اندیشیدن تنها راه نجات

#اراسموس
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
اندیشیدن تنها راه نجات
‌#حماقت و معادل‌های آن (۲) ✭ #عرف: عرف یا توسل‌به‌اکثریت، به معنای پذیرش امری صرفا به این دلیل است که دیگران آن را پذیرفته اند. به لحاظ عقلانی، این به معنای جمع اصفار است. وقتی اصل دلیل کافی رعایت نشود، چه یک نفر و چه یک میلیارد نفر، در هر حال، همگی حتی…
#حماقت و معادل‌های آن (۳)



#اطلاعات و #فکت

اطلاعات و فکت‌ها مواد ادراکی لازم برای شناخت هستند، اما برای شناخت کافی نیستند. درواقع، امکان ندارد که شما بتوانید صرفا با مجموعه‌ای از فکت‌ها و اطلاعات جمع‌آوری شده، قضاوت عقلانی بکنید اگرکه نظریه منسجم، پیش فرضیات مشخص، مفاهیم تعریف شده و اصول منطقی نداشته باشید
اما فرد احمق، از فکت‌ها و اطلاعات استفاده دم دستی می کند تا خرافات و باورهای ناعقلانی خود را توجیه کند. وی صرفا فکت‌هایی که ظاهرا موید ادعای اوست را گزینش کرده و نشان می‌دهد

انواع و اقسام #مطالب‌زرد در نشریات درباره ارزش یک ماده غذایی معجزه‌آسا یا به عنوان درمان سرطان، بسیاری از نظریات‌توطئه (کار، کار انگلیسی‌هاست!)، توجیهات‌سیاسی بسیاری از سیاستمداران با اتکا به آمار و ارقام، همگی نمونه‌های استفاده احمقانه و ناعقلانی از فاکت‌ها و اطلاعات هستند.

✫ یک برخورد علمی و عقلانی، فکت‌ها را جمع‌آوری کرده و بعد تحلیل می‌کند
✫ محیط، ستینگ و جمعیتی که این فکت‌ها از آن جمع‌آوری می‌شود باید مشخص شده باشد
✫ تحلیل و روش تحلیل باید مشخص باشد،
✫ برای نتیجه‌گیری نهایی، باید نظریه داشت و برای نظریه باید مفهوم پردازی کرد و برای مفهوم پردازی باید اصول تعریف مفاهیم (حتی اکثر آکادمیسین‌ها هم این را بلد نیستند) را رعایت کرد.
✫ همچنین آگزیوم‌ها و پیشداوری‌ها باید مشخص باشد و میزان خطای احتمالی محاسبه شده باشد


بدون اینها، از هر فکتی بطور دلخواه می‌توان هر نتیجه عجیب و ناعقلانی را گرفت



#روایت و #مثال:

من از شنیدن روایت و مثال به عنوان استدلال خسته شده‌ام. مردم عاشق روایت‌کردن هستند، تصور می‌کنند از روایات، خاطرات و مثال‌ها و تجارب شخصی‌شان، می‌توان قضاوت کرد.
حتی بسیاری از جامعه‌شناسان و آکادمیسین هم از روایات (anecdotes) به عنوان #ماتریال برای تحقیق استفاده
می کنند.

واقعیت، ماهیتا روایی نیست و وقتی کسی برای شما چیزی را روایت می‌کند، پیشاپیش مجبور است واقعیت را به گونه‌ای دستکاری کند که یک روایت منجسم و گاهی جذاب از آن حاصل آید روایت معتبر و قابل اعتماد نیست

بدتر اینکه برخی از مردم #احمق، تصور می‌کنند که هنر و ادبیات به صرف روایت کردن می‌تواند ارزش معرفت‌شناختی داشته باشد. گویا ما هنوز باید جنگ سقراط و افلاطون با روایات و اساطیر را (که تصور می شود منبع شناخت هستند) ادامه دهیم. ذهن مردم با انواع و اقسام روایات و داستان‌های مسخره آلوده است. ذهن آنها مملو از ملغمه‌ای از تجارب شخصی و حکایات شنیده شده است و جالب اینکه تصور می‌کنند به خاطر سالیان‌سال زحمت جمع‌آوری و به خاطر سپردن آنها، افرادی حکیم و مجرب هستند


#ماهیت و #غریزه:

این یک #استراتژی بسیار ساده اما کارآمد است که افراد احمق به کار می‌برند تا نظریات و باورهای غلط خویش را به عنوان امور طبیعی و بدیهی جلوه دهند. به سادگی می‌گویند همینی است که هست. این ماهیت و نظم امور است، این امر غریزی است و بنابراین وجود دارد و نمی‌توان آنرا انکار کرد و باید پذیرفت


تمامی موارد ذکر شده معادل هایی هستند که مردم ابداع کرده اند تا #آگاهانه و با اراده، عقلانیت را نفی کنند. اینها ترفندهایی هستند برای گریز از استدلال. امروزه رسانه ها به مردم می‌گویند که نیازی نیست که ما به حقیقت اراده و تعهدی داشته باشیم،
کافی است نظرات این یا آن کارشناس را بشنویم و بعد مردم خودشان انتخاب می کنند که چه کسی به نظرشان درست می گوید.

آیا تمام اصول آموزشی و روشنگری دموکراسی لیبرال همین هست؟


✫ به قول #اراسموس
let's call a Spade, a Spade
(بگذارید به #بیل، #بیل بگوییم)


✫ بیایید این‌ها را همان چیزی که هست صدا کنیم:
#حماقت

#امین‌قضایی



#پایان



@AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
‌#حماقت و معادل‌های آن (۲) ✭ #عرف: عرف یا توسل‌به‌اکثریت، به معنای پذیرش امری صرفا به این دلیل است که دیگران آن را پذیرفته اند. به لحاظ عقلانی، این به معنای جمع اصفار است. وقتی اصل دلیل کافی رعایت نشود، چه یک نفر و چه یک میلیارد نفر، در هر حال، همگی حتی…
#حماقت و معادل‌های آن (۳)



#اطلاعات و #فکت

اطلاعات و فکت‌ها مواد ادراکی لازم برای شناخت هستند، اما برای شناخت کافی نیستند. درواقع، امکان ندارد که شما بتوانید صرفا با مجموعه‌ای از فکت‌ها و اطلاعات جمع‌آوری شده، قضاوت عقلانی بکنید اگرکه نظریه منسجم، پیش فرضیات مشخص، مفاهیم تعریف شده و اصول منطقی نداشته باشید
اما فرد احمق، از فکت‌ها و اطلاعات استفاده دم دستی می کند تا خرافات و باورهای ناعقلانی خود را توجیه کند. وی صرفا فکت‌هایی که ظاهرا موید ادعای اوست را گزینش کرده و نشان می‌دهد

انواع و اقسام #مطالب‌زرد در نشریات درباره ارزش یک ماده غذایی معجزه‌آسا یا به عنوان درمان سرطان، بسیاری از نظریات‌توطئه (کار، کار انگلیسی‌هاست!)، توجیهات‌سیاسی بسیاری از سیاستمداران با اتکا به آمار و ارقام، همگی نمونه‌های استفاده احمقانه و ناعقلانی از فاکت‌ها و اطلاعات هستند.

✫ یک برخورد علمی و عقلانی، فکت‌ها را جمع‌آوری کرده و بعد تحلیل می‌کند
✫ محیط، ستینگ و جمعیتی که این فکت‌ها از آن جمع‌آوری می‌شود باید مشخص شده باشد
✫ تحلیل و روش تحلیل باید مشخص باشد،
✫ برای نتیجه‌گیری نهایی، باید نظریه داشت و برای نظریه باید مفهوم پردازی کرد و برای مفهوم پردازی باید اصول تعریف مفاهیم (حتی اکثر آکادمیسین‌ها هم این را بلد نیستند) را رعایت کرد.
✫ همچنین آگزیوم‌ها و پیشداوری‌ها باید مشخص باشد و میزان خطای احتمالی محاسبه شده باشد


بدون اینها، از هر فکتی بطور دلخواه می‌توان هر نتیجه عجیب و ناعقلانی را گرفت



#روایت و #مثال:

من از شنیدن روایت و مثال به عنوان استدلال خسته شده‌ام. مردم عاشق روایت‌کردن هستند، تصور می‌کنند از روایات، خاطرات و مثال‌ها و تجارب شخصی‌شان، می‌توان قضاوت کرد.
حتی بسیاری از جامعه‌شناسان و آکادمیسین هم از روایات (anecdotes) به عنوان #ماتریال برای تحقیق استفاده
می کنند.

واقعیت، ماهیتا روایی نیست و وقتی کسی برای شما چیزی را روایت می‌کند، پیشاپیش مجبور است واقعیت را به گونه‌ای دستکاری کند که یک روایت منجسم و گاهی جذاب از آن حاصل آید روایت معتبر و قابل اعتماد نیست

بدتر اینکه برخی از مردم #احمق، تصور می‌کنند که هنر و ادبیات به صرف روایت کردن می‌تواند ارزش معرفت‌شناختی داشته باشد. گویا ما هنوز باید جنگ سقراط و افلاطون با روایات و اساطیر را (که تصور می شود منبع شناخت هستند) ادامه دهیم. ذهن مردم با انواع و اقسام روایات و داستان‌های مسخره آلوده است. ذهن آنها مملو از ملغمه‌ای از تجارب شخصی و حکایات شنیده شده است و جالب اینکه تصور می‌کنند به خاطر سالیان‌سال زحمت جمع‌آوری و به خاطر سپردن آنها، افرادی حکیم و مجرب هستند


#ماهیت و #غریزه:

این یک #استراتژی بسیار ساده اما کارآمد است که افراد احمق به کار می‌برند تا نظریات و باورهای غلط خویش را به عنوان امور طبیعی و بدیهی جلوه دهند. به سادگی می‌گویند همینی است که هست. این ماهیت و نظم امور است، این امر غریزی است و بنابراین وجود دارد و نمی‌توان آنرا انکار کرد و باید پذیرفت


تمامی موارد ذکر شده معادل هایی هستند که مردم ابداع کرده اند تا #آگاهانه و با اراده، عقلانیت را نفی کنند. اینها ترفندهایی هستند برای گریز از استدلال. امروزه رسانه ها به مردم می‌گویند که نیازی نیست که ما به حقیقت اراده و تعهدی داشته باشیم،
کافی است نظرات این یا آن کارشناس را بشنویم و بعد مردم خودشان انتخاب می کنند که چه کسی به نظرشان درست می گوید.

آیا تمام اصول آموزشی و روشنگری دموکراسی لیبرال همین هست؟


✫ به قول #اراسموس
let's call a Spade, a Spade
(بگذارید به #بیل، #بیل بگوییم)


✫ بیایید این‌ها را همان چیزی که هست صدا کنیم:
#حماقت

#امین‌قضایی



#پایان








@AndisheKonim