تاریخ و فرهنگ دره شهر

#عمل
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
هشدار
عبرت بگیریم:

🔹عاملان سوزاندن جسد یک دختر جوان که در حین عمل جراحی دچار ایست قلبی شده بود در شهرستان نظرآباد دستگیر شدند.
🔹در بررسی های تکمیلی پلیس مشخص شد که مقتول در حین انجام #عمل_زیبایی دچار ایست قلبی شده و عوامل کلینیک با انتقال جسد او به بیابان های اطراف نظرآباد اقدام به آتش زدن آن کردند.
🔹پنج نفر در این زمینه دستگیر و در این خصوص پرونده تشکیل و به همراه متهمان برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضایی ارسال شد.


@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
👈👈 دلم پر است #آقای_ابتهاج

دلم از دست زندگی کردن در کنار این مردم موج سوار پر است که پایین را به عرش می نشانند و بالا را فرش نشین می کنند.
من از آندست آدم هایی نیستم که بعد از مرگ افراد واژه های پرطمطراق را به آن ها نسبت بدهم که بالاتر از شان یک انسان زمینی باشد جوری که تن خود متوفی در گور بلرزد و بر جهالت این مردم؛ به جای اشک خاک از چشمان تازه آگاهش به بیرون بریزد. با افسوس می خواهم بگویم یکی از بن مایه ها و مضامین تکراری رایج در سنن ادبی ما مردم«نوشداروی پس از مرگ سهراب» است. جالب است که عادت تاریخی ما ایرانیان، با همه ی ادعای مان در تجربه اندوزی در مسیر آن، هرگز باعث نشد که این یک قلم ظلم را نسبت به آنان که دوستشان داریم کنار بگذاریم. رنج سی ساله ی #فردوسی را به  «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا»ی #شهریار وصل کردیم، ولی نفهمیدیم «بی وفا این زودتر می خواستی حالا چرا» در #عمل یعنی چه.
=====

از #شفیعی_کدکنی خواندیم:

تو خامشی، که بخواند؟

تو می روی، که بماند؟

که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند؟

 =====

و بارها و بارها #علی_شریعتی گفت و نوشت و خواند، و ما  شنیدیم و دیدیم و خواندیم و گفتیم:

 شگفتا! وقتی بود نمی دیدم،

وقتی می خواند نمی شنیدم،

وقتی دیدم که نبود!...

وقتی شنیدم که نخواند!...

چه غم انگیزاست وقتی چشمه سرد و زلال

در برابرت، می جوشد و می خروشد

و می خواند ومی نالد، تشنه آتش باشی و نه آب
=====

و اکنون:
از #هوشنگ_ابتهاج که #سایه اش در غربت غروب کرد چه خوب به #دلش گفت:

 چه غریب ماندی ای دل! نه غمی، نه غمگساری

نه به انتظار یاری، نه ز یار انتظاری

غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد

که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری

چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان

که به هفت آسمانش نه ستاره ای است باری

=====

و اما......و اما با این همه گنج هنوز که هنوز است شما مردم در معما به سر می برید ؛ در تکرار مکررات و آداب و سنن خاک گرفته تان به سر می برید.........ولی بدانید فقط این #آه جماعت روشنفکر است که در زمستان بر پنجره می ماند........زنده باد زندگی

لق نویس : حسین کریمی نوزدهم اَمُردادگان سال هزار و چهارصد و یک خورشیدی