اندیشیدن تنها راه نجات

#دانشمندان
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndisheKonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
٢١ خرداد روز جهانی #کیان #پیرفلک است. روز جهانی #دانشمندان #خردسال
روز جهانی
#اندیشه_ی #سنجشگر

با صدای دکتر #حسام #نوذری



@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کودکان #دانشمندان کوچکی‌اند
که فقط به تشویق نیاز دارند.
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی

توصیه‌
#کارل #سیگن
اخترفیزیکدان فقید آمریکایی
به پدر و مادرها



@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توضیحات #نیل #دگراس #تایسون در مورد تفاوتِ #اعتقادات #مردم در مقایسه با #دانشمندان متوسط و سطح بالا در #آمریکا
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی



@AndisheKonim
#نظرسنجی از جامعه‌ی
#آمریکا در مورد #دانشمندان

بسیاری از آمریکایی‌ها نگرش‌ مثبتی به دانشمندان دارند؛ در مقابل، گروه قابل توجهی از افراد دارای نظرات منفی یا ضد و نقیض هستند. تقریباً همه آمریکایی‌ها معتقدند که دانشمندان می‌خواهند تغییرات مثبتی در جهان ایجاد کنند. در سال ۲۰۱۸، مانند سال‌های گذشته، بخش بزرگی از جمعیت آمریکا با ۳ عبارت زیر موافق بودند:

۱. دانشمندان به حل کردن مشکلات چالش برانگیز کمک می‌کنند (۹۳ درصد موافق).

۲. پژوهشگران علمی افرادی متعهد و دلسوز هستند که برای منفعت بشر کار می‌کنند (۹۰ درصد موافق).

۳. بیشتر دانشمندان می‌خواهند روی چیزهایی کار کنند که زندگی را برای افراد معمولی بهتر می‌کند (۸۹ درصد موافق).

تعداد کسانی که به طور قطع با این گزاره‌ها موافق هستند طی‌ گذر زمان افزایش یافته و موافقت کلی با آن‌ها در طول سال‌های گذشته نسبتا بالا بوده است.



@AndisheKonim
#دانشمندان و #خدا

من خداناباور هستم، و این قضیه #خداناباور اگنوستیک، یک تفاوت جزیی است.
من فکر می کنم بیشتر علوم محتوای بی خدایی دارد.
کمتر از ۱۰ درصد دانشمندان به خدا باور دارند.
بیش از ۹۰ درصد دانشمندان خداناباور هستند و این را به زندگی روزمره شان منتقل می کنند که برای من معضل روشنفکرانه است.
بحث این نیست که من از چیزهای غیبی خوشم نمی آید بلکه حرف این است که من اینها را قبول ندارم.
و فکر می کنم کسانی که به این چیزها باور دارند، یک پاشنه آشیل بزرگ دارند چرا که هر چیزی بی اساسی را باور می کنند.
هر چیزی را، داستانی هزار ساله را از هر جایی، بدون هیچ مدرکی می پذیرند. این جور آدم ها من را آزار می دهند چون قدرت در اختیار دارند.
وقتی اینها آمادگی این را دارند که یکی از بیست یا سی داستان هزار ساله را باور کنند، به نظرم می آید دیگر به چه چیزهایی باور خواهند داشت که ممکن است بر زندگی من تاثیر بگذارد.

سر هرولد کروتو
برنده نوبل #شیمی

https://goo.gl/joU4Sx




@AndisheKonim
یادگار هایی کم دیده شده
از #دانشمندان #معاصر


@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هوش مصنوعی باعث شد چشممون به جمال این #دانشمندان عزیز روشن بشه 😁👌🏻



@AndisheKonim
مسلمانان با #دانشمندان چه‌کرده‌اند؟
قسمت سوم

«ابووليدمحمدبن‌رشد»

او نیز مانند سایرفلاسفه شهیر معتقد بود که باید «خردگرانی» بر وحی و الهامات برتری داده شود. «ابن رشد» نیز عقیده داشت که پرست‌ش «الله» باید با بهره‌گیری از نیروی شعور و درایت انجام بگیرد، نه کورکورانه.
ابو حامد الغزالي عقیده داشت که «علت و معلول» بدون اراده و خواست «الله» ولو در امور متافیزیکی، معنی و مفهومی ندارد. «غزالی» می‌گفت، هنگامی که پنبه‌ای آتش می‌گیرد، به‌سبب طبیعت آتش نیست، بلکه فرشته‌ها از آسمان به‌زمین فرود می‌آیند و به‌امر «الله» سبب رویداد آتش‌سوزی می‌شوند. ولی، «ابن رشد» چنین عقیده‌ای را مسخره می‌کرد و در پاسخ کتاب تحفة الفلاسفه «غزالی» کتاب تهافت‌التهافت را در رد عقاید و افکار بیهوده غزالی به‌رشته نگارش درآورد.
ابن رشد در کتاب یاد شده، می‌نویسد: درانکار وجود علت، یک نوع سفسطه و مغالطه می‌باشد ... انکار علت، حاکی از انکار علم و دانش بوده و انگار علم و دانش دلیل بر آن‌ست که انسان در این دنيا قادر به‌فهم هیچ‌چیزی نیست.

«عبد‌الرحمان‌ابن‌خلدون»

او از فلاسفه شهیر جهان تا سده نوزدهم شهرتی نداشت. در این زمان، دانشمندان غرب و به‌ویژه «فیلیپه‌حتٓى» اورا کشف و با بررسی نوشتارهای او متوجه شدند که وی یکی از دانشمندان علم بشر و از پیش‌گامان انسان‌شناسی بوده است. «آرنولدتوين‌بی» درباره ابن‌خلدون می‌نویسد، «فلسفه تاریخ این دانشمند درجهان بی‌نظیر بوده و او یکی از بزرگترین تاریخ‌نویسانی است که تا کنون جهان به‌خود دیده است.»
«ابن‌خلدون » شرایط و ارزش‌های اجتماعی ملت‌ها را زاییده کیفیت و شکل جغرافیائی کشورها، آمار جمعیت و عوامل اقتصادی آن‌ها می‌دانست.
او دراین‌باره گفته است: «تفاوت بین نسل‌های گوناگون را باید ناشی از اختلافات شرایط و زندگی اقتصادی آنها دانست.»
باید درنظر داشته باشیم که «کارل مارکس» نیز گفته است: «شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زندگی ملت‌ها را می‌توان نتیجه چگونگی روش‌های تولیدی امور مادی آنها دانست.»
اگرچه ابن خلدون با نظر انتقاد به فلاسفه يونان نگاه می‌کرد، ولی چون روش نوشتارهای او نیز مانند «ابن سینا» و «فارابی»، خردگرایانه و مخالف دوگم‌های خرافاتی اسلامی بود، مخالفت فقهای اسلامی بر‌ضد او برانگیخته شد.
«ابن‌خلدون» اهل یمن بود و در اسپانیا سكونت اختیار کرده بود. وی روش و سلوک خشن تازیان را مورد انتقاد قرار می‌داد و به‌گونه‌ای که در پیش گفتیم عقیده داشته که به‌جز چند مورد استثنائی، تمام دانشمندان اسلامی غیرعرب بوده‌اند. او آشکارا نوشته است که تازيان یک ملت وحشی بوده و در نهاد دارای تمایل به‌غارت و چپاول و ویران‌گری می‌باشند.
برخی از دانشمندان تازی، نوشتارهای ضدعرب ابن‌خلدون را ناديده گرفته و گروهی دیگر سخت او را مورد حمله قرار داده‌اند.
«سامی‌شوکت» مدیر کل سابق آموزش و پرورش عراق و رئیس سازمان شبه نظامی جوانان عراق در سال ۱۹۳۳ ، ضمن یک سخنرانی اظهارداشت، استخوان‌های «ابن‌خلدون» باید از آرام‌گاهش بیرون کشیده شود و کتاب‌هایش در سراسر دنیای عرب سوزانیده شوند.
«طه‌حسين» یکی از دانشمندان مصری نیز می‌نویسد، ابن خلدون یک انسان بی‌نهایت خودخواه و یک خردگرای ناپاک بود که با ریاوتزویر به مسلمان بودن تظاهر می‌کرد.
آن‌چه که از این بحث برمی‌آید آن‌ست که برپایه آزمایشات علمی که در پیش شرح‌داده شد، کارآیی مغزی مسلمانان جهان و به‌دنبال آن سطح علم و تکنولوژی در کشورهای اسلامی يقيناً از سایر کشورهای جهان به‌مراتب عقب‌افتاده‌تر است.
حال باید دید، آیا این واپسگرائی در نهاد مردم کشورهای مسلمان قرار دارد و یا علل و عوامل دیگری سبب عدم کارآئی مغزی و واپسگرائی این کشورها و مردم آن از غافله علم و تمدن جهانی شده‌اند.

#مسلمانان‌بادانشمندان‌چه‌کرده‌اند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


@AndisheKonim
دوستِ مَذهبی اَم؛ #آتئیسم یا #خداناباوری، #نهیلیسم یا #پوچ_گرا نیست

بخش اول

بارها پیش آمده که اشخاصی دیندار، نگارنده را به دلیل خداناباوری متهم به پوچ گرایی نموده و پیش بینی کرده که وی به دلیل باور نداشتن به ماورا الطبیعه و بی ایمانی به خداوند، روزی خود را از سر نا امیدی و بی هدفی خواهد کُشت و به زندگی دردناکِ پوچِ بدون خدایی پایان خواهد داد!

این مسئله که بارها و بارها برای نگارنده و هم فکرانش پیش آمده سبب شد تا مقاله امروز نگاشته و مرزهای میان آتئیسم و نهیلیسم کشیده و پاسخی به تمامی آن اتهامات واهی داده شود تا دوستانِ مذهبی بدانند که زندگی یک خداناباور، بر چه اصولی بَنا شده و پرنسیپ های اخلاقی وی چیستند؟


البته که نُقاطِ مشترکی میان پوچ گرایان و خداناباوران وجود دارد که برای مثال می توان به عدم اعتقاد هر دو دسته به روح، دنیایِ پس از مرگ و همچنین وجود خدایان و یا باور هر دو گروه به علم و دانش به عنوان تنها حقیقت موجود اشاره کرد، اما آیا این بدان معناست که پوچ گرایان و خداناباوران از یک دسته و قُماشند؟ قطعن خیر!

اشتباهِ نُخستی که در این مقایسه صورت گرفته،
قرار دادن پوچ گرایی که یک #مکتب_فلسفی – سیاسی می باشد در کنار خداناباوری که یک بُنیاد #خردگرایی و غیر مذهبی شمارده می شود ، در کنار یکدیگر است؛
مقایسه این دو قیاسِ مع الفارق است چرا که از نظر منطقی این دو دیدگاه، در یک اقلیم قرار ندارند.

مقایسه پوچ گرایان و خداناباوران همچون مقایسه میان #لیبرال_دموکراسی و تیم ملی فوتبال انگلستان است چرا که این دو مکتب، در یک جایگاه و یک زمینه مساوی قرار ندارند؛ از طرفی پوچ گرایان بر این باورند که وجودشان در دُنیا هیچ اهمیتی ندارد و هیچ ارزشی در زندگی کردن وجود ندارد و آنان کمترین علاقه و امیدی به زنده ماندن ندارند.

حال آنکه خداناباوران، هر روز با امید و عشق به اینکه پیش از مرگ شان کره زمین را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کرده و آن را پیشکش به نَسل های آینده کنند، از خواب بر می خیزند؛ خداناباوران زندگی و زنده بودن را جشن گرفته در #کمال_انسانیت و #آزادی و #برابری سرمستانه زندگی می‌کنند و سپاسگزار این شانسی هستند که در اختیارشان قرار گرفته و سخت تلاش می کنند تا نوید امید به آینده ای بهتر را به گوش همگان برسانند.

خداناباوری؛ گویا نه تنها برای خود افراد ناباور خوب بوده بلکه از مزایای آن حتی دینداران وخرافه پرستان هم بهره مند هستند. بانگاهی به آمار #اندیشمندان و #دانشمندان، اکتشاف کنندگان و صاحبان تکنولوژی متوجه خواهيد شد که نود درصد آنها ناباور هستند و با تلاش شبانه روزانه هر روز یک فن آوری جدید توسط علم به بشریت اهدا می‌کنند.

این در حالی است که #مسیحیان، #مسلمانان، #یهودیان و دیگر #مذهبیون در مکان های مقدس شان غرق در خرافات مشغول پرستش مرگ و آه و ناله اند و برای بهتر شدن زندگانی های شان، تنها و تنها دُعا کرده وبا نذر و دخیل منتظر معجزه اند ؛ حال با یک مقایسه ساده در می یابید که #خداناباوران بیشتر برای زندگی ارزش قائلند و یا مذهبیون؟

بی تردید خداناباورانِ پوچ گرا نیز وجود دارند، همانطور که مذهبیونِ پوچ گرا نیز وجود دارند؛ این دسته از انسان ها کسانی هستند که از پَستی و پَلَشتی جامعه به درد آمده اند و نداشتن کمترین امید به بهبود وضع زندگی شان و بهتر شدن شرایط اجتماعی شان، ایشان را بدین باور رسانده که به قول زنده یاد صادق هدایت: “مرگ همچون مادری مهربان است که پس از یک روز طوفانی، فرزندش را در آغوش گرفته و نوازش می کند…”
.


@AndisheKonim

ادامه 👇 👇 👇 👇
تفاوت #دانش و #ایمان

#دانشمندان یقین ندارند
اما دلیل دارند.

#مومنین دلیل ندارند
اما یقین دارند !



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موضوع : #اعتماد به #دانشمندان
چرا گفته های دانشمندان، منطقی است و باور گفته های روحانیون منطقی نیست؟

اجرا : #زئوس


@AndisheKonim
💥وقتی #دانشمندان دلیل چیزی را نمی‌دانند، مثلا اینکه چطور اولین موجودات "خود تقسیم شونده" بروی زمین شکل گرفتند، یا اینکه چطور #هستی پدیدار شد، به ندانستن اش اقرار می کنند.

⚡️ادعای #دانستن چیزی که نمی دانیم خطایی #سهمگین در دانش، و در عین حال، #شریان حیاتی مذهب است.

⚡️یکی از عظیم ترین تناقضات مذهبیون این است که دائما خود را برای افتادگی و تواضع ستایش می کنند، در عین اینکه ادعاهایی درباره کیهان شناسی، زیست شناسی و شیمی می کنند که هیچ دانشمندی نمی کند.

💥وقتی درباره ماهیت هستی و مکان ما در آن حرف می زنیم، خداناباوران به دانش تکیه می کنند. این نامش نادانی نیست، صداقت روشنفکرانه است.

متاسفانه واژه "خداناباور" به قدری با الفاظ توهین آمیز مومنان متواضع!! همچون ملحد، کافر و الحاد همراه شده است که حتی در ایالات متحده امریکا مردم به چنین افرادی اعتماد ندارند و تنها یک سوم امریکایی ها بر طبق نظرسنجی حاضر خواهند بود به فردی که از همه نظر صلاحیت داشته باشد و خداناباور باشد رای بدهند.!!

حتی #جان_لاک، یکی از مفاخر عصر روشنگری معتقد بود که خداناباوران نمی‌بایست مورد اعتماد باشند به دلیل اینکه «بندها و اقوالی که افراد دیگر را متعهد نگاه می دارد بر خداناباوران هیچ اثری ندارند».

اما این سخن گزافه مربوط به سیصد سال پیش است.

از انجا که می دانیم خداناباوران باهوش‌ترین و باسوادترین قشر جامعه خود می باشند، شایسته است افسانه هایی که به صدد بدنام کردن ایشان توسط مومنان متواضع!! ساخته شده است را باطل بکنیم.


🔻🔻🔻🔻

۱. #خداناباوران #زندگی را بی معنا می‌دانند.

کاملا برعکس!
صددرصد برعکس!
هرگز، هرگز، هرگز چنین نیست.
این مومنین متواضع هستند که فکر می کنند بدون وجود وعده جفتگیری و شرابخواری در چراگاه ابدی، زندگی معنایی ندارد.
معنای سکس و پاشیدن اسپرم تا ابد در بهشت چیست؟
خداناباوران معمولا بر سر این مسئله که زندگی ارزشمند است اطمینان دارند.

زندگی وقتی معنا دارد که به تمامه مورد استفاده قرار بگیرد. رابطه ما با عزیزان مان ارزشمند است و نیازی نیست ابدی باشد تا معنا داشته باشد.
از نظر خداناباوران این هراس از تهی شدن از معنا، کمی بی معناست!

۲. خداناباوری عامل بزرگترین #جنایات تاریخ بوده است.

مومنین مدام می گویند جنایات #هیتلر #استالین و #پل پات، نتیجه خداناباوری بوده است. مشکل فاشیسم و کمونیسم اما، سخت گیری علیه مذهب نیست، بلکه شباهت انکار ناپذیرشان به مذهب است.

#فاشیسم و #کمونیسم، کیش شخصیت پروری دارند و به قدری دگماتیک* هستند که به واقع از فرقه های مذهبی غیرقابل تمیز است.
آشوتیس، گولاگ ها و زمین های کشتار، مثال های ترک دگما نیستند بلکه نماد عینی پذیرش دگماها تا سر حد نهایت اند.
هیچ جامعه ای در تاریخ بشر وجود ندارد که از زیادی "منطقی شدن" ضرر کرده باشد.

*دگما: جَزمیت، خشک‌اندیشی یا دُگماتیسم (به انگلیسی:Dogma) عبارت است از روش اندیشه‌گری غیرانتقادی، غیرتاریخی و متافیزیکی، که بر بنیاد باورهای جزمی روایت شده.



۳. خداناباوری #دگماتیک است.

#مسلمانان، #یهودیان و #مسیحیان معتقدند که متون مقدس شان به قدری سرشار از دانایی درباره نیازهای انسانی است که تنها می توانسته توسط یک موجودیت برتر نوشته شده باشد. خداناباور، به زبان ساده، کسی است که این ادعاها را شنیده، متون مقدس را خوانده و آنها را افسانه های مردمان کهن عصر برنز یافته است. برای رد ادعاهای توجیه ناپذیر مذهب، نه نیاز به دگم بودن هست و نه پذیرش چیزی بر پایه ایمان.
همانطور که استفن رابرتس، تاریخ شناس گفته است «من مدعی هستم که هر دوی ما خداناباوریم. فقط من به یک خدا بیشتر از تو ناباورم. هر وقت تو فهمیدی که چرا به همه آنها خداهای غیر از خدای خودت باور نداری، خواهی فهمید چرا من به خدای تو نیز باور ندارم».

۴. #خداناباوران فکر می کنند همه چیز در دنیا #تصادفی بوجود آمده.

هیچ کس نمی داند دنیا چطور بوجود آمده. در واقع بر پایه آنچه می دانیم، شاید اصلا نشود حرف از یک «آغاز» زد. وقتی از آغاز حرف می زنیم در واقع معیار زمان را در نظر داریم در حالی که داریم از شروع زمان-مکان حرف می زنیم.
این انتقاد که خداناباوران فکر می کنند همه چیز تصادفی بوجود امده را به کرات علیه فرگشت داروینی هم به کار میبرند. اما همانطور که ریچارد داکینز در کتاب "هذیان خدا" توضیح می دهد، با اینکه ما نمی دانیم حیات چطور بروی زمین بوجود آمد، اما به خوبی می دانیم که تنوع زیستی که امروز مشاهده می کنیم، نتیجه چه فرآیندی بوده است.
فرگشت نتیجه جهش های تصادفی به علاوه انتخاب طبیعی است. این واژه انتخاب طبیعی را داروین برای این انتخاب کرد که آن را از انتخاب مصنوعی که دامداران انجام می دهند متمایز کند. در هر دو حالت، یک فرآیند کاملا غیر تصادفی در جریان است.

@AndisheKonim
#ادامه👇
چرا #دانشمندان خالص تر از هنرمندان هستند؟

علم بیش از ادبیات به سرشت هایی خالص نیاز دارد. عالمان باید ساده تر، کمتر جاه طلب، خویشتن دار تر و ساکت تر باشند و چندان در پی کسب شهرت نروند، و بسیاری از اموری را به فراموشی سپارند که به ندرت از دید کسی که خود را قربانی این راه می کند، ارزشمند شمرده می شود. افزون بر این تاوان های دیگری هم هست که از آن ها با خبرند. این چنین شیوه ی پرداختن آنان و ضرورت بسیار به صراحت، اراده ی ایشان را ضعیف می کند و آتش این اراده همچون اجاق شاعران پیوسته گرم و روشن نمی ماند و به همین دلیل آنان پیوسته در سنین جوانی بیش از شاعران قدرت و شکوفایی خویش را از دست می دهند و همانگونه که گفتیم، خود نیز از این خطر آگاه هستند. در هر شرایطی آنان کم استعدادتر به نظر می آیند، زیرا کمتر می درخشند و برای آنان کمتر از آنی که هستند ارزش قائل می شوند.

👤 #فردریش #نیچه
📚 #کتاب #آواره_و_سایه_اش
📖 بند 206


@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عملکرد داروهای #شیمی درمانی چگونه است؟

در خلال جنگ جهانی اول، #دانشمندان در تلاش برای ساخت پادزهری درمقابله با گاز زرد رنگ و سمی گاز خردل بودند. آن‌‌ها به صدمات جبران ناپذیر این گاز بر روی مغز استخوان سربازها پی بردند.
توضیحات بیشتر درخصوص کشف و گسترش داروهای شیمی درمانی در ویدیو ببینید.

@AndisheKonim
مسلمانان با #دانشمندان چه‌کرده‌اند؟
قسمت سوم

«ابووليدمحمدبن‌رشد»

او نیز مانند سایرفلاسفه شهیر معتقد بود که باید «خردگرانی» بر وحی و الهامات برتری داده شود. «ابن رشد» نیز عقیده داشت که پرست‌ش «الله» باید با بهره‌گیری از نیروی شعور و درایت انجام بگیرد، نه کورکورانه.
ابو حامد الغزالي عقیده داشت که «علت و معلول» بدون اراده و خواست «الله» ولو در امور متافیزیکی، معنی و مفهومی ندارد. «غزالی» می‌گفت، هنگامی که پنبه‌ای آتش می‌گیرد، به‌سبب طبیعت آتش نیست، بلکه فرشته‌ها از آسمان به‌زمین فرود می‌آیند و به‌امر «الله» سبب رویداد آتش‌سوزی می‌شوند. ولی، «ابن رشد» چنین عقیده‌ای را مسخره می‌کرد و در پاسخ کتاب تحفة الفلاسفه «غزالی» کتاب تهافت‌التهافت را در رد عقاید و افکار بیهوده غزالی به‌رشته نگارش درآورد.
ابن رشد در کتاب یاد شده، می‌نویسد: درانکار وجود علت، یک نوع سفسطه و مغالطه می‌باشد ... انکار علت، حاکی از انکار علم و دانش بوده و انگار علم و دانش دلیل بر آن‌ست که انسان در این دنيا قادر به‌فهم هیچ‌چیزی نیست.

«عبد‌الرحمان‌ابن‌خلدون»

او از فلاسفه شهیر جهان تا سده نوزدهم شهرتی نداشت. در این زمان، دانشمندان غرب و به‌ویژه «فیلیپه‌حتٓى» اورا کشف و با بررسی نوشتارهای او متوجه شدند که وی یکی از دانشمندان علم بشر و از پیش‌گامان انسان‌شناسی بوده است. «آرنولدتوين‌بی» درباره ابن‌خلدون می‌نویسد، «فلسفه تاریخ این دانشمند درجهان بی‌نظیر بوده و او یکی از بزرگترین تاریخ‌نویسانی است که تا کنون جهان به‌خود دیده است.»
«ابن‌خلدون » شرایط و ارزش‌های اجتماعی ملت‌ها را زاییده کیفیت و شکل جغرافیائی کشورها، آمار جمعیت و عوامل اقتصادی آن‌ها می‌دانست.
او دراین‌باره گفته است: «تفاوت بین نسل‌های گوناگون را باید ناشی از اختلافات شرایط و زندگی اقتصادی آنها دانست.»
باید درنظر داشته باشیم که «کارل مارکس» نیز گفته است: «شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زندگی ملت‌ها را می‌توان نتیجه چگونگی روش‌های تولیدی امور مادی آنها دانست.»
اگرچه ابن خلدون با نظر انتقاد به فلاسفه يونان نگاه می‌کرد، ولی چون روش نوشتارهای او نیز مانند «ابن سینا» و «فارابی»، خردگرایانه و مخالف دوگم‌های خرافاتی اسلامی بود، مخالفت فقهای اسلامی بر‌ضد او برانگیخته شد.
«ابن‌خلدون» اهل یمن بود و در اسپانیا سكونت اختیار کرده بود. وی روش و سلوک خشن تازیان را مورد انتقاد قرار می‌داد و به‌گونه‌ای که در پیش گفتیم عقیده داشته که به‌جز چند مورد استثنائی، تمام دانشمندان اسلامی غیرعرب بوده‌اند. او آشکارا نوشته است که تازيان یک ملت وحشی بوده و در نهاد دارای تمایل به‌غارت و چپاول و ویران‌گری می‌باشند.
برخی از دانشمندان تازی، نوشتارهای ضدعرب ابن‌خلدون را ناديده گرفته و گروهی دیگر سخت او را مورد حمله قرار داده‌اند.
«سامی‌شوکت» مدیر کل سابق آموزش و پرورش عراق و رئیس سازمان شبه نظامی جوانان عراق در سال ۱۹۳۳ ، ضمن یک سخنرانی اظهارداشت، استخوان‌های «ابن‌خلدون» باید از آرام‌گاهش بیرون کشیده شود و کتاب‌هایش در سراسر دنیای عرب سوزانیده شوند.
«طه‌حسين» یکی از دانشمندان مصری نیز می‌نویسد، ابن خلدون یک انسان بی‌نهایت خودخواه و یک خردگرای ناپاک بود که با ریاوتزویر به مسلمان بودن تظاهر می‌کرد.
آن‌چه که از این بحث برمی‌آید آن‌ست که برپایه آزمایشات علمی که در پیش شرح‌داده شد، کارآیی مغزی مسلمانان جهان و به‌دنبال آن سطح علم و تکنولوژی در کشورهای اسلامی يقيناً از سایر کشورهای جهان به‌مراتب عقب‌افتاده‌تر است.
حال باید دید، آیا این واپسگرائی در نهاد مردم کشورهای مسلمان قرار دارد و یا علل و عوامل دیگری سبب عدم کارآئی مغزی و واپسگرائی این کشورها و مردم آن از غافله علم و تمدن جهانی شده‌اند.

#مسلمانان‌بادانشمندان‌چه‌کرده‌اند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


@AndisheKonim
بزرگانی از #ایران_باستان

امروز دوست مسلمانی یک کلیپ از یک دکتر برایم فرستاد
مبنی بر این که تمام دانشمندان ایرانی بعد از ورود اسلام به ایران توانستند رشد کنند و نامی شوند،
حال بماند که اون آقای دکتر که بهش پروفسور هم میگن دکترای کشاورزی از دانشگاه فرانسه دارد، اما آنچنان از اعراب مسلمان و تاریخ حمله وحشیانه اعراب به ایران سخنرانی می‌کرد که گویی نعمت به ایران آمده بوده،
بگذریم از نا آگاهی این پروفسور که انگار صحبت از اعراب و ایران یک سیاره دیگر می‌کرد،
🔸بر آن شدم تا پاسخی کوبنده به این دسته از افراد داشته باشیم و باز بگذریم از اینکه #دانشمندان و فلاسفه ایران بعد از حمله اعراب به ایران هیچ ارتباطی به اسلام و مسلمون بودن آنها ندارد و اکثرا از ذات ضد بشری اسلام با خبر بودن.

🔻نگاهی به برخی دانشمندان و بزرگان ایران باستان قبل از #هجوم_اعراب به ایران می‌اندازیم.

🔸هوشتانه

#کیمیاگر (هوشتانه استادِ نوآورِ (مبتکرِ) انگاره (نظریه) اتم، دموکریت یونای بوده است) – دوره هخامنشیان

هوشتانه یا اوستَن، یک کیمیاگر و فرزانه (فیلسوف) مُغ ایرانی در زمان هخامنشیان بود. نام دیگر هوشتانه، هیوسایتانه به یونانی و هیوستانیوس به زبان مقدونی است.

او که یکی از کیمیاگران دودمان مغان زرتشت به‌شمار می‌رفت، که در جریان لشکرکشی خشایارشاه به یونان او را همراهی کرد و در آنجا به آموزش کیمیاگری و جادوگری پرداخت.آموزشگاه آموزشی او چنان مورد پذیره (استقبال) قرار گرفت که به گفته پلینی، بسیاری از فرزانگان (فیلسوفان) یونان همچون فیثاغورث، امپدکلس، دموکریت، و افلاطون برای خواندن آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتند

وی همچنین در #یونان، آموزگاری دموکریت (نوآور انگاره اتم) را داشت. وی را نخستین نویسنده و یکی از پایه ای ترین بنمایگان (مراجع) کیمیاگری می دانند و یادواره های (آثار) بسیاری به او نسبت داده می‌شده‌است.


🔸آرتاخه (آرتاخایس)

آگاه به مهندسی سازه (از مدیران آبراهه آتوس) – دوره #هخامنشیان.

آرتاخه یا آرتاخایس مهندس ایرانی زمان هخامنشیان و از سازندگان کانال آتوس بود. وی زمانی پس از پایان کارش، درگذشت.

🔸آذرباد مَهرَاسپندان

فرازمند (حکیم)، #اندیشمند، ادیب و از کارسازترین (تأثیرگذاترین) نفرها در ادبیات پس از اسلام است که در دوره ساسانیان زندگی می کرده است ...

🔸آذرباد مَهرَاسپندان (آتورپات مَهرَسپندان، آتورپات مارسپندان، آتورپات امهرسپنت) موبدِ موبدانِ شمان شاپور دوم ساسانی بود. گفته‌اند برای جلب اعتماد مردم حاضر شد که ۹ من روی گداخته، بر سینه وی ریزند. چنین کردند و بدو رنجی نرسید.

🔸باربُد

باربُد #موسیقی_دان بزرگ و از نفرهای کارساز در دانش موسیقی است که در زمان ساسانیان زندگی کرده است. باربد برای هر روزی از روزهای هفته نواهایی ساخته بود که این نواهای هفتگانه به نام طرق الملوکیه مشهور است. همچنین آهنگ‌هایی برای هر سی روز ماه که به نام سی لحن باربدی نام‌دار است. و هم ۳۶۰ لحن به شمارگانِ (تعداد) روزهای سال نوای ویژه (خاص) ساخته بوده‌است.

🔸بُروزیه پزشکپزشک (پیشوای پزشکان)، اندیشمند، آشنا به زبان‌های گوناگون – دوره ساسانیان ... برزویه، #پزشک در دربار انوشیروان با کسب اجازه از شاهنشاه برای بدست آوردن گیاهی که مرده‌ها را زنده می‌کند مسافرتی به هندوستان کرد و در آنجا کوشید تا خواسته ایش را پیدا کند ولی با کامیاب (موفق) نشد.

ولی دانشمندان هندی به او گفتند که، آن گیاه نَسَک (کتاب) کلیلک و دمنک است و آن نَسَک، نادانان و نابِخرَدان را که به همانند (مثابه) مردگان‌ اند را دانا (عاقل) می‌سازد و بدین سان (ترتیب) به آن‌ها زندگی می‌بخشد.

برزویه نسک کلیله و دَمَنِه را به ایران آورد و آن را به پارسی میانه (پهلوی ساسانی - پارسیگ) برگرداند (ترجمه کرد). در سده هشتم تَرسایی (میلادی) عبدالله ابن مقفع آن را زیر عنوان کلیله و دمنه از پهلوی به عربی برگرداند و سپس آن نَسَک به زبان‌های گوناگون جهان راه یافت.

🔸بزرگمهر بختگان

اندیشمند و وزیر خسرو #انوشیروان و نماد خردمندی و کاردانی در دوره پس از اسلام است – دوره #ساسانیان.

همچنین می‌توان از این نفرها (شخص ها) نام برد که بسیار کارساز بوده اند:

🔽بوبارس/ ﺑﻮﺑﺮﺍﻧﺪﺍ

از مدیران آبراهه آتوس.

🔽مانی

🔽مهرنرسی -وزیر بهرام گور.

🔽نکیسا - موسیقی دان.

🔸در نوشتارهای افسانه ای که سویه (جنبه) پیشینه (تاریخی) دارند:

🔽ثرتیه - از نخستین پزشکان که در اوستا از او یاد شده است.

🔽ویونگهان - پدر جمشید، نخستین کسی که آشنا به فشردن گیاه هوم شد.

🔽جاماسپ - فرزانه و وزیر گشتاسب

🔽ﺟﻬﻦ ﺑﺮﺯﯾﻦ - ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺗﺎﻗﺪﯾﺲ.

🔴در پایان با آن که همه می‌دانیم اما اشاره کنم، اعراب وحشی صدر اسلام نتنها با هجوم به ایران تمامی کتب و اسناد را به آتش کشیدن بلکه هرجا حمله ور میشدن این جنایت فرهنگی را اعمال می‌کردند..



@AndisheKonim
💥وقتی #دانشمندان دلیل چیزی را نمی‌دانند، مثلا اینکه چطور اولین موجودات "خود تقسیم شونده" بروی زمین شکل گرفتند، یا اینکه چطور #هستی پدیدار شد، به ندانستن اش اقرار می کنند.

⚡️ادعای #دانستن چیزی که نمی دانیم خطایی #سهمگین در دانش، و در عین حال، #شریان حیاتی مذهب است.

⚡️یکی از عظیم ترین تناقضات مذهبیون این است که دائما خود را برای افتادگی و تواضع ستایش می کنند، در عین اینکه ادعاهایی درباره کیهان شناسی، زیست شناسی و شیمی می کنند که هیچ دانشمندی نمی کند.

💥وقتی درباره ماهیت هستی و مکان ما در آن حرف می زنیم، خداناباوران به دانش تکیه می کنند. این نامش نادانی نیست، صداقت روشنفکرانه است.

متاسفانه واژه "خداناباور" به قدری با الفاظ توهین آمیز مومنان متواضع!! همچون ملحد، کافر و الحاد همراه شده است که حتی در ایالات متحده امریکا مردم به چنین افرادی اعتماد ندارند و تنها یک سوم امریکایی ها بر طبق نظرسنجی حاضر خواهند بود به فردی که از همه نظر صلاحیت داشته باشد و خداناباور باشد رای بدهند.!!

حتی #جان_لاک، یکی از مفاخر عصر روشنگری معتقد بود که خداناباوران نمی‌بایست مورد اعتماد باشند به دلیل اینکه «بندها و اقوالی که افراد دیگر را متعهد نگاه می دارد بر خداناباوران هیچ اثری ندارند».

اما این سخن گزافه مربوط به سیصد سال پیش است.

از انجا که می دانیم خداناباوران باهوش‌ترین و باسوادترین قشر جامعه خود می باشند، شایسته است افسانه هایی که به صدد بدنام کردن ایشان توسط مومنان متواضع!! ساخته شده است را باطل بکنیم.


🔻🔻🔻🔻

۱. #خداناباوران #زندگی را بی معنا می‌دانند.

کاملا برعکس!
صددرصد برعکس!
هرگز، هرگز، هرگز چنین نیست.
این مومنین متواضع هستند که فکر می کنند بدون وجود وعده جفتگیری و شرابخواری در چراگاه ابدی، زندگی معنایی ندارد.
معنای سکس و پاشیدن اسپرم تا ابد در بهشت چیست؟
خداناباوران معمولا بر سر این مسئله که زندگی ارزشمند است اطمینان دارند.

زندگی وقتی معنا دارد که به تمامه مورد استفاده قرار بگیرد. رابطه ما با عزیزان مان ارزشمند است و نیازی نیست ابدی باشد تا معنا داشته باشد.
از نظر خداناباوران این هراس از تهی شدن از معنا، کمی بی معناست!

۲. خداناباوری عامل بزرگترین #جنایات تاریخ بوده است.

مومنین مدام می گویند جنایات #هیتلر #استالین و #پل پات، نتیجه خداناباوری بوده است. مشکل فاشیسم و کمونیسم اما، سخت گیری علیه مذهب نیست، بلکه شباهت انکار ناپذیرشان به مذهب است.

#فاشیسم و #کمونیسم، کیش شخصیت پروری دارند و به قدری دگماتیک* هستند که به واقع از فرقه های مذهبی غیرقابل تمیز است.
آشوتیس، گولاگ ها و زمین های کشتار، مثال های ترک دگما نیستند بلکه نماد عینی پذیرش دگماها تا سر حد نهایت اند.
هیچ جامعه ای در تاریخ بشر وجود ندارد که از زیادی "منطقی شدن" ضرر کرده باشد.

*دگما: جَزمیت، خشک‌اندیشی یا دُگماتیسم (به انگلیسی:Dogma) عبارت است از روش اندیشه‌گری غیرانتقادی، غیرتاریخی و متافیزیکی، که بر بنیاد باورهای جزمی روایت شده.



۳. خداناباوری #دگماتیک است.

#مسلمانان، #یهودیان و #مسیحیان معتقدند که متون مقدس شان به قدری سرشار از دانایی درباره نیازهای انسانی است که تنها می توانسته توسط یک موجودیت برتر نوشته شده باشد. خداناباور، به زبان ساده، کسی است که این ادعاها را شنیده، متون مقدس را خوانده و آنها را افسانه های مردمان کهن عصر برنز یافته است. برای رد ادعاهای توجیه ناپذیر مذهب، نه نیاز به دگم بودن هست و نه پذیرش چیزی بر پایه ایمان.
همانطور که استفن رابرتس، تاریخ شناس گفته است «من مدعی هستم که هر دوی ما خداناباوریم. فقط من به یک خدا بیشتر از تو ناباورم. هر وقت تو فهمیدی که چرا به همه آنها خداهای غیر از خدای خودت باور نداری، خواهی فهمید چرا من به خدای تو نیز باور ندارم».

۴. #خداناباوران فکر می کنند همه چیز در دنیا #تصادفی بوجود آمده.

هیچ کس نمی داند دنیا چطور بوجود آمده. در واقع بر پایه آنچه می دانیم، شاید اصلا نشود حرف از یک «آغاز» زد. وقتی از آغاز حرف می زنیم در واقع معیار زمان را در نظر داریم در حالی که داریم از شروع زمان-مکان حرف می زنیم.
این انتقاد که خداناباوران فکر می کنند همه چیز تصادفی بوجود امده را به کرات علیه فرگشت داروینی هم به کار میبرند. اما همانطور که ریچارد داکینز در کتاب "هذیان خدا" توضیح می دهد، با اینکه ما نمی دانیم حیات چطور بروی زمین بوجود آمد، اما به خوبی می دانیم که تنوع زیستی که امروز مشاهده می کنیم، نتیجه چه فرآیندی بوده است.
فرگشت نتیجه جهش های تصادفی به علاوه انتخاب طبیعی است. این واژه انتخاب طبیعی را داروین برای این انتخاب کرد که آن را از انتخاب مصنوعی که دامداران انجام می دهند متمایز کند. در هر دو حالت، یک فرآیند کاملا غیر تصادفی در جریان است.

@AndisheKonim
#ادامه👇
دوستِ مَذهبی اَم؛ #آتئیسم یا #خداناباوری، #نهیلیسم یا #پوچ_گرا نیست

بخش اول

بارها پیش آمده که اشخاصی دیندار، نگارنده را به دلیل خداناباوری متهم به پوچ گرایی نموده و پیش بینی کرده که وی به دلیل باور نداشتن به ماورا الطبیعه و بی ایمانی به خداوند، روزی خود را از سر نا امیدی و بی هدفی خواهد کُشت و به زندگی دردناکِ پوچِ بدون خدایی پایان خواهد داد!

این مسئله که بارها و بارها برای نگارنده و هم فکرانش پیش آمده سبب شد تا مقاله امروز نگاشته و مرزهای میان آتئیسم و نهیلیسم کشیده و پاسخی به تمامی آن اتهامات واهی داده شود تا دوستانِ مذهبی بدانند که زندگی یک خداناباور، بر چه اصولی بَنا شده و پرنسیپ های اخلاقی وی چیستند؟


البته که نُقاطِ مشترکی میان پوچ گرایان و خداناباوران وجود دارد که برای مثال می توان به عدم اعتقاد هر دو دسته به روح، دنیایِ پس از مرگ و همچنین وجود خدایان و یا باور هر دو گروه به علم و دانش به عنوان تنها حقیقت موجود اشاره کرد، اما آیا این بدان معناست که پوچ گرایان و خداناباوران از یک دسته و قُماشند؟ قطعن خیر!

اشتباهِ نُخستی که در این مقایسه صورت گرفته،
قرار دادن پوچ گرایی که یک #مکتب_فلسفی – سیاسی می باشد در کنار خداناباوری که یک بُنیاد #خردگرایی و غیر مذهبی شمارده می شود ، در کنار یکدیگر است؛
مقایسه این دو قیاسِ مع الفارق است چرا که از نظر منطقی این دو دیدگاه، در یک اقلیم قرار ندارند.

مقایسه پوچ گرایان و خداناباوران همچون مقایسه میان #لیبرال_دموکراسی و تیم ملی فوتبال انگلستان است چرا که این دو مکتب، در یک جایگاه و یک زمینه مساوی قرار ندارند؛ از طرفی پوچ گرایان بر این باورند که وجودشان در دُنیا هیچ اهمیتی ندارد و هیچ ارزشی در زندگی کردن وجود ندارد و آنان کمترین علاقه و امیدی به زنده ماندن ندارند.

حال آنکه خداناباوران، هر روز با امید و عشق به اینکه پیش از مرگ شان کره زمین را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کرده و آن را پیشکش به نَسل های آینده کنند، از خواب بر می خیزند؛ خداناباوران زندگی و زنده بودن را جشن گرفته در #کمال_انسانیت و #آزادی و #برابری سرمستانه زندگی می‌کنند و سپاسگزار این شانسی هستند که در اختیارشان قرار گرفته و سخت تلاش می کنند تا نوید امید به آینده ای بهتر را به گوش همگان برسانند.

خداناباوری؛ گویا نه تنها برای خود افراد ناباور خوب بوده بلکه از مزایای آن حتی دینداران وخرافه پرستان هم بهره مند هستند. بانگاهی به آمار #اندیشمندان و #دانشمندان، اکتشاف کنندگان و صاحبان تکنولوژی متوجه خواهيد شد که نود درصد آنها ناباور هستند و با تلاش شبانه روزانه هر روز یک فن آوری جدید توسط علم به بشریت اهدا می‌کنند.

این در حالی است که #مسیحیان، #مسلمانان، #یهودیان و دیگر #مذهبیون در مکان های مقدس شان غرق در خرافات مشغول پرستش مرگ و آه و ناله اند و برای بهتر شدن زندگانی های شان، تنها و تنها دُعا کرده وبا نذر و دخیل منتظر معجزه اند ؛ حال با یک مقایسه ساده در می یابید که #خداناباوران بیشتر برای زندگی ارزش قائلند و یا مذهبیون؟

بی تردید خداناباورانِ پوچ گرا نیز وجود دارند، همانطور که مذهبیونِ پوچ گرا نیز وجود دارند؛ این دسته از انسان ها کسانی هستند که از پَستی و پَلَشتی جامعه به درد آمده اند و نداشتن کمترین امید به بهبود وضع زندگی شان و بهتر شدن شرایط اجتماعی شان، ایشان را بدین باور رسانده که به قول زنده یاد صادق هدایت: “مرگ همچون مادری مهربان است که پس از یک روز طوفانی، فرزندش را در آغوش گرفته و نوازش می کند…”
.


@AndisheKonim

ادامه 👇 👇 👇 👇