شهید احمد مَشلَب

#راه
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@AhmadMashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#موشن_کمیک می خواهم دِینم را به این سرزمین ادا کنم!
ارزش کارهای ما همیشه به بزرگی و کوچکی نیست بلکه در زمان مناسب و فرصت طلایی هست که کارهای ما با ارزش می شود.
ادای دین به میهن در زمان طلایی ،بسیار با ارزش و افتخاری است که نصیب هرکسی نمی شود...
این «افتخار» تاریخ ساز «لایق ملت ایران» است.چه در «زمان جنگ» با بیگانه چه در زمان «حفظ عزت ملی در انتخابات»...
#ادای_دین
#میهنم_ایران
#ملت_پر_افتخار
#انتخابات_مجلس
#راه_حل_مشکلات
#انتخاب_صحیح
#موشن_کمیک
#موشن
شهید احمد مَشلَب
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_چهـل‌وسـوم پـرده هارا کنار میزنـم نــور آفتــاب به چشمانت میخورد...از خواب بیدار میشوی...می خنـدم و میگویـم:ســلام آقــــا صبح قشنــــــــگ بخیــر... غلتی میزنی و ملافه ات را روی صـورتت میکشی و با خواب آلودگـی میگویی: سلام علـیکم...…
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_چهـل‌وچهارم

بعـد از صـبحانہ از پشـت میز بلنـد میشوے و وسایل را باهم جـمع میکنیـم استـکان ها را آب میـکشے و من هم بقیہ ی وسایل روے میز را برمیدارم
وقتے کارت تمـام شد دسـتت را خشـک میکنے و بہ سمـت اتاق خواب میروے تا براے رفتن بہ محـل کارت آماده شوے
جـلو مے روم و زودتر از تو لباس نظامے اتو کشیده ات را از روے جا لباسی بر میدارم و بہ سینہ ات مے چسبانم
بہ چهره ام نگـاه میکنے طورے کہ انگـار منتظر حرفے هستے از جانب من!
با لبـخند میگویم : با لباس ارتشے محشرترے ارباب من!
جـوابم را با لبخند میدهے و پیراهنت را از دستم میگیرے
همانطـور کہ در حال پوشیدن لباست بودے ناگهان چشمم بہ تقـویم دیوار میخورد...
قلبم تیر میکـشد...اما از ترس اینکہ تو متوجہ شوے خودم را بہ بی تفاوتے میزنم
فـقط سہ روز مانده...!
از اتاقمـان بیرون مے آیم و پوتین هایت را از روے جا کفشے بر میدارم مقابل پاهایـم میگذارم و مشغول واکس زدنشان میشوم
چند دقیقہ بعد از آماده شدنت بہ سمـت در میروے و تا مرا با این حالت میبینی خم میـشوے و دستت را مانع ادامہ کارم میکنے و با اخم میگویی : قرارمون این نبودا...
_فقـط خـواستم کمکت کنم سریعتر آماده شے...!
_نمیخواد اینجورےشرمنده ام میکنے
_چشم هرچی شما بگے
شـت واکس را از دستم میگیرے و باقے کفشت راهم تمیز میکنے
پوتینت را میپوشے و از جایـت بلند میشوے
با حــسرت لحظہ لحظہ بودنت را تبدیل بہ نگاه میکـنم و بہ حرکاتت زل میزنم
رویت را بہ سمـتم میکنے
با خنـده میگویی : خـب بانو...رخصت میدے؟
_برو عزیزم مراقـب خودت باش!
_یاعلی

* * * * * *

بعد از رفتنت بہ سمت اتاقم میروم و از قفسہ کتاب ها دفترچہ ے خاطراتم را بیرون مے آورم و مے نویسم:
#اے_کہ_مـرا_خوانده‌اے
#راه_نـــشانمــ_بده...
چــقدر زود میگذرد انگار همین دیروز بود کہ راهے مشهدالرضا بودیم
آرے زود گذشت همیشہ با تو بودن خاطره هایـم را جورے میسازد کہ زود میگذرد!
از آن پانزده روز دوازده رو بہ اندازه ے دوازده ثانیہ گذشت...

نـویسنده : خادم الشهـــــــ💚ـــدا

#ادامه_دارد...
@AhmadMashlab1995
🕊🌹🕊

‌شــ‌هيد ايستـاده
ميانِ مرز دو دنيـا
ڪه اگر خواستـۍ
راهۍ اتــ ڪند!
پس بسم الله!
شهدا زنده اند, مي شنوند, مي بينند و جواب ميدهند...
#راه نشانم بده ای شهید...💛

#شهید_احمد_مشلب🌸🌷
#هر_روز_با_یک_عکس
@AHMADMASHLAB1995
#لحظه_ای_باشهدا🕊💌

[نه #پلاک شناسایی دارم..
نه #رمز شب را می دانم..
نه #راه برگشت را می شناسم
آواره میان #گناهان مانده ام
#شهدا اگر به داد نرسید
ازدست رفته ام...]


#ومنـــم‌گناهکارےکہ‌جـــزشماڪسےراندارد...

@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #فـــــراری۱ قبل از انقلاب بود و دوره، دوره خان و خان بازی. در خورستان و حوالی دزفول نیز همین بساط حاکم بود... #محمدرضا همیشه در کنار خان بود و شریک ظلم هایش... همیشه با خودش #خنجر داشت و هر کسی پا پےاش مےشد را حسابی ادب…
🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸🕊
🕊

#لات_های_بهشتی
#فـــــراری۲

ولی #محمدرضا_یراق_زاده تصمیمش را گرفته بود.

او توبه کرده بود و مےخواست گذشته اش را #جبران کند...

به درِ خانه کسانی رفت که روزی به آنها ظلم کرده بود و #حلالیت طلبید، اگر جای #جبران بود، جبران مےکرد... هر چه داشت داد تا حلالش کنند...

مردم هم که مےدیدند چقدر برای حلالیت طلبیدن اصرار دارد، واقعا حلالش مےکردند ...

کم کم #حق_الله قضا شده را نیز جبران کرد و مشغول #بجاآوردن_نمازقضا و عبادت شد...

شب ها از تباه کردن عمرش، به درگاه خدا، ناله مےکرد و اشک مےریخت...

آری!
#این_انسان_با_کسی_که_مےشناختیم_حسابی_فرق_کرده_بود!!!


وقتی آتش جنگ بین ایران و عراق روشن شد، ارتش و سپاه در منطقه #دشت_عباس با عراقےها درگیر شدند و حالا نبود یک #راه_بلد در مناطق مرزی، مشکل اساسی بود...

محمدرضا خودش را به نیروهای نظامی رساند و گفت که سال ها در این کوه ها و دره ها زندگی کرده است...
بین ارتش و سپاه برای داشتنِ او دعوا بود!!!!

یک روز با نیروهای ارتش به شناسایی مےرفت و یک روز با نیروهای سپاه.

#خرداد۱۳۶۰ بود که همراه نیروهای ارتش به شناسایی رفت
فرمانده زخمی شد و در مقابل نیروهای عراقی، به زمین افتاد!!
محمدرضا او را نجات داد اما خودش با #گلوله_کالیبر دشمن به شهادت رسید


#پایان_داستان_فراری
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
#کپی_باذکرمنبع
@AHMADMASHLAB1995
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ #صحبتهای_محمدمشلب_پدر_شهید_احمد_مشلب:

#امام_حسین_پدر_تمام_شهدا ست،
یعنی پدر شهید احمد و همه ی شهدای مقاومت اسلامی است و این یعنی شهدا راه امام حسین را ادامه دادند به همین دلیل میگویم که امام حسین پدر همه شهداست.
مهمترین چیز در شهدا این است که راه اسلام را که همان #راه_امام_حسین و عاشورا و کربلاست ادامه دادند و پایداری دین اسلام بخاطر برپایی عزای امام حسین و واقعه کربلاست.
وقتی کربلا را به یاد می آوریم میبینیم که در مقابل امام حسین اصلا چیزی تقدیم نکردیم و وقتی خبر شهادت شهید #احمد را شنیدم در آن لحظه فقط به صحنه ای فکر کردم که حضرت زینب کنار جسم امام حسین نشسته بود و دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت: ارضیت یا رب؟خذ حتی ترضی...(پروردگارا راضی شدی؟ بگیر تا راضی شوی...)
واقعا در آن لحظه بیشترین چیزی که به آن فکر میکردم همین بود...👉
#امام_حسین
#عاشورا
#کلنا_عباسک_یازینب
#تصویرمحمد_مشلب_پدر_شهیداحمدمشلب
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب🌿🌸
@AHMADMASHLAB1995
#‏دلهای کوفیان
باحسین بود وشمشیرشان با
یزید
پس دل پاک کافی نیست
برای در #راه_حسین بودن باید #ظاهرت هم پاک باشه
وگرنه در "مقابل حسین"خواهی بود

#اندکی_تفکر
@AHMADMASHLAB1995
Forwarded from عکس نگار
#صحبتهای_محمدمشلب_پدر_شهید_احمد_مشلب:.
#امام_حسین پدر تمام #شهدا ست،

👈یعنی پدر شهید احمد و همه ی شهدای مقاومت اسلامی است و این یعنی شهدا راه امام حسین را ادامه دادند به همین دلیل میگویم که امام حسین پدر همه شهداست.
مهمترین چیز در شهدا این است که راه اسلام را که همان #راه_امام_حسین و عاشورا و کربلاست ادامه دادند و پایداری دین اسلام بخاطر برپایی عزای امام حسین و واقعه کربلاست.
وقتی کربلا را به یاد می آوریم میبینیم که در مقابل امام حسین اصلا چیزی تقدیم نکردیم و وقتی خبر شهادت شهید احمد را شنیدم در آن لحظه فقط به صحنه ای فکر کردم که حضرت زینب کنار جسم امام حسین نشسته بود و دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت: ارضیت یا رب؟خذ حتی ترضی...(پروردگارا راضی شدی؟ بگیر تا راضی شوی...)
واقعا در آن لحظه بیشترین چیزی که به آن فکر میکردم همین بود...👉
#امام_حسین
#عاشورا
#کلنا_عباسک_یازینب
#تصویرمحمد_مشلب_پدر_شهیداحمدمشلب
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب🌿🌸
https://t.center/AHMADMASHLAB1995
#بسم_رب_العشاق_الحسین
#سر فدای #یاره❤️...#راه ادامه داره🥀
ای #شهدا بدانید رفتید اما ما هنوز یادتان را #زنده نگه می داریم تا همه #شما رو بشناسن ازتون #کمک بخوان 💖

جون دادن روی پای حضرت زهرا نصیبتون...انشاالله😍

#شهیدمدافع_حرم_محمدرضادهقان

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #فـــــراری۱ قبل از انقلاب بود و دوره، دوره خان و خان بازی. در خورستان و حوالی دزفول نیز همین بساط حاکم بود... #محمدرضا همیشه در کنار خان بود و شریک ظلم هایش... همیشه با خودش #خنجر داشت و هر کسی پا پےاش مےشد را حسابی ادب…
🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸🕊
🕊

#لات_های_بهشتی
#فـــــراری۲

ولی #محمدرضا_یراق_زاده تصمیمش را گرفته بود.

او توبه کرده بود و مےخواست گذشته اش را #جبران کند...

به درِ خانه کسانی رفت که روزی به آنها ظلم کرده بود و #حلالیت طلبید، اگر جای #جبران بود، جبران مےکرد... هر چه داشت داد تا حلالش کنند...

مردم هم که مےدیدند چقدر برای حلالیت طلبیدن اصرار دارد، واقعا حلالش مےکردند ...

کم کم #حق_الله قضا شده را نیز جبران کرد و مشغول #بجاآوردن_نمازقضا و عبادت شد...

شب ها از تباه کردن عمرش، به درگاه خدا، ناله مےکرد و اشک مےریخت...

آری!
#این_انسان_با_کسی_که_مےشناختیم_حسابی_فرق_کرده_بود!!!


وقتی آتش جنگ بین ایران و عراق روشن شد، ارتش و سپاه در منطقه #دشت_عباس با عراقےها درگیر شدند و حالا نبود یک #راه_بلد در مناطق مرزی، مشکل اساسی بود...

محمدرضا خودش را به نیروهای نظامی رساند و گفت که سال ها در این کوه ها و دره ها زندگی کرده است...
بین ارتش و سپاه برای داشتنِ او دعوا بود!!!!

یک روز با نیروهای ارتش به شناسایی مےرفت و یک روز با نیروهای سپاه.

#خرداد۱۳۶۰ بود که همراه نیروهای ارتش به شناسایی رفت
فرمانده زخمی شد و در مقابل نیروهای عراقی، به زمین افتاد!!
محمدرضا او را نجات داد اما خودش با #گلوله_کالیبر دشمن به شهادت رسید


#پایان_داستان_فراری
#نویسنده_سمیه_ر
#ڪپےممنوع⛔️


💕 @AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا


💠مزار شهید حجت در خوزستان، شهرستان باغملک، روستای هپرو (۲۰کیلو متری شهرستان) است.

🔰یه بار باهم رفتیم #گلزار_شهدا🌷، تو ماشین🚙 گفت: آبجی یکی بهم گفته اقای رحیمی تو #شهیدمیشی ،برام دعا کن شهید بشم، گفتم انشاالله شهید میشی☺️

🔰شهید #حجت نشست کنار مزار شهید داشت فاتحه میفرستاد من یه گوشه ایستاده بودم👤 برگشت نگام کرد و لبخند زد😊 حالا میفهمم اون روز داشت به چی فکر می کرد💭 این #خاطره همیشه تو ذهنمه .

🔰اقا حجت #پنجشنبه به دنیا امد و پنجشنبه هم پر کشید🕊مادرم دوست داره برادرم #حسین هم در این راه برود بخاطر همین حسین ۴سال قبل🗓 برا #خادمی فرستاد و حسین روهم تشویق میکند👌

🔰شهید حجت همیشه اخر مجلس ها، به #جوون ها میگفت ،دوستان تلاش کنیم #راه_شهدا را ادامه بدیم، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، کاری کنیم که #اقامون ازمون راضی باشه، دل مهدی رو خون نکنیم💔 و این #دعای_اخر مجالس هاش بود .


#شهید_حجت_الله_رحیمی


@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم


🔰خانه ای کوچک🏡 و ساده اما گرم و صمیمی💞خانه ای که به راحتی پذیرای #سی_نفر مهمان شد،وارد خانه که شدیم، مادر اصرار کرد که در اتاق #پسرش بنشینیم و ما وارد اتاق شدیم.

🔰در و دیوار اتاق با ما حرف داشت.انگار این اتاق از دیگر اتاقهای خانه #خوشبخت_تر بود؛
بیشتر حضور مرد آسمانی را درک کرده بود و اکنون #امانتدار یادگارهایش بود.

🔰مادر قدرت تکلم نداشت🚫، با زبان بی زبانی #یادگارها را با عشق❤️ نشانمان می داد و با اشاره به ما می فهماند چقدر فرزندش برایش عزیز بوده😍،فرزندی که از #سه_سالگی طعم یتیمی را چشیده و از نوجوانی کمک خرج💰 خانه بوده.

🔰و دلش طاقت نیاورده به #مظلومان کشورهای دوردست کمک نکند😔.خواهر و مادر را به #خدایی سپرده که تا به حال حامیشان بوده😊 و پایشان را به مسجد🕌 و #هیئت باز کرده بود.کمی که می گذرد ، #خواهرشهید بقچه ی لباس های برادر👕 را می آورد و جلویمان می گذارد.

🔰و می گوید این همان لباسی است که در زمان #شهادت بر تن برادرم بوده.و ناگاه یاد پیرهن پاره پاره و قلب صبور💔 #زینب_کبری می افتی.

🔰خواهر برایمان می گوید که #برادرش چقدر عاشق #چادر بود.و او را با این امانت حضرت زهرا آشنا کرده و امروز همان خواهر، با نهایت توان، دست بقیه را می گیرد و به #راه_حسینی و زینبی می آورد👌

🔰ما نیز امید بستیم به دست گیری #شهید بابرکت این خانه🏡، تا بتوانیم ادامه دهنده ی #راهش باشیم‌.

🔸به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید
🔸برای خاطر خدا ، شما ادامه اش دهید

🔰از امروز باری روی شانه مان سنگینی می کندو از تو ممنونیم که ما را به #خانه_ات دعوت کردی و اجازه دادی در هوایت نفس بکشیم😌.

#راوی_خانواده_شهید
#شهید_مدافع_حرم_سجاد_زبرجدی

@AhmadMashlab1995

🍃🌸🍃


#‏دلهای کوفیان
باحسین بود وشمشیرشان با
یزید
پس دل پاک کافی نیست
برای در #راه_حسین بودن باید #ظاهرت هم پاک باشه
وگرنه در "مقابل حسین"خواهی بود

#اندکی_تفکر
#دوخط_رفاقت

رفیق خوب نميگه
این #راه_خوب رو برو!
دست رفیقش را می گیره و
میگه بیا با هم بريم!

#شهید_مشلب_ورفقا
#سوریه
🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
مراقب باشیــم
#ستون را گم نکنیـم
که #بیراهه هــــا
در کمیــــــــن اند ...

#لبیک_یا_خامنه_ای
#راه_شهدا_را_ادامه_می_دهیم
#با_ولایت_تا_شهادت

@ahmadmashlab1995
Forwarded from عکس نگار
#صحبتهای_محمدمشلب_پدر_شهید_احمد_مشلب:.
#امام_حسین پدر تمام #شهدا ست،

👈یعنی پدر شهید احمد و همه ی شهدای مقاومت اسلامی است و این یعنی شهدا راه امام حسین را ادامه دادند به همین دلیل میگویم که امام حسین پدر همه شهداست.
مهمترین چیز در شهدا این است که راه اسلام را که همان #راه_امام_حسین و عاشورا و کربلاست ادامه دادند و پایداری دین اسلام بخاطر برپایی عزای امام حسین و واقعه کربلاست.
وقتی کربلا را به یاد می آوریم میبینیم که در مقابل امام حسین اصلا چیزی تقدیم نکردیم و وقتی خبر شهادت شهید احمد را شنیدم در آن لحظه فقط به صحنه ای فکر کردم که حضرت زینب کنار جسم امام حسین نشسته بود و دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت: ارضیت یا رب؟خذ حتی ترضی...(پروردگارا راضی شدی؟ بگیر تا راضی شوی...)
واقعا در آن لحظه بیشترین چیزی که به آن فکر میکردم همین بود...👉
#امام_حسین
#عاشورا
#کلنا_عباسک_یازینب
#تصویرمحمد_مشلب_پدر_شهیداحمدمشلب
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب🌿🌸
https://t.center/AHMADMASHLAB1995
#راه؛
همـــان اســت،
ڪه آنــها👆رفتند....

#شهید_احمد_مشلب
#شهید_مدافع_حرم

@ahmadmashlab1995