#خدای #حفره_هاانسانها همواره در مقابل طبیعت احساس ضعف کرده و میکنند.
«نادانی ما خداست، دانایی ما دانش است.»
رابرت گرین اینگرسال.
خدای حفره ها یک توضیح از طرف انسانهایی با ذهنی غیرمنطقی از طبیعت را تداعی میکند، توضیحاتی که مشتق شده از علم هستند.
این گونه تصور ها مبتنی بر این هستند که هر آنچه دانش بشر بتواند آنرا توضیح دهد خارج از دامنه فعالیت خدا است و در نتیجه هر آنچه دانش بشر نمیتواند آنرا شرح دهد، باید ناشی از فعالیت خدا باشد.
به صورت ساده وقتی از آنها میپرسیم چرا به خدا باور دارید میگویند: علت خواب چیست ، علت گرد بودن زمین چیست؟ علت بیگ بنگ چیست ؟ حیات چگونه به وجود آمد؟
در واقع منظورشان این است که چون جوابی برای برخی از این سوالات فعلا داده نشده پس علتشان خداست. این افراد گرفتار
خدای حفرهها هستند. آنها
خدای حفره ها را میپرستند و این شامل اکثریت خداباوران دنیا میشود.
به عبارت دیگر خداباورانی که از روی
خدای حفره ها به خدا اعتقاد دارند، خدا را در حفره هایی که در دانش وجود دارد وارد میکنند. حفره هایی که روزی جواب خواهند گرفت..
یک مثال بسیار بارز از این نوع خداباوری را میتوان در طول تاریخ خداباوری دید. انسانهای بدوی برای توضیح نحوه کار پدیده های طبیعی مانند ماه، خورشید، ستاره ها و رعد و برق، علت های الهی را در نظر میگرفتند و در برخی جاها برای هرکدام از این پدیده های طبیعی
خدای جداگانه ای نیز در نظر میگرفتند. اما با پیشرفت دانش در رشته های مختلف همچون، کیهانشناسی، هواشناسی، زمین شناسی، ستاره شناسی و بیولوژی نیاز برای توضیح اتفاقهای طبیعی با خدا به شدت به حفره های کوچک تری در دانش بشری کاهش پیدا کرد.
یعنی هرچه دانش پیشرفت کرده محدوده خدا کوچکتر شده است ؛
بعنوان مثال از آنجا که انسانها دیگر در مورد شیوه کار خورشید و ماه و ستارگان چندان بی اطلاع نیستند، بیشتر حوزه شک ورزی به عدم وجود خدا در چیز هایی محدود شده است که دانش هنوز پاسخ های محکمی برای آنها ندارد (یا دانش این افراد هنوز پاسخی برای آنها ندارد) همچون نحوه شکل گیری و پیدایش حیات و همچنین پیدایش جهان هستی. به دلیل همین طرز تفکر معمولاً نخستین پرسشی که از یک بیخدا میشود این است که «پس دنیا و انسان را که بوجود آورده است؟» این پرسش درون خود استدلالی را مخفی کرده است که آن استدلال از این قرار است:
«ما نمیدانیم جهان چگونه آنرا بوجود آورده است، پس خدا آنرا بوجود آورده است، پس خدا وجود دارد.»
این نمونه بسیار آشکار استفاده از ...
خوانش ادامه ی نوشتار :⚛ @AndisheKonim