🔺 هوشنگ گلشیری؛ زیستِ ادبی در زمانۀ عسرت
👤 یادداشتی از
#احمد_ابوالفتحیهوشنگ گلشیری میگوید: «من قبلاً کاری از نویسندهای جوان خواندم و خوشم آمد از کارش. خیلی تلاش کردم و پیدایش کردم. آمد و با هم نشستیم و حرف زدیم. از آنوقت تا حالا نمیبینمش. ندیدمش دیگر. خیلی برای من جالب است. آدمی هم نیستم که از من رمیده باشد. میفهمم که یک جایی مشکل دارد. این میخواهد کتابش دربیاید. سروکله زدن با من به ضررش است.»
گلشیری این جملات را در گفتوگویی مربوط به آخرین سالهای عمرش بیان کرده. گفتوگو با شاهرخ تندروصالح که در کتابی بهاسمِ گفتمان سکوت منتشر شده است. در سال ۱۳۷۹؛ همانسالی که گلشیری درگذشت.
گلشیریِ این گفتوگو خسته است و تا حدودی احساسِ عدمموفقیت میکند: «من امیدم در چهل سالگی، در سال ۵۷ این بود که با باز شدن فضا، چون دیدم کتابهای من در آمد، بهخاطر انتشار آزادانۀ این کتابها و اسطورهنشدن نویسندهها (چون غلط است که نویسندهها اسطوره بشوند و شهید و فلان و بهمان) رشد کنم. برای اینکه با نویسندههای اروپایی و آمریکایی در آمریکا ملاقات کرده بودم و احساس حقارت کرده بودم. این اتفاق (رشد کردن) نیفتاد.»...
🔺 متن کامل این یادداشت در سایت ادبیات اقلیت
🗒 پلها / یادداشتهای احمد ابوالفتحی در سایت ادبیات اقلیت
@Aghalliat#هوشنگ_گلشیری #داستان_نویسی #گلشیری