اندیشیدن تنها راه نجات

پیشنهاد ویژه ی ادمین
#مسیحیت = #بربریت
حتما این کلیپ از #سم #هریس
عصب شناس آمریکایی را ببینید .
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی




⚛ @AndisheKonim

﴿الله و محمد مکی﴾ - ﴿الله و محمد مدنی﴾
حراج‌حراج، بشتابید تاجرش ورشکست شد (۵)

محمد، از آن پس برای آنکه مردم تاجرپیشه و لاابالی مکه را ناراضی نکند، با استفاده از هوش عجیب و غریبی که داشت، یک مراسمی هم قرار شد هر سال اجرا شود به نام ﴿مراسم‌حج سالانه﴾ که همه در آن موقع بدون اسلحه بروند و این بتخانه را که حالا تغییر نام داده و تبدیل شده بود به ﴿خانه‌الله﴾ با همان مراسم عجیب و غریب دوره بت‌پرستی و حفظ تمام آن کارهای بیهوده وبی‌سبب انجام دهند و حتا بازار مکاره‌ای را هم که اعراب هر سال موقع زیارت این بتخانه دایر می‌کردند که هم زیارت باشد و هم تجارت و هم مقداری لهو و لعب، تقریبا به همان صورت والبته با مختصر تغییرات و اسلامیزاسیون کردن آن، همچنان انجام دهند. ازجمله دیگر زنان مکی و سایر زنان که ازبادیه‌‌های عربستان و شام برای کاسبی و تن فروشی آنهم به صورت لخت‌مادرزاد دور بتخانه دور زده و کالای خود را به خریداران عرضه می‌کردند، به صورت کاملا پوشیده درآوردند اما لولیدن صدها و بعدها هزارها و بعدترها میلیون‌ها زائر زن و مرد، درکنار هم و پشت و پس همدیگر، اشکالی نداشته باشد فوقش آنکه مقداری مال‌مال هم با داشتن لباسی ندوخته‌ای که #احرام نامیده می‌شد، بین خواهران و برادران مسلمان صورت بگیرد، دنیا که زیر و رو نمی‌شود، آنهم در آن حالتیکه این خواهران و برادران در یک حالت جذبه اسلامی در حال زیارت بودند


لازم به یاد آوری است که در دوره #بربریت- یعنی به قول رفقا، پیش از ظهور اسلام عزیز - تجار و زیارت‌کنندگان این بت‌ها وبتخانه کعبه که مدت آن ده روز بود، از هر قید و بندی دراین ده روزه آزاد بودند و هرکاری که دلشان می‌خواست انجام می‌دادند، به ویژه که آنها مدت‌ها بود که از همسر و زنان به دور مانده بودند، به همین سبب با زنهای لخت و عوری که بخشی از آنها از اهالی مکه بودند و تعداد دیگری از آنان همانگونه که اشاره شد، از اطراف برای کاسبی و کسب مال و منال به این بازار مکاره هجوم آورده بودند وبا تن و بدن لخت خود آماده لذت بخشی به تجاری بودند که با فروش کالاهای خود، به مقادیر بسیاری سکه‌های زر و سیم مسلح شده بودند، مشغول عیش و نوش و میگساری و تمتع از این بانوان مکرمه مقبوله مشغول می‌شدند ودرپایان این ده روز تجارت و زیارت و عبادت و انواع و اقسام لذت بردن از زندگی، با دلی خوش و جیب پُر پول و لب خندان، به میان قبایل خود برمی‌گشتند.

پیامبراسلام نیز که مردی بسیار باهوش تشریف داشتند، مقرر داشتند که آن مراسم و آداب ورسوم، به همان شکل حفظ و بازار مکاره نیز هر سال با همان تشریفات انجام شود اما البته به شکلی که به شئون اسلام‌عزیز لطمه‌ای وارد نشود و به عبارت‌دیگر تمام آن کارها به شیوه اسلامی انجام گردد و هرکاری می‌کنند، بکنند به شرطی که حفظ ظاهر را کرده وخدای ناکرده به شئون‌اسلامی توهین نشود که این داستان همچنان ادامه داشت و هنوز هم همچنان ادامه دارد، مشروط برآنکه حفظ ظاهر همیشه و در هر حالی مد نظر باشد و اسلام‌عزیز لطمه نخورد!

شیعیان هم از قرار صیغه یا #متعه را بعدا باب کردند که اسلام‌عزیز کاملا مراعات شود ولو صیغه برای یک ساعت یا یک روز باشد. گرچه هم‌آغوشی با برده‌ها همیشه ازنظر اسلام مقبول بوده است.


به این ترتیب بود همه به راه راست هدایت شدند و قصه ما هم دراینجا تقریبا به پایان رسید و کلاغه هم به خانه‌اش نرسید و از قرار تصمیم گرفت که در همان بازار مکاره که هنوز هم آب و هوای خوبی داشت باقی بماند به تصور اینکه این مراسم در سرتاسر سال به همین شکل و صورت باقی خواهند ماند (خوب کلاغ است دیگر، ازاین حیوان چه انتظاری دارید؟)

رفقای عزیز تا قصه‌های بعدی شما را به دست ﴿الله﴾ می‌سپارم و انتخابش هم با شماست، هم ﴿ارحم‌الراحمین﴾اش را داریم، هم ﴿قاصم‌الجبارین﴾ و هم ﴿خیرالماکرین﴾ اش را

#پایان


⚛ @AndisheKonim