#شوق_وصال یا
#مستی_وصل(بخش اول)
⬆️ در پست قبل اشاره کردم که ابیاتی چند از
#فروغ #فرخزاد شاعره زیباسرای معاصر مرا با مساله ای مواجه کرد که عنوانش چنین بود:
#کوشش بیهوده و
#راحت_طلبی معرفتی
و وعده دادم که ارمغان هم افقی ذهنی خود با این ابیات را گزارش کنم.
🔷 مساله من در واقع این بود که آیا به راستی باید
#کشف_حقیقت وجهه همت باشد و یا صرف
#خواست_حقیقت و تلاش در راه آن حتی اگر منجر به کشف حقیقت نگردد؟ آیا محصول تلاش مهمتر است و یا زحمتی که در راه آن کشیده می شود؟ آیا لذت وصل خواستنی تر است و یا آتش عشق؟ و به بیان کلامی، آیا اهل نجات، به حق رسیدگانند(
#انحصار_گرایی)یا کوشش گران عرصه آن(
#پلورالیزم یا شمول گرایی)؟
1⃣به دیگر سخن، باید گوش به
#سعدی شیرین سخن سپاریم؟ که گفت:
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی/که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی/برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را/تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی/دل هوشمند باید که به دلبری سپاری/که چو قبله ایت باشد به از آن که خود پرستی
2⃣و یا دل در گرو سخن
#بیدل نهیم؟که چنین سرود:
لذت وصل نداند مگر آن سوختهای/که پس از دوری بسیار به یاری برسد/قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر/که خزان دیده بود پس به بهاری برسد/چه کند دل که جفای تو تحمل نکند/که اگر جان طلبی بنده تأمل نکند
☑️ممکن است گفته شود که "عاشق آنگاه که به معشوق می رسد در لذتی مدام از درک معشوق قرار می گیرد"؛
اما مگر نه اینکه احساس نقص، شوق آفرین بود و با وصال یار، این نقص سلب شده و شوقی که منبع حرکت و جوشش بود به سردی گرائیده و زائل می شود؟
🔰البته من هرگز نمی خواهم ارزشمندی رسیدن به حقیقت را انکار کنم و حتی توجه دارم که کسی ممکن است اینگونه استدلال کند که "اگر حقیقت، هدف و کمال این تلاش حقیقت جویانه است پس بالاتر از آن است"؛ با این حال معتقدم نمی توان و نباید با رئالیزمی خام، راحت طلبی در عرصه معرفت را انتخاب کرده و نسبت به اصول و لوازم اندیشه ورزی دوران
#مدرن و
#پسامدرن بی تفاوت بمانیم!!!
🖌دکتر مجید احسن(پژوهشگر حوزه فلسفه و دین)
@majidahsan62