الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#گلوله_مستقیم_تانک
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#هفت_تن_آل_صفا
#تخریبچی_شهید
#مجید_رضایی
شهادت.25 فروردین سال 1365
#شهر_فاو
✍️✍️✍️ راوی : #اسدالله_سلیمانی

یک روزی در یک جمعی بودیم الان جایش و افرادی که توی آن جمع بودیم را یادم نمی آید.
بحث بر سر #چگونگی_شهادت بود.
هر کسی حرفی می زد.
#شهید_مجید_رضایی گفت:
من اصلا دوست ندارم با یه #ترکش کوچیک و یا یه تیر شهید بشوم. برایم افت دارد. مثل این می ماند که توی خیابان یک دوچرخه به آدم بخورد و آدم بمیرد.
من دوست دارم نحوه شهادتم در شان خودم باشد.
دوست دارم با یک #گلوله_مستقیم_تانک و یا یک #انفجار_مهیب تیکه تیکه شوم.
وقتی در #شهر_فاو خبر و نحوه شهادت عزیزان هفت تن را دریافت کردیم من بی اختیار یاد حرف های مجید افتادم ..
#مجید با یه انفجار مهیب به معراج رفت و همانطور که میخواست تیکه تیکه شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#هفت_تن_آل_صفا
#تخریبچی_شهید
#مجید_رضایی
شهادت.. شب شهادت علمدارکربلا فروردین 65
#شهر_فاو
✍️✍️✍️ راوی : #اسدالله_سلیمانی

یک روزی در یک جمعی بودیم الان جایش و افرادی که توی آن جمع بودیم را یادم نمی آید.
بحث بر سر #چگونگی_شهادت بود.
هر کسی حرفی می زد.
#شهید_مجید_رضایی گفت:
من اصلا دوست ندارم با یه #ترکش کوچیک و یا یه تیر شهید بشوم. برایم افت دارد. مثل این می ماند که توی خیابان یک دوچرخه به آدم بخورد و آدم بمیرد.
من دوست دارم نحوه شهادتم در شان خودم باشد.
دوست دارم با یک #گلوله_مستقیم_تانک و یا یک #انفجار_مهیب تیکه تیکه شوم.
وقتی در #شهر_فاو خبر و نحوه شهادت عزیزان هفت تن را دریافت کردیم من بی اختیار یاد حرف های مجید افتادم ..
#مجید با یه انفجار مهیب به معراج رفت و همانطور که میخواست تیکه تیکه شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
قصدما از انتشار دوباره این حماسه ی دفاع مقدس ، اعتراض به جملات سخیف فلان نماینده مونث مجلس در مورد حجاب فاطمی یعنی چادر نیست بلکه تذکار دوباره برای همه میراث داران شهداست که یادمان نرود که برای حفاظت از حیا و حجاب ناموس این کشور بهای گرانی پرداخته ایم .
چندین بار باید این روایت را بخوانید تا در جانتان نفوذ کند.
تیرماه سال 65 بود و عملیات کربلای 1 که در ان حماسه ، شهر مهران، معبر ورود به سرزمین امامان معصوم(ع) از لوث متجاوزان بعثی پاکسازی شد.
#سنگرسازان_بی_سنگر جهاد تهران به فرماندهی #شهید_ملاآقایی و #شهید_مهدی_عاصی_تهرانی اومدند کمک رزمندگان #لشکر_حضرت_رسول(ص).
لودر و بلدوزرها جلوتر از نیروها برای زدن خاکریز حرکت می‌کردند.
هوا روشن و پاتک دشمن شروع شده بود.
فاصله تانک‌ها با دستگاه‌های مهندسی شاید 100 متر بیشتر نبود.
باد شدید هم شروع شد و تانک ها هم مستقیم به سمت لودر و بلدوزرها شلیک می‌کردند. با هر جابجایی خاک گرد و غبار بلندی ایجاد می‌شد. #شهید_خسرو_صبوری روی لودر سینه به سینه تانک‌ها خاکریز می‌زد که ناگهان #گلوله_مستقیم_تانک، لودر او رو نشانه رفت و به لودر اصابت و همزمان ترکشی، لوله هیدرولیک بازوهای لودر را پاره کرد و روغن داغ با حرارت مرگبار روی لودر ریخت.
لودر شد یک پارچه آتش.
خسرو صبوری هم پشت فرمان لودر؛
تا بچه ها رسیدند خسرو دیگر پشت فرمان نبود.
فقط پاهای خسرو بود که روی پدالها قرار داشت.
دو همسنگر بهت زده به باقی مانده رفیقشون نگاه می‌کنند. از سنگرساز بی سنگر شهید خسرو صبوری دو تا پای سوخته ماند که در گلزار شهدای امام زاده عقیل(ع) اسلامشهر در کنار برادر شهیدش به خاک رفت.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#هفت_تن_آل_صفا
#تخریبچی_شهید
#مجید_رضایی
شهادت.. شب شهادت علمدارکربلا فروردین 65
#شهر_فاو
✍️✍️✍️ راوی : #اسدالله_سلیمانی

یک روزی در یک جمعی بودیم الان جایش و افرادی که توی آن جمع بودیم را یادم نمی آید.
بحث بر سر #چگونگی_شهادت بود.
هر کسی حرفی می زد.
#شهید_مجید_رضایی گفت:
من اصلا دوست ندارم با یه #ترکش کوچیک و یا یه تیر شهید بشوم. برایم افت دارد. مثل این می ماند که توی خیابان یک دوچرخه به آدم بخورد و آدم بمیرد.
من دوست دارم نحوه شهادتم در شان خودم باشد.
دوست دارم با یک #گلوله_مستقیم_تانک و یا یک #انفجار_مهیب تیکه تیکه شوم.
وقتی در #شهر_فاو خبر و نحوه شهادت عزیزان هفت تن را دریافت کردیم من بی اختیار یاد حرف های مجید افتادم ..
#مجید با یه انفجار مهیب به معراج رفت و همانطور که میخواست تیکه تیکه شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
قصدما از انتشار دوباره این حماسه ی دفاع مقدس ، اعتراض به جملات سخیف فلان نماینده مونث مجلس در مورد حجاب فاطمی یعنی چادر نیست بلکه تذکار دوباره برای همه میراث داران شهداست که یادمان نرود که برای حفاظت از حیا و حجاب ناموس این کشور بهای گرانی پرداخته ایم .
چندین بار باید این روایت را بخوانید تا در جانتان نفوذ کند.
تیرماه سال 65 بود و عملیات کربلای 1 که در ان حماسه ، شهر مهران، معبر ورود به سرزمین امامان معصوم(ع) از لوث متجاوزان بعثی پاکسازی شد.
#سنگرسازان_بی_سنگر جهاد تهران به فرماندهی #شهید_ملاآقایی و #شهید_مهدی_عاصی_تهرانی اومدند کمک رزمندگان #لشکر_حضرت_رسول(ص).
لودر و بلدوزرها جلوتر از نیروها برای زدن خاکریز حرکت می‌کردند.
هوا روشن و پاتک دشمن شروع شده بود.
فاصله تانک‌ها با دستگاه‌های مهندسی شاید 100 متر بیشتر نبود.
باد شدید هم شروع شد و تانک ها هم مستقیم به سمت لودر و بلدوزرها شلیک می‌کردند. با هر جابجایی خاک گرد و غبار بلندی ایجاد می‌شد. #شهید_خسرو_صبوری روی لودر سینه به سینه تانک‌ها خاکریز می‌زد که ناگهان #گلوله_مستقیم_تانک، لودر او رو نشانه رفت و به لودر اصابت و همزمان ترکشی، لوله هیدرولیک بازوهای لودر را پاره کرد و روغن داغ با حرارت مرگبار روی لودر ریخت.
لودر شد یک پارچه آتش.
خسرو صبوری هم پشت فرمان لودر؛
تا بچه ها رسیدند خسرو دیگر پشت فرمان نبود.
فقط پاهای خسرو بود که روی پدالها قرار داشت.
دو همسنگر بهت زده به باقی مانده رفیقشون نگاه می‌کنند. از سنگرساز بی سنگر شهید خسرو صبوری دو تا پای سوخته ماند که در گلزار شهدای امام زاده عقیل(ع) اسلامشهر در کنار برادر شهیدش به خاک رفت.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#هفت_تن_آل_صفا
#تخریبچی_شهید
#مجید_رضایی
شهادت.. شب شهادت علمدارکربلا فروردین 65
#شهر_فاو
✍️✍️✍️ راوی : #اسدالله_سلیمانی

یک روزی در یک جمعی بودیم الان جایش و افرادی که توی آن جمع بودیم را یادم نمی آید.
بحث بر سر #چگونگی_شهادت بود.
هر کسی حرفی می زد.
#شهید_مجید_رضایی گفت:
من اصلا دوست ندارم با یه #ترکش کوچیک و یا یه تیر شهید بشوم. برایم افت دارد. مثل این می ماند که توی خیابان یک دوچرخه به آدم بخورد و آدم بمیرد.
من دوست دارم نحوه شهادتم در شان خودم باشد.
دوست دارم با یک #گلوله_مستقیم_تانک و یا یک #انفجار_مهیب تیکه تیکه شوم.
وقتی در #شهر_فاو خبر و نحوه شهادت عزیزان هفت تن را دریافت کردیم من بی اختیار یاد حرف های مجید افتادم ..
#مجید با یه انفجار مهیب به معراج رفت و همانطور که میخواست تیکه تیکه شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#هفت_تن_آل_صفا
#تخریبچی_شهید
#مجید_رضایی
شهادت.. شب شهادت علمدارکربلا فروردین 65
#شهر_فاو
✍️✍️✍️ راوی : #اسدالله_سلیمانی

یک روزی در یک جمعی بودیم الان جایش و افرادی که توی آن جمع بودیم را یادم نمی آید.
بحث بر سر #چگونگی_شهادت بود.
هر کسی حرفی می زد.
#شهید_مجید_رضایی گفت:
من اصلا دوست ندارم با یه #ترکش کوچیک و یا یه تیر شهید بشوم. برایم افت دارد. مثل این می ماند که توی خیابان یک دوچرخه به آدم بخورد و آدم بمیرد.
من دوست دارم نحوه شهادتم در شان خودم باشد.
دوست دارم با یک #گلوله_مستقیم_تانک و یا یک #انفجار_مهیب تیکه تیکه شوم.
وقتی در #شهر_فاو خبر و نحوه شهادت عزیزان هفت تن را دریافت کردیم من بی اختیار یاد حرف های مجید افتادم ..
#مجید با یه انفجار مهیب به معراج رفت و همانطور که میخواست تیکه تیکه شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹

🍃🌹بچه ها که خبردار شدن #حاج_عبدالله_توی_خط_اومده کلی روحیه گرفتند
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
#عملیات_والفجر_8

✍🏿✍🏿 راوی : #حمید_راستگو
فرمانده گروهان گردان قمربنی هاشم علیه السلام در فاو


گروهان ما مقابل #کارخانه_نمک با دشمن درگیر بود . دشمن #تانک های زیادی را وارد منطقه کرده بود و با آتش سنگین و دقیق سعی داشت ما رو عقب بزنه...آنقدر با #گلوله_مستقیم_تانک شلیک_کرده_بود_که_ارتفاع_خاکریزها_کم_شده_بود و یک مسافتی هم از خط پدافندی ما خاکریز نداشت و امکان نفوذ دشمن از اون نقطه وجود داشت .

لحظات سختی بر ما میگذشت تا اینکه دیدیم در اون معرکه که دشمن هر جنبنده ای رو هدف قرار میداد سرو کله یک دستگاه لودر پیدا شد وعجیب تر اینکه #حاج_عبدالله هم همراه لودر بود.

#بچه_ها_که_خبردار_شدن_حاج_عبدالله_توی_خط اومده کلی روحیه گرفتند . ایشون از ما وضعیت کلی خط رو پرسیدند و ما هم گفتیم مشکل اصلی ما خاکریزی است که هر لحظه کوتاه و کوتاهتر میشود و با فرمان حاج عبدالله لودر دست به کار شد . راننده لودر بدون توجه به اطراف، دلاورانه بیل لودر رو پر خاک میکرد و بالا میاورد و گلوله های تیربار بود که به اطراف لودر اصابت میکرد .

حاج عبدالله پا به پای لودر زیر آتیش عقب و جلو میرفت و رانند لودر رو هدایت میکرد و گاهی اوقات هم برای اینکه به راننده لودر رو حیه بده ذکری رو بلند بلند فریاد میزد. راننده لودر همانطور که مشغول بود زیر اون سر و صدا از ما میخواست که حاج عبدالله رو داخل سنگر ببریم تا آسیبی نبینه.

لودر یک مقدار ارتفاع خاکریز رو بالا آورد و من از این بخش از خط خاطرم جمع شد و رفتم سمت سه راهی کارخانه نمک تا به سایر بچه هایی که درگیر بودند سری بزنم.

داشت هوا تاریک میشد که دشمن منطقه رو به #خمپاره _60 بست و مثل باران از هر طرف میبارید . فاصله ما با دشمن خیلی کم بود خمپاره ها اجازه خوابیدن به ما نمیداد تا میومدی خیز بری روی زمین ، ترکش میخوردی.

من برگشتم دوباره ببینم کار #لودر تمام شده یا نه. دیدم توی یکی از سنگرها بچه ها دارند سر یک #مجروح رو پانسمان میکنند . تا من رو دیدند گفتند #برادر_راستگو . #حاج_عبدالله حاج عبدالله. من یکی از بچه ها رو فرستادم که به بچه های #تخریب که توی خط بودن خبر بده. چند لحظه نگذشت که دیدم 🌷#شهید_پیام_پوررازقی رسید . و بعد هم بقیه بچه ها رو خبر کردند و حاجی رو سوار #پی_ام_پی کردند و به عقب بردند ... شهید حاج عبدالله رو به عقب منتقل کردند و به علت صدمه ای که به سرش وارد شده در #اغما بود و دو روز بعددر چهارمین روز اسفند ماه 64 به معراج رفت

🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹 @alvaresinchannel