تاریخ و فرهنگ دره شهر

#مادر_زلیخا
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
#مادر_زلیخا #مارزلیخا
در سیمره
در جنوب غربی شهر دره شهر روستای فرهاد آباد در یک آبادی خوش آب و هوای کوهستانی در دامنه کبیر کوه گورستان قدیمی و متروکه ی از روز گا ران کهن قبر هایی با طاق یا قوس گنبدی شکل و سنگ های صیقلی مشا هده می شود در میان این قبرستان باستانی پرچم سبزی بالای اتاقک از قلو سنگ های به صورت خشکه چین مشاهده میشود ، اب سرد گوارای سراب و رودخانه کوچک و درختان زیبای کبیر کوه تفرجگاهی بسیار دیدنی است، ودر کنار آن جاده باریک و خاکی باستانی سرا سون به قلعه شگفت انگیز سکه سون مشا هده میگردد آری در این خاک و طبیعت زیبای فرهاد آباد یکی از نوادگان شاه رو بند آرمیده است، شرح داستان مادر زلیخا از جناب آقای سید علی فرهادی از فر هنگیان محترم دره شهر و سادات جلیل القدر رود بند است چنین نقل می کند: سید محمد بن سید اله شاه رو بندی می باشند که حدود ۲۵۰ سال پیش از شهرستان دز فول به منطقه سیمره (دره شهره کنونی) مهاجرت نموده ودر یک آبادی خوش آب و هوا در دامنه کبیر کوه سراب رودخانه سیکان سکنی نموده، بعد از فوت سید اله فرزندش سید محمد با مادرش زلیخا(مار زلیخا) که زنی مو منه و باکمال و جمال و صاحب کر ام ات بوده بعد از مرگ همسرش در روستای فر هاد آباد در کنار سایر افراد روستا همراه با تک فرزندش زندگی را سپری می نماید ..
تا اینکه حاکم منطقه به نام ملک هنمینی (در سیمره در زمان قدیم پشته زرانگوش به ریس طایفه ملک می گفتند) از ایشان خواستگاری نموده ما جرای خواستگاری و جواب رد به ملک هند مینی به شرح ذیل است ؛
این جریان احتمالا" تدبیری الهی بوده تا جایگاه این سیده و کرامات ایشان برای دیگران محرز و معلوم گردد؟؟؟
وقتی ملک هند مینی همراه با قشون سوار جهت بازدیدو اخذ مالیات وارد منطقه سیکان فر هاد آباد شده و احوال سا کنین آبادی را جویا می شود متوجه چادریکه این با نوی کریمه در آن زندگی می کندو سوال می پرسد :

ایشان چه کسی هستند جواب می دهند؛سیده ی کریمه بیوه همراه با تنها پسرش در این مکان زندگی می کنند، و چند سالی است به این منطقه مهاجرت نموده و مورد احترام همه می باشد. القصه حاکم پس از باز گشت تعدادی را به عنوان خواستگار به منطقه می فرستند. ولی مادر زلیخا جواب رد می دهد. تا اینکه خواستگاران او را تهدید می کنند که باید به ملک هندمینی شوهر کنی در این صورت آنها را نفرین می نماید . و می فرماید:

خودتان نفرین نمی کنم و همین را می گویم شما سواره به اینجا آمدید خدا کند پیاده برگردید، و در همان موقع همه اسب ها تلف می شوند و سوران و فرستادگان حاکم مات و مبهوت و وحشت زده به خواهش و التماس افتاده؟؟؟ و از کرامات این بانوی مکرمه این است هنگامی که خواستگاران با قشون زیاد به منطقه می آیند احساس گرسنگی می کنند در خواست غذای می نمایند سید دیگ کوچکی به اندازه دو نفر بر روی آتش می گذارد و مشغول تبخ غذا می شود ، مهمانان از نگاه کردن به دیگ کوچک اعتراضی آرام می نمایند که این دیگ کوچک اندازه یکی یا دو نفر بیشتر غذا نیست.چکار کنیم؟؟؟
برویم یا بمانیم . سید می گوید:
نگران نشوید غذا به همه می رسد، هنگام غذا خوردن به همه مهمانان غذا می رسد . و همگی حسابی از آن دیگ کوچک سیر می شوند و خواستگاران مأیوسانه به پیش حاکم می روند و ما جرا و داستان را برای او بیان می کنند و آن وقت حاکم زمین های پشته فرهاد آباد به نام مادر زلیخا هدیه می دهد .

بااحترام : #عبداله_خدایاری


مسئولیت صحت و سقم مطلب بر عهده نگارنده
است
@CEYMARIAN
مادر زلیخا و سادات دره شهر
احمد لطفی
قسمت سوم

وجه تسمیه #مایرزلیخا یا #مادر_زلیخا
@CEYMARIAN
دزفولی ها در گو یش خویش به مادر ، "مار" یا "مایر " می گویند . در بین منطقه سیمره به مردان موءمن و عارف " پیر " می گویند ، ولی به مردان پاک سیرت که سید وبا وجاهت و تقوی باشند ، بابا و رهبر می گویند ، و به زنان با تقوی و پاک سیرت " مادر " می گویند، که مادر نمادی برای الهه ، می باشد و مکمل بابا یا پاپا می باشد . از آنجا که امامزاده سیده زلیخا (ع) اهل دزفول و از نوادگان #سیدسلطانعلی #سیاهپوش بودند مردم به احترام سادات و همچنین برای آنکه نامش را به آسانی تلفظ کنند ، نام وی را مانند لهجه لری دزفولی تلخیص نموده ، و می گویند " مار زلیخا" .وزنان و مردان متدین گاهی برای برآورده شدن حاجاتشان امامزاده مادر زلیخا را به جدش شاه رودبند قسم می دادند . نگارنده بارها شنیدم که ایشان را به شاه رودبند قسم داده اند و گفتند شما نواده شاه رودبندی، مشکل و گرفتاری و نیاز ما را بر اورده فرما ...
برخی افراد ایلیاتی نیز در دوران ییلاق و قشلاق بارها این بانو را با چادر سفید دیده اند که در محوطه نزدیک قبر و سنگچین دور قبرش در حال نماز بوده است تا خواسته اند دقت کنند که این زن کیست که دارد نماز می خواند ، فوری غیب می شده است و از نظر پنهان می شده است. از طرفی اگر فرد غیر سیدی به هدایای زوار میخواسته دستبرد به زند ماری ظاهر میشده و افراد حرمت شکن رعب و وحشت سرتا پای وجودش را احاطه می کرد و از کار دزدی و دستبرد زدن دست می کشید . هیبت مادر زلیخا چنان بود که دزدها نمی توانستند به اشیاء و اموال دامدارها که در روادگاهش به امانت می گذاشتند تا بعدا" آنها را ببرند، دستبرد و تجاوز می نمایند سیری در شجره نامه سادات رودبندی از نسل امامزاده سیده مادر زلیخا رودبندی
آنچه نگارنده از معمرین سادات شنیده است، نونهال و نوجوانی که همراه مادر زلیخا بوده، پسرش به نام شکراله، بوده است. زمانی که ملک صفی الله حاکم پشته های لارت و زید و زرانگوش و سیکان، آن کرامتها را از امامزاده مادر زلیخا می بیند که چه زن متدین و با تقوی و با کرامتی است قسمت اعظم پشته سیکان تا حد پشته زرانگوش را به نام امامزاده و پسرش شکراله می نویسد
@CEYMARIAN
اما در شجره نامه، نام شکراله ابن سید زید ابن سید سلطانعلی متوفی به سال ۸۰۶ ه.ش و ۸۳۰ ه.ق آمده است یعنی سید شکراله معاصر با سید اسماعیل صفوی بوده است گر چه این سخن با قدمت حدود سیصد تا پانصد سال پیش آمدن سیده مادر زلیخای رودبند همنواست، ولی با توجه به ورود ملکهای هندمینی که در دوران نادرشاه افشار و اوایل زندیه به منطقه آمده اند، به عقیده اینجانب صحت ندارد، بلکه به یک اعتبار مادر زلیخا چهارده نسل پیش و در دوران #شاه_عباس_صفوی قول تقریبا" معتبری است و نام سید که تنها در شجره ذکر شده احتمالاً با فرهنگ مردم سیمره همنواست زیرا نام #سادات را نمی برند و بیشتر با لفظ عمومی "سید" شخص دارای اعتبار و مومن از سادات را لقب می دهند یعنی سید محمد ابن سیدالسید همان سید شکر الله است و آخرین قول که میتواند دقیقتر باشد...
و نگارنده با آن موافق است و به احتمال قوی این قول طبق شجره نامه سادات رودبندی سیمره درست است زیرا که امامزاده سیده مادر زلیخای رودبندی، مادر "الله" رودبندی بوده است و به دوران #کریم_خان_زند می رسد و شاید مادرش زلیخا و بومیان سیمره بجای شکرالله، الله یا عله خطاب کرده اند و بعداً همین سیدالله یا سید شکرالله یا پسرش سید محمد در سال ۱۲۱۴ ه.ق می رود. شجره نامه خانواده سادات رودبندی سیمره که در پشته سیکان بوده اند را از مراجع ذیصلاح بدست می آورد. بنده قول سوم را به عقل نزدیکتر می بینم یعنی در حال حاضر شجره یکی از سادات که جوانی به نام سید یاسر است را به شرح زیر تا مادر زلیخا و شوهرش سید محمد، ذکر می شود.
سید یاسر ابن سید علی (قدم) ابن سید علی اکبر ابن سید فرهاد ابن سید قلندر ابن سید محمد ابن سید الله (سید شکرالله) ابن سیده مادر زلیخا و سید محمد. حکایت از این دارد، که به احتمال قوی سید الله (سید شکر الله) بعد از آنکه تشکیل خانواده داده است، نام پدرش سید محمد را بر نام فرزندش گذاشته است.
در حقیقت با این ۹ نسل زمان حیات مادر زلیخا به دوران افشاریه و اوایل زندیه همنواست. (الله اعلم)
سید محمد ابن سید "الله" یا سید شکرالله، تا آنجایی که مشخص است سه پسر به نام های زیر داشته است:
ادامه دارد...
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN