اندیشیدن تنها راه نجات

#یهوه
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
#یهوه #میترا #زئوس #الله #ثور #بعل و.......



💥همیشه لازم نیست با استدلالی سخت به جنگ خرافه رفت! گاهی حتی یک نگاه ساده میتواند ما را از یک اشتباه بزرگ آزاد کند... —-

اسمِ من ... است.
هر جا که باشم و هر جا که بروم در هر زبانی خود را ... معرفی میکنم.

چراکه اسم خاص من است، ایران باشم ... هستم

اگر به یک انگلیسی زبان و یا هندو و یا فرانسه و روس خود را معرفی کنم فرقی نمیکند در نهایت من... هستم.

💥چگونه میشود سه دین سامی از یک جا وحی بگیرند از یک جا منشاء داشته باشند اما خالق و صاحب وحی هر بار خود را به یک نام متفاوت معرفی کند؟!

⚡️این دیگر به عدم درک ما و یا تفاوت زبانها و انسانها و فرهنگ و تمدن ربطی ندارد!

💥پرسش این است چگونه میشود این خالق هر جا و در هر دین خود را به یک نام متفاوت معرفی کرده باشد؟!

⚡️عمدی در کارش است تا همه را بجان هم اندازد یا آنکه آن نامها ساختهٔ فرهنگ و ذهنیت سازندهٔ آن دینها است؟!

💥نمیدانم چگونه میشود #فهمیدکه چگونه میشود #فهماند به کسیکه #نفهمیدن را برای خود ارزش میداند.


@AndisheKonim
​​

#موسی، ناشناختهِ سرشناس

این #موسی که همه جهان‌متمدن باستانی از وجود او بی‌خبر بودند تا روزی که ظاهرا یک پادشاه خاندان‌ سلطنتی مصری #پتولومه (بطلیموس) هوس کرد نوشته‌های یهودیان را به یونانی ترجمه کند، واقعا که می‌توانست باشد؟ وقتی که این نوشته‌ها ترجمه شد قرن‌ها بود که افسانه‌های شرقی همه آنچه را که در آنها به مردی بنام #موسی نسبت داده شده بود درباره خدای یونانی #باکوس حکایت کرده بودند، یعنی گفته بودند که #باکوس از دریایی که در پیش پایش خشک شده بود گذشته بود و آب رودخانه را تبدیل به خون کرده بود، و عصای خود را به صورت اژدها درآورده بود. همه این قصه‌ها در قالب ترانه‌های مستانه در می‌گساری‌هایی که به افتخار #باکوس، خدای‌شراب، ترتیب می‌یافت تکرار می‌شد بی‌آنکه کسی کمترین خبری از وجود قوم کوچک تازه رسیده و بیابان‌نشین و فقیری بنام قوم‌عبری در سرزمینی بنام #فلسطین داشته باشد.

آنچه می‌توان با واقع‌بینی بیشتری گفت اینست که این صحراگردان تازه‌وارد پس از آشنایی با #فنقیانی که در این سرزمین مستقر بودند با افسانه‌های ملی و مذهبی آنان آشنا شدند و از آنها بصورتی ناشیانه و بی‌آنکه ظرافتی در نقل آنها بکار برده باشند رونوشت برداشتند.
زبان‌شناسان ما بطور روشن نشان دادند که حتی کلماتی چون ادونائی، الیاهو، الوهی و الوها که در نزد قوم‌یهود معنی #خدا را دارد، همه ریشه فنیقی دارند

به نوشته #ولتر محقق سرشناس تاریخ‌یهود، واقعیت اینست که علیرغم همه روایات‌سنتی، ما هیچ مدرک قابل قبولی نه تنها درباره شخصیت #موسی، بلکه اصولا درباره وجود چنین کسی در دست نداریم، نه نوشته‌ای از آن دوران، نه لوحه‌ای، نه اشاره‌ای که بر اسالت‌تاریخی او صحه بگذارد و یا دسته‌کم نام ساده‌ای از او ببرد، و الزاما باید این فریضه باورنکردنی را بپذیریم که بزرگترین شخصیت تاریخ‌یهود فقط در عالم‌تخیل قوم خودش وجود خارجی داشته است

و به نوشته محقق دیگر، چارلز بوکور، همه عناصر تاریخی و تحقیقی در مورد عدم وجود واقعی پیامبری بنام #موسی چنان اتفاق نظر دارند که تقریبا با قاطعیت کامل می‌توان نتیجه گرفت که شخصیت محوری تاریخ ‌یهود و بنیانگذار آیین‌یهود هرگز وجود خارجی نداشته و همه تاریخ زندگانی او، از سبدی که در درون آن به امواج رود نیل سپرده شده تا آیین تدفین او در دره بیت‌فعور در عربات‌موآب، داستانی ساختگی بیش نیست

در مورد مرگ او نیز، به قول #مارتین‌بوبر که در کتاب معروفش، #موسی می‌نویسد، احتمالا خود #یهوه، وظیفه گورکنی و دفن #موسی را به‌عهده داشته است، زیرا نه هیچکسی از حضور خود در این مراسم سخنی گفته و نه هیچکسی ادعای شناسایی قبری را برای او کرده است ...

#واندنبرگ مورخ و استاد هلندی تاریخ ‌مصر در همین راستا تذکر می‌دهد که مردی بنام #موسی، در مقام رهبر آزادی‌بخش قوم یهود و قانونگذار آن و بنیانگذار مذهب آن حقا باید یکی از شخصیت‌های برجسته تاریخ‌جهان باشد، و با این همه عجیب است که نسل‌هایی پیاپی از باستان‌شناسان علیرغم کوشش‌های فراوان و پیگیر خویش به کمترین نشان قانع‌کننده‌ای بر وجود واقعی این شخصیت پرآوازه دست نیافتند، و همه آنچه ما درباره این ناشناخته‌ سرشناس می دانیم منحصرا از تورات می‌آید، یعنی از کتابی که اصالت خودش مدت‌هاست به اندازه اصالت #موسی مورد تردید قرار گرفته است ...

محقق دیگری بنام #روش‌تریو، استاد کانادایی تاریخ‌ مذاهب، یادآور می‌شود که، اگر تا به هنگام انحلال دیوان‌های‌ تفتیش‌عقاید (انکیزیسیون) مسئله وجود یا عدم‌وجود تاریخی موسی نمی‌توانست اصولا مطرح شود، این واقعیت که امروز نیز علیرغم از میان رفتن هر مانع و مشکلی در این باره همچنان برای این معما راه‌حلی پیدا نشده است - منتها این بار بدین جهت پیدا نشده است که هیچ مورخ و هیچ پژوهشگری برای تایید افسانه توراتی مردی بنام #موسی به مدرک قابل توجهی دست نیافته است - می‌تواند خود دلیل قابل‌قبولی براین فرضیه باشد که در اصالت تاریخی این قهرمان افسانه‌ای جای تردید بسیار وجود دارد

#ادامه‌دارد

@AndisheKonim

👇👇
✫ نقد دین از دیدگاه #لودویک‌فویرباخ (۳)


★ تضاد میان دین و فرهنگ

همان‌گونه که ذکر شد #فویرباخ دین را انشقاق آدمی با سرشت خویشتن و اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، فرافکندن جهان‌درونی‌آدمی می‌داند. وی میان دین و فرهنگ تضادی آشتی‌ناپذیر می‌بیند و معتقد است درحالیکه هدف فرهنگ تحقق بهشت این‌جهانی است، کار دین، وعده‌ بهشت در آن ‌جهان است؛ بهشتی که تنها با فعالیت دینی می‌توان به آن دست یافت

#فویرباخ در مقایسه میان فرهنگ و دین از این نیز فراتر می‌رود و تصریح می‌کند که هر اندازه افق فکری آدمی محدودتر باشد و از تاریخ و طبیعت و فلسفه کمتر بداند، به همان اندازه به اعتقادات دینی خود وابسته‌تر است و به آموزش نیاز کمتری احساس می‌کند
وی در این رابطه به مقایسه‌ میان عبرانیان و یونانیان در جهان‌باستان می‌پردازد و خاطر نشان می‌سازد که عبرانیان در مقایسه با یونانیان نه هنر داشتند و نه دانش٫ چراکه آنان دراین زمینه اساسا نیازی‌احساس نمی‌کردند، زیرا به باور آنان #یهوه، همه‌ نیازهای آنان را برطرف می‌ساخت
به گفته #فویرباخ، برای انسان‌های دینی، خدا جامعیت گنجینه‌ها و ارزش‌ها و همه دانش‌ها و امور فکری است. اما کسی که همه چیز را در خدا می‌یابد، روح فقیری دارد و فقط در تخیل و فانتزی خود از #رحمت‌آسمان لذت می‌برد

از دیدگاه #فویرباخ همه‌ پژوهش‌های مربوط به دانش‌های طبیعی، به گونه‌ای غیرمستقیم موضوع آفرینش جهان توسط خدا را معروض پرسش و تردید قرار می‌دهند و به همین دلیل با خطر درغلتیدن به دامن #آتئیسم و #ماتریالیسم همراه‌اند
بر این پایه می‌توان گفت که ادیان در سرشت خود حامل هیچ اصل و پرنسیبی برای فرهنگ و دانش نیستند، چرا که ادیان صرفا می‌خواهند از طریق فانتزی و ایمان به خدا و اعتقاد به بهشت، بر موانع و مشکلات زندگی زمینی چیره ‌گردند
بدین‌سان #فویرباخ به گونه‌ای پیشینی (#آپریوری) تضادی میان دین و فرهنگ می‌بیند و معتقد است در جایی که یکی وجود دارد، برای دیگری جایی نیست

#ادامه‌دارد



@AndisheKonim
ادامه پست قبل:
🔰احساس درونی:

💯برخی از متالهین و #فیلسوفان_مذهبی در گذشته (مانند #لرد_شافتسبوری) هنگامی که از استدلال برای اثبات وجود خدا ناتوان می ماندند، #وجود_خدا را به عنوان یک حس درونی مطرح می کردند. آنها ادعا می کنند که اگرچه ما نمی توانیم خدا را با حس بیرونی ادراک کنیم و هیچ دلیل و مدرکی برای وجود چنین هیولای موهومی وجود ندارد، اما خدا را می توان با یک حس درونی احساس کرد. این نظریه در واقع یک نوع راه فرار از حیطه #عقل و #استدلال است. ادعا می کنند که خدا را در قلب خود احساس می کنند، اما قلب در اینجا به جز استعاره چه می تواند باشد؟ آیا منظورشان همان اندامی است که خون را در رگ های ما به جریان می آورد. در آنجا جز بافت و سلول چه می تواند باشد؟ اگرچنین حسی وجود داشته باشد، پس همه و نه فقط خداباوران باید بتوانند چنین ادراک درونی داشته باشند در حالیکه چنین نیست. من هر قدر تلاش می کنم چنین حسی را نمی یابم. کسی مانند #افلاطون ممکن است بتواند ادعا کند که ما اشکال هندسی را در جهان خارج نمی بینیم بلکه آنها را شهود می کنیم. هرکسی حداقل می تواند قبول داشته باشد که درکی از اشکال هندسی دارد. اما هیچ کسی درکی از #خدا ندارد. آنها چگونه خدا را احساس می کنند در حالیکه قادر به توصیف ویژگی های آن نیستند⁉️ وقتی صحبت از احساس کردن چیزی می کنیم، یعنی حداقل یک ویژگی آن چیز(رنگ، شکل، بو، طعم، سختی و ...) توسط حس ما درک می شود. این چه حسی است که هیچ ویژگی را ادراک نمی کند؟ از کجا می دانیم که این به اصطلاح حس درونی، امری واقعی و نه موهوم را ادراک کرده است؟ از کجا معلوم که حس درونی شما نه خدا بلکه شیطان را ادراک می کند؟ از کجا می دانید که #یهوه، #الله، #مسیح یا #زئوس را ادراک می کند؟ مسلم است که این تنها مغلطه ای است برای گریز از استدلال و تفکر عقلانی.
عقل تنها وسیله شناخت ماست و در نهایت این عقل است که حکم می کند چه چیزی درست و چه چیزی غلط✔️ابزار شناخت عقل نیز حواس انسان است و منبع شناخت نیز جهان بیرونی است(شاید بتوان پذیرفت که ما بدون نیاز به جهان بیرونی بتوانیم قضایای ریاضی یا هندسی را بفهمیم و یا اصول منطق را که البته این بین فیلسوفان محل بحث است). به لحاظ منطقی، وجود خدا متناقض نماست زیرا نمی توان موجودی بی نهایت را تصور کرد که ویژگی های انسانی داشته باشد چرا که لازمه این ویژگی ها برخورداری از محدودیت است. به لحاظ عقلی، ما نمی توانیم وجود خدا را بپذیریم چون هیچ دلیل کافی و روشنی برای پذیرش آن نداریم. به لحاظ #علمی،فرضیه وجود خدا پذیرفته نمی شود چرا که هیچ گواه و مدرکی دال بر وجود خدا نیست.


@AndisheKonim
#درباب_منابع_شناخت_وجود_خدا

◀️برخی از خداباوران که به خوبی می دانند دلیل و استدلالی برای اعتقاد به #وجود_خدا و دیگر خرافات #مذهبی ندارد، برای توجیه عقاید باطل خود به این ادعا متوسل می شوند که عقل تنها منبع شناخت نیست یا تنها منبعی نیست که ما در زندگی می توانیم به آن اتکا کنیم❗️

🔰وحی به عنوان یک منبع شناخت:

💯اصل عقلانیت حکم می کند که هیچ چیزی را نپذیریم مگر اینکه دلیل کافی و روشن برای پذیرش آن داشته باشیم. اگر ما این اصل را زیرپا بگذاریم، در این صورت می توانیم هرچیزی را بدون دلیل بپذیریم و حتی چیزهای متناقض را. برای مثال، اگر قرار باشد ما بدون دلیل به #الله و پیامبرش محمد اعتقاد بیاوریم، چرا بدون دلیل به #بودا، #یهوه، #بعل یا #زئوس اعتقاد نیاوریم؟ بنابراین با عدم رعایت این اصل، از دایره عقل خارج خواهیم شد.
برخی از خداباوران مغلطه می کنند که عقل تنها منبع شناخت نیست بلکه وحی هم هست. انسان به تنهایی نمی تواند مسیر زندگی خودش را بیابد و نیازمند وحی الهی است. بسیار خوب، از کجا می توانیم بدانیم که یک وحی در واقع الهی است و از سوی موجودی مانند خدا نازل شده است⁉️ مگر نه اینکه در این مورد باز هم در نهایت باید عقل حکم کند؟ بنابراین تصمیم بر اینکه فلان ادعای وحی درست است خیر، باز هم بر عهده عقل است. اگر کسی با موجودی #متافیزیکی جلوی من ظاهر شود یا معجزه ای انجام دهد مشخصا من آماده ام که بپذیرم او از قدرت خارق العاده و شناختی مانند وحی برخوردار است. در نهایت عقل و حواس من است که تصمیم گیرنده است. هیچکدام از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان تاکنون #معجزه ای ارائه نداده اند و تنها داستان هایی شنیده اند که پیامبرانشان صدها سال عمر داشته، ماه را به دو نیم تقسیم کرده و یا دیوانگان را شفا داده اند و نابینایان را بینا کرده اند. آنها بدون دلیل و مدرک چنین خرافاتی را پذیرفته اند. اما اگر قرار است بدون دلیل، این اساطیر را باور کنیم، چرا اساطیر مصر، ایران، یونان و بین النهرین را باور نکنیم؟ بنابراین در نهایت عقل است که تصمیم گیرنده است.

🔰ایمان به جای عقل:

💯برخی(خصوصا عرفا) ادعا می کنند که انسان در زندگی به چیزی نیاز دارد که به آن بتواند اتکا کند و به آن ایمان داشته باشد. #عقل هیچ بنیان و پایه ای برای ایمان فراهم نمی کند اما انسان نیازمند ایمان داشتن به یک موجودی فراتر از خود است. این قبیل افراد در عمل اعتراف می کنند که برای اعتقاد و ایمان راسخ شان به #خدا، هیچ دلیلی ندارند اما آنرا می پذیرند چون به آن نیاز دارند. بنابراین ایشان چون دوست دارند که چیزی مانند خدا (که در واقع نقش پدر را برای آنها ایفامی کند) وجود داشته باشد،به همین خاطر وانمود می کنند که چنین چیزی وجود دارد. این مانند این است که چون من دوست دارم در یک قصر با خدم و حشم فراوان زندگی کنم، وانمود کنم که در قصر زندگی می کنم. چون دوست دارم شاهزاده باشم، وانمود کنم که شاهزاده ام و مانند شاهزاده ها رفتار کنم و به دیگران دستور بدهم. آیا این چیزی جز شیزوفرنی و جنون است⁉️این افراد مانند دیوانگان رویا را با واقعیت اشتباه می گیرند. در واقع، آنها به لحاظ عقلی موجوداتی نابالغ اند که به وجود یک پدر برای اتکا و #توسل در زندگی نیاز دارند و از اینرو زمین را با مادر ، فلک را با زهدان مادر اشتباه گرفته گویی با مرگ به وصال پدر خود می رسند. #عرفا اگرچه خدا را به پدری مهربان یا معشوق تبدیل می کنند و به #مذهب جنبه ای شاعرانه و زیبایی شناسانه می بخشند، اما به هیچ وجه نباید اسیر توهمات ایشان شد. در واقع توهمات زیبا، می تواند بسیار خطرناک و مصیبت آور باشد. ایشان موجوداتی ناعقلانی، منزوی و منفعل باقی می مانند که به وضعیت خفت آور موجود تن در می دهند و مانند بره ای رام هستند که اسیر سرنوشت خود شده اند. این نگاه شاعرانه و صوفیانه به جهان، در عمل دور از شان انسان بالغ و عاقل است که می خواهد مسیر زندگی خود را بر دوش بگیرد و برای آینده خود و آیندگان مسئولیت بپذیرد.

@AndisheKonim
ادامه دارد👇👇
​​

#موسی، ناشناختهِ سرشناس

این #موسی که همه جهان‌متمدن باستانی از وجود او بی‌خبر بودند تا روزی که ظاهرا یک پادشاه خاندان‌ سلطنتی مصری #پتولومه (بطلیموس) هوس کرد نوشته‌های یهودیان را به یونانی ترجمه کند، واقعا که می‌توانست باشد؟ وقتی که این نوشته‌ها ترجمه شد قرن‌ها بود که افسانه‌های شرقی همه آنچه را که در آنها به مردی بنام #موسی نسبت داده شده بود درباره خدای یونانی #باکوس حکایت کرده بودند، یعنی گفته بودند که #باکوس از دریایی که در پیش پایش خشک شده بود گذشته بود و آب رودخانه را تبدیل به خون کرده بود، و عصای خود را به صورت اژدها درآورده بود. همه این قصه‌ها در قالب ترانه‌های مستانه در می‌گساری‌هایی که به افتخار #باکوس، خدای‌شراب، ترتیب می‌یافت تکرار می‌شد بی‌آنکه کسی کمترین خبری از وجود قوم کوچک تازه رسیده و بیابان‌نشین و فقیری بنام قوم‌عبری در سرزمینی بنام #فلسطین داشته باشد.

آنچه می‌توان با واقع‌بینی بیشتری گفت اینست که این صحراگردان تازه‌وارد پس از آشنایی با #فنقیانی که در این سرزمین مستقر بودند با افسانه‌های ملی و مذهبی آنان آشنا شدند و از آنها بصورتی ناشیانه و بی‌آنکه ظرافتی در نقل آنها بکار برده باشند رونوشت برداشتند.
زبان‌شناسان ما بطور روشن نشان دادند که حتی کلماتی چون ادونائی، الیاهو، الوهی و الوها که در نزد قوم‌یهود معنی #خدا را دارد، همه ریشه فنیقی دارند

به نوشته #ولتر محقق سرشناس تاریخ‌یهود، واقعیت اینست که علیرغم همه روایات‌سنتی، ما هیچ مدرک قابل قبولی نه تنها درباره شخصیت #موسی، بلکه اصولا درباره وجود چنین کسی در دست نداریم، نه نوشته‌ای از آن دوران، نه لوحه‌ای، نه اشاره‌ای که بر اسالت‌تاریخی او صحه بگذارد و یا دسته‌کم نام ساده‌ای از او ببرد، و الزاما باید این فریضه باورنکردنی را بپذیریم که بزرگترین شخصیت تاریخ‌یهود فقط در عالم‌تخیل قوم خودش وجود خارجی داشته است

و به نوشته محقق دیگر، چارلز بوکور، همه عناصر تاریخی و تحقیقی در مورد عدم وجود واقعی پیامبری بنام #موسی چنان اتفاق نظر دارند که تقریبا با قاطعیت کامل می‌توان نتیجه گرفت که شخصیت محوری تاریخ ‌یهود و بنیانگذار آیین‌یهود هرگز وجود خارجی نداشته و همه تاریخ زندگانی او، از سبدی که در درون آن به امواج رود نیل سپرده شده تا آیین تدفین او در دره بیت‌فعور در عربات‌موآب، داستانی ساختگی بیش نیست

در مورد مرگ او نیز، به قول #مارتین‌بوبر که در کتاب معروفش، #موسی می‌نویسد، احتمالا خود #یهوه، وظیفه گورکنی و دفن #موسی را به‌عهده داشته است، زیرا نه هیچکسی از حضور خود در این مراسم سخنی گفته و نه هیچکسی ادعای شناسایی قبری را برای او کرده است ...

#واندنبرگ مورخ و استاد هلندی تاریخ ‌مصر در همین راستا تذکر می‌دهد که مردی بنام #موسی، در مقام رهبر آزادی‌بخش قوم یهود و قانونگذار آن و بنیانگذار مذهب آن حقا باید یکی از شخصیت‌های برجسته تاریخ‌جهان باشد، و با این همه عجیب است که نسل‌هایی پیاپی از باستان‌شناسان علیرغم کوشش‌های فراوان و پیگیر خویش به کمترین نشان قانع‌کننده‌ای بر وجود واقعی این شخصیت پرآوازه دست نیافتند، و همه آنچه ما درباره این ناشناخته‌ سرشناس می دانیم منحصرا از تورات می‌آید، یعنی از کتابی که اصالت خودش مدت‌هاست به اندازه اصالت #موسی مورد تردید قرار گرفته است ...

محقق دیگری بنام #روش‌تریو، استاد کانادایی تاریخ‌ مذاهب، یادآور می‌شود که، اگر تا به هنگام انحلال دیوان‌های‌ تفتیش‌عقاید (انکیزیسیون) مسئله وجود یا عدم‌وجود تاریخی موسی نمی‌توانست اصولا مطرح شود، این واقعیت که امروز نیز علیرغم از میان رفتن هر مانع و مشکلی در این باره همچنان برای این معما راه‌حلی پیدا نشده است - منتها این بار بدین جهت پیدا نشده است که هیچ مورخ و هیچ پژوهشگری برای تایید افسانه توراتی مردی بنام #موسی به مدرک قابل توجهی دست نیافته است - می‌تواند خود دلیل قابل‌قبولی براین فرضیه باشد که در اصالت تاریخی این قهرمان افسانه‌ای جای تردید بسیار وجود دارد

ادامه‌ 👇



@AndisheKonim
✫ نقد دین از دیدگاه #لودویک‌فویرباخ (۳)


★ تضاد میان دین و فرهنگ

همان‌گونه که ذکر شد #فویرباخ دین را انشقاق آدمی با سرشت خویشتن و اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، فرافکندن جهان‌درونی‌آدمی می‌داند. وی میان دین و فرهنگ تضادی آشتی‌ناپذیر می‌بیند و معتقد است درحالیکه هدف فرهنگ تحقق بهشت این‌جهانی است، کار دین، وعده‌ بهشت در آن ‌جهان است؛ بهشتی که تنها با فعالیت دینی می‌توان به آن دست یافت

#فویرباخ در مقایسه میان فرهنگ و دین از این نیز فراتر می‌رود و تصریح می‌کند که هر اندازه افق فکری آدمی محدودتر باشد و از تاریخ و طبیعت و فلسفه کمتر بداند، به همان اندازه به اعتقادات دینی خود وابسته‌تر است و به آموزش نیاز کمتری احساس می‌کند
وی در این رابطه به مقایسه‌ میان عبرانیان و یونانیان در جهان‌باستان می‌پردازد و خاطر نشان می‌سازد که عبرانیان در مقایسه با یونانیان نه هنر داشتند و نه دانش٫ چراکه آنان دراین زمینه اساسا نیازی‌احساس نمی‌کردند، زیرا به باور آنان #یهوه، همه‌ نیازهای آنان را برطرف می‌ساخت
به گفته #فویرباخ، برای انسان‌های دینی، خدا جامعیت گنجینه‌ها و ارزش‌ها و همه دانش‌ها و امور فکری است. اما کسی که همه چیز را در خدا می‌یابد، روح فقیری دارد و فقط در تخیل و فانتزی خود از #رحمت‌آسمان لذت می‌برد

از دیدگاه #فویرباخ همه‌ پژوهش‌های مربوط به دانش‌های طبیعی، به گونه‌ای غیرمستقیم موضوع آفرینش جهان توسط خدا را معروض پرسش و تردید قرار می‌دهند و به همین دلیل با خطر درغلتیدن به دامن #آتئیسم و #ماتریالیسم همراه‌اند
بر این پایه می‌توان گفت که ادیان در سرشت خود حامل هیچ اصل و پرنسیبی برای فرهنگ و دانش نیستند، چرا که ادیان صرفا می‌خواهند از طریق فانتزی و ایمان به خدا و اعتقاد به بهشت، بر موانع و مشکلات زندگی زمینی چیره ‌گردند
بدین‌سان #فویرباخ به گونه‌ای پیشینی (#آپریوری) تضادی میان دین و فرهنگ می‌بیند و معتقد است در جایی که یکی وجود دارد، برای دیگری جایی نیست

#ادامه‌دارد


@AndisheKonim
#فلسفه‌بی‌خدایی (۳)


چگونگی احیای این سطح مرده‌ باور‌خدا شناختی برای تمامی مذاهب واقعا مسئله مرگ و زندگی است. بنابراین تسامح آنها تسامح از سر فهم نیست، بلکه از سر ضعف است
شاید این تلاش‌هایی را که در تمامی نشریات مذهبی برای ترکیب فلسفه‌های مذهبی گوناگون و نظریات خداشناختی متعارض در یک اعتقاد فرقه‌ای انجام می‌شود را توضیح دهد.

هرچه بیشتر مفاهیم متعدد از تنها خدای راستین، تنها روح ناب، تنها مذهب درست با تسامح به گونه‌ای تفسیر می‌شود که یک بنیان مشترک با تلاشی متعصبانه ایجاد شود تا مردم مدرن را از نفوذ #مهلک‌ایده‌های‌بی‌خدایی رهایی بخشد


ویژگی تسامح خداشناختی این‌ست که هیچکس واقعا علاقه‌ای به اعتقاد مردم ندارد، چه آنها معتقد باشند یا تظاهر به اعتقاد داشتن کنند.

تمام تلاش‌های کورکورانه از سوی دولت‌های قدرتمند تایید و حمایت می‌شوند
✓ از استبداد روسیه تا ریاست‌جمهوری آمریکا


بیشتر خداباوران، آگاهانه یا ناآگاهانه، در خدایان و شیاطین، بهشت و جهنم، پاداش و جزا، به چشم تازیانه‌ای برای فرمانبرداری، فروتنی، و قناعت مردم می‌نگرند. حقیقت این است که اگر خداشناسی از سوی ثروت و قدرت حمایت نمی‌شد دیر زمانی پیش جایگاهش را از دست داده بود. نحوه
ورشکستگی کامل خداباوری به واقع در سنگرها و میادین جنگ اروپای امروز نشان داده می شود.

آیا تمام خداباوران خدایشان را به مثابه خدای عشق و مهربانی به تصویر نکشیده‌اند؟
هنوز پس از گذشت هزاران سال از این موعظه‌ها، خدایان در برابر رنج نسل بشر ناشنوا باقی مانده‌اند.

#کنفسیوس دلواپس فلاکت، منجلاب و تهی‌دستی مردم چین نبود.
#بودا در بی‌تفاوتی فلسفی‌اش نسبت به تنگدستی و گرسنگی هندوی ستمدیده بدون تغییر باقی ماند.

× #یهوه در برابر فریادهای جگرسوز قوم اسراییل همچنان ناشنواست،
× در حالیکه مسیح بر علیه مسیحیانی که در حال قصابی یکدیگرند از مرگ بر نمی‌خیزد.
وزن تمام سرودها و نیایش ها آنقدر زیاد بوده است که خدا برای عدالت و رحمت برخیزد! با اینحال بی‌عدالتی در میان مردم رو به افزایش است. ستم‌هایی که تنها در همین کشور بر مردم رفته است برای جاری شدن بهشت‌های بسیار بر آنها کافی به نظر می‌رسد.

اما کجایند خدایانی که تمام این وحشت‌ها، این جرایم، این نامردمی به انسان را خاتمه دهند؟

نه خدایان، بلکه انسان است که باید با خشم نیرومندش برخیزد.

× او از همه خدایان فریب خورده است
× او از رسولانشان خیانت دیده است
× او خودش، باید عدالت را بر روی زمین ایجاد کند.


#ادامه‌دارد




@AndisheKonim