الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#قله
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فاستقم_کما_امرت
🔷 اگر #مقاومت کردید، #قله را #فتح خواهید کرد
برشی از بیانات اخیر رهبر انقلاب در پایان دیدار مراسم عزاداری اربعین حسینی. 1402/6/16
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#در_اولین_دیدار_به_دلم_نشست

✍️✍️✍️ راوی #سردار_محسن_سوهانی

🔴 اولين باري كه حاج احمد را ديدم توی اطلاعات وعمليات لشگر ٢٧ و توی مدرسه سر پل ذهاب بود .
همراه شهيد مهدي خندان و حاج حسين الله كرم ميخواستيم بريم شيخ صله براي توجيه شدن #منطقه_بمو
اون زمان احمد هنوز روي #مين نرفته بود و پاهاش سالم بود
توی حياط مدرسه بوديم كه احمد به همراه شهيد اقا پرويز و چندتاي ديگه از راه رسيدن هنوز ماشین در حال حركت بود که احمد با قدو قامت بلندي كه داشت از ماشين پايين پريد
#شهيد_مهدی_خندان از حاج حسین الله کرم پرسید که ایشون کیه؟؟؟
حاج حسين احمد عراقی را معرفي كرد
توی سلام و عليك اول خیلی به دلم نشست با اينكه خسته بود و تازه از شناسايي برگشته بود با ما همراهی کرد و قبول کرد كه بياد توی ديدگاه و مسير راه كارش را نشون بده .
خيلي مسلط گزارش شناسايي را ميداد و توكلش عجيب بود
دو هفته نگذشته بود كه توی #پادگان_ابوذر از #شهيد_خندان شنيدم كه احمد عراقي پشت #قله_ی_بمو روي مين رفته و در حالي كه پشت منطقه دشمن بود با كمك اقا پرويز به عقب منتقل شده .
سردار #شهید_حاج_احمد_عراقی در حالیکه فرماندهی #اطلاعات_عملیات_لشگر10 را داشت در #عملیات_کربلای_8 از شلمچه در 24 فروردین 66 آسمانی شد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🔴 #حماسه_ی_فتح_قلاویزان
چند روزی از آزادسازی #شهر_مهران میگذشت و دشمن هنوز از طریق #ارتفاعات_قلاویزان روی شهر مسلط بود و با آتشباری خمپاره ها و توپ ها تلفات میگرفت و تنها راه تثبیت عملیات در دست گرفتن ارتفاعات قلاویزان بود.
ارتفاعات قلاویزان تپه های مرتفعی بود که از جنوب و جنوب غربی مهران شروع میشد و تا عراق ادامه داشت و هرکس بر آن تسلط داشت تمام منطقه در زیر دید او بود و مرتفع ترین #قله آن 265 بود که در خاک #ایران قرار داشت وبه #کله_قندی معروف بود و بلندترین قله آن در خاک عراق #قله_223 بود که این ارتفاع بر #شهر_مهران مسلط بود.
☑️ تا اینکه ماموریت #فتح_قله_223 به رزمندگان تهران واگذار شد و #لشگر_ده_سیدالشهداء(ع) به عنوان یگان خط شکن و #لشگر_حضرت_رسول هم به عنوان پشتیبانی کننده لشگرده وارد عملیات شدند و روز 16 و 17 و 18تیرماه سال 65 با حمله به مواضع دشمن و با خلق حماسه هایی کم نظیر قله 223 قلاویزان و تمامی یالهای منتهی به قله توسط رزمندگان غیور لشگر10 و27 وسایر رزمندگان فتح گردید.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#در_اولین_دیدار_به_دلم_نشست

✍️✍️✍️ راوی #سردار_محسن_سوهانی

🔴 اولين باري كه حاج احمد را ديدم توی اطلاعات وعمليات لشگر ٢٧ و توی مدرسه سر پل ذهاب بود .
همراه شهيد مهدي خندان و حاج حسين الله كرم ميخواستيم بريم شيخ صله براي توجيه شدن #منطقه_بمو
اون زمان احمد هنوز روي #مين نرفته بود و پاهاش سالم بود
توی حياط مدرسه بوديم كه احمد به همراه شهيد اقا پرويز و چندتاي ديگه از راه رسيدن هنوز ماشین در حال حركت بود که احمد با قدو قامت بلندي كه داشت از ماشين پايين پريد
#شهيد_مهدی_خندان از حاج حسین الله کرم پرسید که ایشون کیه؟؟؟
حاج حسين احمد عراقی را معرفي كرد
توی سلام و عليك اول خیلی به دلم نشست با اينكه خسته بود و تازه از شناسايي برگشته بود با ما همراهی کرد و قبول کرد كه بياد توی ديدگاه و مسير راه كارش را نشون بده .
خيلي مسلط گزارش شناسايي را ميداد و توكلش عجيب بود
دو هفته نگذشته بود كه توی #پادگان_ابوذر از #شهيد_خندان شنيدم كه احمد عراقي پشت #قله_ی_بمو روي مين رفته و در حالي كه پشت منطقه دشمن بود با كمك اقا پرويز به عقب منتقل شده .
سردار #شهید_حاج_احمد_عراقی در حالیکه فرماندهی #اطلاعات_عملیات_لشگر10 را داشت در #عملیات_کربلای_8 از شلمچه در 24 فروردین 66 آسمانی شد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#دیدار_جانانه_رنج_و_بلا_دارد
#کرببلا_رفتن_بس_ماجرا_دارد

حکایت شهادت مردی از دیار پهلوانان
سردار #شهید_حسین_اجاقی
✍️✍️✍️ راوی : #اکبر_اسماعیلی

قرار شد کار دشمن رو در بلندترین #قله_قلاویزان یکسره کنند تا پرونده #عملیات_کربلای_یک بسته شود
آفتاب روز 16 تیرماه 65 که غروب کرد و همه جا رو تاریکی فرا گرفت گردان حضرت علی اکبر علیه السلام سوار بر کامیون های مایلر میرفتند تا ضربه ی نهایی را به دشمن در قله 223 قلاویزان وارد کنند .
هوا ظلمات بود و کامیون ها باید با چراغ خاموش حرکت میکردند. نبود دید کافی برای راننده ها ، سرعت رو هم کم کرده بود. کامیون ها پر از نیرو بود و به خاطر اینکه همدیگر رو گم نکنند با فاصله کم از هم حرکت میکردند.
جاده خاکی و پر از دست انداز بود مثل اینکه جاده رو تازه بچه های مهندسی برای تردد خودرو ها کشیده بودند . یه جاهایی جاده از وسط #میدان_مین میگذشت و عدم دید کافی راننده کامیون هاو انحراف از جاده و رفتن داخل میدان مین فرمانده هان گردان رو نگران کرده بود.
حسین اجاقی معاون گردان ، نگران جاده و نیروهاش بود.
مدام بین کامیون ها جابجا میشد و تذکراتی به بچه ها میداد. و گاهی هم از ماشین پیاده میشد و مسیر رو وارسی میکرد.
کامیون ها دیگه پرگاز حرکت میکردند و به تپه های پایین قلاویزان رسیده بودند. بچه ها ، توی سربالایی با هر فشار راننده کامیون به پدال گاز روی هم میریختند و سر و صدا میکردند.
حسین اجاقی برای اینکه کار رو مدیریت کنه روی رکاب سمت شاگرد کامیون مایلر ایستاده بود و فرمان میداد که ناگهان کامیون مایلر جلویی از شونه جاده خارج و روی مین ضد نفر رفت و صدای چند انفجار اومد ولاستیک ماشین ترکید .
راننده ماشین پشت سر اومد که ماشین رو جمع و جور کنه که نتوانست و ماشین با خاکریز کنار جاده برخورد کرد و به سمت راست غلطید و واژگون شد.
با هر زحمتی بود بچه ها از کامیون ها پیاده شدند.
خدا رو شکر کسی آسیب جدی ندیده بود.
با هر زحمتی بود فرماندهان ، بچه ها رو سرو سامان دادند و به سمت خط حرکت کردند و اون شب ماموریت انجام شد و #بچه_های_گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام به کمک سایر گردان ها که همه ماموریت سرکوب دشمن در بلندترین #قله_قلاویزان رو داشتند موفق شدند با سرکوب دشمن بر تمامی یال ها و تپه های مرتفع ترین #قله_قلاویزان تسلط پیدا کنند.
کار که تمام شد اون هایی که مونده بودند همدیگر رو پیدا کردند.
اما خبری از حسین اجاقی #معاون_گردان_علی_اکبر(ع) نبود.
لیست شهدا و مجروحین رو هم وارسی کردند اونجا هم ردی از حسین نبود.
نزدیک یک هفته همه جا نام حسین اجاقی بود.
معراج شهدا و بیمارستان های در خط مقدم و پشت جبهه رو هم بچه ها پیگیر شدند انگار حسین غیب شده بود.
تا اینکه بعد از یک هفته به سراغ کامیون چپ شده کنار جاده قلاویزان رفتند.
کامیون به سمت شاگرد غلطیده بود. وقتی کامیون را از زمین بلند کردند با پیکرمتلاشی شده ی #سردار_شهید_حسین_اجاقی روبرو شدند.

دوستانش تعریف کردند که ، حسین خیلی از شهدای کرمانشاه رو غسل داد و کفن کرد و بعد از غسل یکی از شهدا ، طوری که کسی متوجه نشود رو به قبله ایستاد و دستهاش رو به دعا بلند کرد که خدایا من طوری شهید بشم که کسی نتونه بدنم رو غسل بدهد. که دعایش مستجاب شد و اون جوری که میخواست به معراج رفت.
#سردار_شهید_حسین اجاقی معاون گردان علی اکبر(ع) لشگر 10 سیدالشهداء(ع) درساعات پایانی روز16 تیرماه سال 1365 از بلندی ها #قلاویزان پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای باغ فردوس کرمانشاه در خاک آرمید.
@alvaresinchannel
#مداح_شهیدی_که_از_قلاویزان_آسمانی_شد

آخرین باری که سید رو در حال خوندن دیدم با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام میرفتند تا بلند ترین #قله_قلاویزان رو فتح کنند.
سید مقابل ستون گردان داشت این نوحه رو میخوند...
ای حسین جان ما فدای تو....
روز وشب نالیم در عزای تو.....
حسین جان حسین جان
مرحله آخر عملیات کربلای یک بود و بایستی بلند ترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله 223 که مشرف به #دشت_زرباطیه و #بدره عراق بود فتح میشد تا منطقه تثبیت بشه.
سحرگاه روز17 تیرماه 65 بود که گردان حضرت علی اکبر علیه السلام برای فتح قله 223 به دل دشمن زد و #سید_جمال_قریشی در این حمله از نزدیک ترین نقطه مرزبه حرم اربابش #امام_حسین_علیه_السلام به آسمان پرکشید...
و این گونه سید جمال قریشی مزد اخلاصش رو گرفت.
🌹 شهادت عملیات کربلای یک
🌹 رمز عملیات: یا ابالفضل العباس
رزمنده و ذاکر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
ومحل شهادت بلندی های قلاویزان نزدیک ترین نقطه مرز کشور جمهوری اسلامی به کربلا
راوی: جعفرطهماسبی
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🔴 #حماسه_ی_فتح_قلاویزان
چند روزی از آزادسازی #شهر_مهران میگذشت و دشمن هنوز از طریق #ارتفاعات_قلاویزان روی شهر مسلط بود و با آتشباری خمپاره ها و توپ ها تلفات میگرفت و تنها راه تثبیت عملیات در دست گرفتن ارتفاعات قلاویزان بود.
ارتفاعات قلاویزان تپه های مرتفعی بود که از جنوب و جنوب غربی مهران شروع میشد و تا عراق ادامه داشت و هرکس بر آن تسلط داشت تمام منطقه در زیر دید او بود و مرتفع ترین #قله آن 265 بود که در خاک #ایران قرار داشت وبه #کله_قندی معروف بود و بلندترین قله آن در خاک عراق #قله_223 بود که این ارتفاع بر #شهر_مهران مسلط بود.
☑️ تا اینکه ماموریت #فتح_قله_223 به رزمندگان تهران واگذار شد و #لشگر_ده_سیدالشهداء(ع) به عنوان یگان خط شکن و #لشگر_حضرت_رسول هم به عنوان پشتیبانی کننده لشگرده وارد عملیات شدند و روز 16 و 17 و 18تیرماه سال 65 با حمله به مواضع دشمن و با خلق حماسه هایی کم نظیر قله 223 قلاویزان و تمامی یالهای منتهی به قله توسط رزمندگان غیور لشگر10 و27 وسایر رزمندگان فتح گردید.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یک_گزارش
گزارشگر
#شهید_سعید_عزیزی
#اطلاعات_عملیات_لشگر_10
شهادت 29 دیماه 1366
#عملیات_بیت_المقدس_2

«بسمه تعالی»
گزارش گشتی شناسایی دو روزه #اطلاعات_عملیات 10 سیدالشهدا در مورد #شاخ_آمدین
در مورخ 1366/9/3.4
وجعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لایبصرون

در مورخه 3/9/66 از نقطه رهایی یا پایگاه سخره ای به مخ (72250-41150) حرکت کرده و از رودخانه گذشته و به یال کوچک سخره ای به مخ (71500-41250) رسیده و باگرای 120 بطرف قله چکمه حدود 200 متر بالا رفته بعد به سمت راست پیچیدیم پس از پشت سر گذاشتن چند شیار به یالی که از قله چکمه ای تا تنگه به مخ (70850-41250) کشیده شده است که یک سیم تلفن هم در همین امتداد روی یال کشیده شده است رسیدیم. این مسیر را چهاردست و پا طی کردیم و تماماً سنگ از زیر پا رها می شد و به ته شیار می رفت در تنگه و قله چکمه ای نگهبان دارد ولی روی یال ما بین اینها (محل عبور ما) نگهبان ندارد در ضمن در پشت قله چکمه ای به مخ (7100-41800) سنگر اجتماعی زیادی دارد و ما صدای بیل و کلنگ را از آنجا می شنیدیم. از یال عبور کرده و به ته شیار سرازیز شدیم که در آن یک رودخانه خشک پهن قرار داشت از آن عبور کرده و به طرف مخ (70300-41250) که در نقشه مرکز اتصال سه رودخانه است رسیدیم از یال روبرویمان عبور کرده و بطرف پایین سرازیر شدیم که باز به یک رودخانه رسیدیم در اینجا تپه هایی روبرویمان قرار داشت که دو شیار بزرگ سمت چپ و راست آن قرار دارد که در ابتدا یال آمدین می باشند که انتهای این دو شیار به جاده دشمن می خورد این تپه ها را بالا رفته و در مخ (69550-4100) زیر چند درخت که از دید دشمن محفوظ بود استراحت کردیم و تمام روز را در آن جا بسر بردیم و تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که چند گرا گرفتیم. ( #قله_قمیش 0258- قله اول آمدین 208 درجه پاسگاه یک #قله_قشن 308 درجه) در پشت یال دوم شمشیری و در آخر یال در حوالی مخ (7000-40800) چند سنگر اجتماعی مشاهده گردید در شب هم نور این سنگرها مشخص بود. دیگر بیشتر از این نتوانستیم دید بزنیم چون اطرافمان نیروهای عراقی بودند. با غروب آفتاب از محل استراحت خارج شده و در مخ (69500-40650) از مالرو و رودخانه فصلی که آب کمی داشت عبور کرده و بطرف بالا رفتیم در نقشه مالرو دیده نمی شود ولی در سمت چپ رودخانه فصلی به فاصله حدوداً 5 متر مالرو خیلی بزرگ و خوبی قرار دارد که بارها قاطر و نیرو در آن مشاهده شده است که جاده اصلی ارتباط بین شاخ آمدین و یالهای شمشیری می باشد. بعد از پشت سر گذاشتن مالرو و آب و بالا رفتن در حوال مخ (69400-40600) مسیر را به سمت چپ تغییر دادیم و با گرای 150 درجه راه را ادامه دادیم.
@alvaresinchannel
🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀
🥀
این روزها خبرهای زیادی از مرز مهران به گوش میرسد.
مهرانی که با تهران فاصله ها دارد.
مهرانی که امروز #معبر_زائران_اربعین شده.
مهرانی که بارها بین ما و دشمن دست به دست شد.
و مهرانی که معبرهایش توسط #تخریبچی_ها به عشق اینکه روزگاری معبر عاشقان کربلا میشود باز شد
رزمنده ها میدانستند #نزدیک_ترین_مسیر_به_کربلا و کعبه آمالشان همین سرزمین است.
حال روضه و عزاداری در این سرزمین با سایرجبهه ها فرق داشت...
یادش بخیر ... روزگارانی که از روی #قله_های_قلاویزان دست به سینه میگذاشتیم و در معیت شهدا سلام به ارباب میدادیم. این نوحه را همه با هم زمزمه میکردیم.

در جبهه ها غوغا بپا شد
مهران دوباره کربلا شد

وهمه بچه ها به پهنه صورت اشک میریختند.

دشمن بعثی برای اینکه رزمنده ها به کعبه آمالشون یعنی کربلا نرسند زمین را مسلح کرده بود .
میدان های مین عمیق و وسیع و سیم خاردارها انبوه !!!!!

اگر نبود نام علمدار کربلا #ابالفضل_العباس_علیه_السلام که رمز این عملیات شد معلوم نبود معبری باز و پیروزی نصیب شود.
شهر مهران مردهای مردی را دیده که برای آزادیش از همه چیز گذشتند ...
تنهای بی دست و سر
پاهای بی بدن
پهلوهای شکافته و بدنهای متلاشی شد
همه اینها را سرزمین مهران در حافظه اش ثبت کرده

در وقت عبور از #معبر_مهران به سوی حرم ارباب ، یادی کنیم از آنانی که این مسیر را امن و هموار کردند.
#یاد_همه_ی_شهدای_تخریبچی_بخیر
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#مداح_اهل_بیت_علیهم_السلام
#شهید_سید_جمال_قریشی
شهادت 17 تیرماه 65
#مهران_قلاویزان

آخرین باری که سید رو در حال خوندن دیدم با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام میرفتند تا بلند ترین #قله_قلاویزان رو فتح کنند.
سید مقابل ستون گردان داشت این نوحه رو میخوند...
ای حسین جان ما فدای تو....
روز وشب نالیم در عزای تو.....
حسین جان حسین جان
مرحله آخر #عملیات_کربلای_یک بود و بایستی بلند ترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله 223 که مشرف به دشت زرباطیه وبدره عراق بود فتح میشد تا منطقه تثبیت بشه...
سحرگاه روز17 تیرماه 65 بود که گردان حضرت علی اکبر علیه السلام برای فتح قله 223 به دل دشمن زد و سید جمال قریشی در این حمله از نزدیک ترین نقطه مرزبه حرم اربابش #امام_حسین علیه السلام به آسمان پرکشید...
و این گونه سید جمال قریشی مزد اخلاصش رو گرفت.
شهادت عملیات کربلای یک
رمز عملیات: یا ابالفضل العباس
رزمنده و ذاکر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
و.... محل شهادت بلندی های قلاویزان نزدیک ترین نقطه مرز کشور جمهوری اسلامی به کربلا

راوی:#جعفر_طهماسبی
🍁🌷@alvaresinchannel
#مرحله_پنجم_کربلای_1
#لشگر_ده_ سیدالشهداء_علیه_السلام
از آنجا که ارتفاعات مرزی# قلاویزان به ویژه #قله_223 در تثبیت #عملیات_کربلای 1 و مناطق آزاد شده نقش حساس و استراتژیکی داشت لذا فرماندهان بر آن شدند تا با تصرف کامل ارتفاعات قلاویزان و قله 223 بر منطقه عملیاتی کربلای 1 (منطقه عمومی مهران) و #دشت_زرباطیه و #بدره عراق اشراف کامل یافته و تثبیت عملیات نمایند. لذا این مرحله در سحرگاه 16/4/65 با حمله هماهنگ لشکرهای 10 #سید_الشهداء(ع) و 27 #حضرت_رسول آغاز شد. گردان #حضرت_علی_اکبر (ع) از لشکر 10 سید الشهداء با سرعت عمل و عبور از استحکامات و موانع دشمن و دو یال چپ ارتفاع 223 آخرین ارتفاعات قلاویزان را به تصرف در آوردند. گردان‌های#قمر_بنی_هاشم(ع) و #زهیر از لشکر 10 سید الشهداء (ع) باقیمانده یال‌های 223 در غرب این قله را تصرف کردند. در جریان این عملیات قرارگاه تاکتیکی تیپ 24 مکانیزه لشکر 10 دشمن منهدم و تعدادی از عناصر آن از جمله #فرمانده_تیپ به اسارت در آمد.
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#تخریبچی_ویژه
#شهید_حاج_رضا_صمدیان
شهادت: #عملیات_بیت_المقدس_2
محل شهادت: #ارتفاع_قمیش 25 دیماه 66
✍️✍️✍️راوی: #جعفر_طهماسبی

#قسمت_سوم

با شهید صمدیان ما روزها و شب های فراوانی رو گذاروندیم.
و خاطرات خوبی داشتیم
شهید حاج عبدالله(فرمانده گردان تخریب لشگر10) تا زنده بود خیلی هوای ما دو تا رو داشت. به #شهید_سید_محمد_زینال_حسینی هم که معاونش بود گفته بود کاری به کار ما نداشته باشه.
اما بعد از شهادت #حاج_عبدالله اوقات تلخی های شهید سید محمد که تازه فرمانده گردان شده بود شروع شد.
و مدام تذکر پشت تذکر....
سید ناصر حسینی #رفیق_فابریک رضا بود و ازش طرفداری میکرد. و اگر کسی میخواست تذکری به رضا بدهد از طریق سید ناصر وارد عمل میشد.
#شهید_رضا_صمدیان در #عملیات_کربلای_یک از ناحیه دست مجروح شد . و چند وقتی تهران موند برای مداوا.
سال 66 که به جبهه برگشت دیگه #گردان_تخریب نیومد و رفت #اطلاعات_عملیات_لشگر_10.
از بهار سال 66 تا موقع شهادت در واحد اطلاعات عملیات بود.
تابستان سال 66 بود و در منطقه عملیاتی سردشت مستقر بودیم.
سنگر #بچه_های_تخریب و #اطلاعات_عملیات نزدیک هم بود و ما با رضا اونجا هم انس و الفتی داشتیم.
فرمانده ما شهید سید محمد ، خوشش نمیومد که من و رضا زیاد نزدیک به هم باشیم.
میگفت: این دوتا شیطون هستند و یه کاری دست خودشون و ما میدهند.و به خاطر این موضوع سعی میکردند که شب ها برای ماموریت های شناسایی من و رضا توی یه تیم گشت نباشیم.
اون موقع نیروهای گشتی شناسایی لشگر10 زیر یه قله بلندی به نام #ارتفاع_مادر کار میکردند.
من ، شب ها با #شهید_محمد_دستوری گشت شناسایی میرفتم و #شهید_رضا_صمدیان با تیم حاج امیر یشلاقی و تا یه مسیر با هم میرفتیم و بعد جدا میشدیم. وقتی کار تموم میشد قبل از طلوع آفتاب فرار میگذاشتیم.
یه روز موقع برگشت هرچه منتظر ماندیم تیمی که رضا باهاش رفته بود برنگشتند.
همه نگران بودند تا اینکه #شهید_رضا_صمدیان بعد از چند ساعت برگشت.
من داخل #سنگر_تخریب خوابیده بودم که منو از خواب بلند کرد با دیدنش خیلی خوشحال شدم.
گفتم رضا .... تو که ما رو نصف عمر کردی.. چی شد..چرا اینقدر دیر اومدید.
گفت: یکی از اعضای تیم ما نزدیک بود ما رو به دشمن تحویل بده
گفت : یه جا رسیدیم زیر پای دشمن... حاج امیر یشلاقی گفت همین جا بنشینید و من خودم تنها میرم سراغ موانع و میدان مین رو شناسایی میکنم و برمیگردم.
حاج امیر که رفت این فردی که همراهم بود به من گفت: بیا بریم به عراق پناهنده بشیم. اول من خیال کردم شوخی میکنه..اما دیدم جدا میخواد بره پناهنده بشه و من رو هم با خودش ببره .
رضای همه ی این ها رو با آب و تاب برای من تعریف میکرد.
رضا گفت : من به اون همراهمون گفتم فلانی این حرف ها چیه میزنی.. اونور دشمن ماست و ما اومدیم برای شناسایی... دیدم جدی تصمیم گرفته بره و پناهنده بشه.
رضا میگفت به بهونه اینکه برم برای قضای حاجت از چنگش در رفتم و مسیر رو برگشتم.
#شهید_رضا_صمدیان از نیروهای #گشتی_شناسایی #عملیا_بیت_المقدس_2 بود
با تیم #شهید_حاج_امیر_یحیوی برای شناسایی میرفت. و در این عملیات به مزد جهادش رسید و در روز 25 دیماه سال 66 روحش را ملائکه از فراز #قله_قمیش با خود بردند و جسمش میهمان گلزار شهدای یکی از روستاهای میمه اصفهان شد
شهید #حاج_رضا_صمدیان دومین شهید خانواده صمدیان بود و برادش بزرگترش شهید قربانعلی صمدیان در مردادماه سال 65 به شهادت رسید.
یادشان گرامیباد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

🌿🌺شبی که فتح وظفر نصیب ما شد

#عملیات_بیت_المقدس_2

✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #سید_مجید_میر_محمدی


شب عملیات بیت المقدس توفیق شد با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام راهی عملیات شوم. شب قبل از عملیات را افتادیم وبعد از ساعت ها راهپیمایی در ظلمات شب به پل رسیدیم. من قبلا به جهت رفاقتی که با بچه های راپل پادگان امام علی(ع) که این پل را نصب میکردند داشتم اینجا اومده بودم اما باورم نمیشد یک روزی باید نیرو از روی این رد بشه. بچه ها منتظر بودند تا فرمانده ها تصمیم بگیرند که به چه صورت از روی پل عبور کنند . همه جا سکوت بود و هوا هم داشت سرد وسرد تر میشد که سر وصدای زیادی توجه همه رو به خودش جلب کرد . نزدیکتر که آمدند دیدیم ستون عظیمی از رزمنده های یکی از گردانهای #لشگر_عاشورا ست که همه بادگیرهای سفید پوشیده و میروند که از پل عبور کنند. مسوولین پل جلوی اونها رو گرفتند و بگو مگو در گرفت. آنها به هیچ صراطی مستقیم نبودند و یک کلام میگفتند ما باید بدون معطلی از پل رد بشبم. بچه های لشگر10 کوتاه اومدند و اونها یه ستون یک روی پل به سمت ساحل دشمن حرکت کردند. هرچی به اونها تذکر داده شد که یک تعداد از پل عبور کنند و نفرات با فاصله روی پل قرار بگیرند اما اونها توجه نکرده و عبور کردند. اونها که رفتند ما هم دلمون قرص شد و حرکت کردیم اما نه مثل بچه های لشکر عاشورا... بچه ها در تعداد کم روی پل میرفتند و عبور میکردند و بعد تعداد دیگری راه می افتادند. بچه ها بعد از وارد شدن به ساحل دشمن از مسیر جاده مالرو که مسیر صعب العبور و طولانی هم بود به سمت غار هدایت میشدند. مسیر لغزنده و خطرناک بود و باید با احتیاط کامل حرکت میکردند.
تا همه بچه ها رد شدند و به غار رسیدند نزدیک اذان صبح بود و تذکر فرماندهان بود که برادران داخل غار تا فردا غروب استراحت کنند و در روشنایی هوا به جهت اینکه دشمن روی منطقه مسلط بود و احتمال دیده شدن میرفت از غار بیرون نیایند اما کسی گوشش بدهکار نبود
هوا که تاریک شد گردانها برای حمله غافلگیرانه به دشمن حرکت کردند و همزمان با حرکت بچه ها برف و سرما هم شروع شد. بچه ها از چند مسیر به سمت دشمن رفتند ... مسیرهایی که اقل اون باید بیش از 5 ساعت در مسیر صخره های لغزنده و در برف و سرما طی میشد تا به نقطه درگیری رسید.
با توکل به خدا و مدد امام عصر(ع) ،تحمل مشقات در سرما و برف لطف خدا را شامل حال ما کرد و با حداقل تلفات #قله_قمیش فتح شد و تعداد زیادی از سربازان بعثی به اسارت درآمدند.

🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

🌿🌺شبی که فتح وظفر نصیب ما شد

#عملیات_بیت_المقدس_2

✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #سید_مجید_میر_محمدی


شب عملیات بیت المقدس توفیق شد با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام راهی عملیات شوم. شب قبل از عملیات را افتادیم وبعد از ساعت ها راهپیمایی در ظلمات شب به پل رسیدیم. من قبلا به جهت رفاقتی که با بچه های راپل پادگان امام علی(ع) که این پل را نصب میکردند داشتم اینجا اومده بودم اما باورم نمیشد یک روزی باید نیرو از روی این رد بشه. بچه ها منتظر بودند تا فرمانده ها تصمیم بگیرند که به چه صورت از روی پل عبور کنند . همه جا سکوت بود و هوا هم داشت سرد وسرد تر میشد که سر وصدای زیادی توجه همه رو به خودش جلب کرد . نزدیکتر که آمدند دیدیم ستون عظیمی از رزمنده های یکی از گردانهای #لشگر_عاشورا ست که همه بادگیرهای سفید پوشیده و میروند که از پل عبور کنند. مسوولین پل جلوی اونها رو گرفتند و بگو مگو در گرفت. آنها به هیچ صراطی مستقیم نبودند و یک کلام میگفتند ما باید بدون معطلی از پل رد بشبم. بچه های لشگر10 کوتاه اومدند و اونها یه ستون یک روی پل به سمت ساحل دشمن حرکت کردند. هرچی به اونها تذکر داده شد که یک تعداد از پل عبور کنند و نفرات با فاصله روی پل قرار بگیرند اما اونها توجه نکرده و عبور کردند. اونها که رفتند ما هم دلمون قرص شد و حرکت کردیم اما نه مثل بچه های لشکر عاشورا... بچه ها در تعداد کم روی پل میرفتند و عبور میکردند و بعد تعداد دیگری راه می افتادند. بچه ها بعد از وارد شدن به ساحل دشمن از مسیر جاده مالرو که مسیر صعب العبور و طولانی هم بود به سمت غار هدایت میشدند. مسیر لغزنده و خطرناک بود و باید با احتیاط کامل حرکت میکردند.
تا همه بچه ها رد شدند و به غار رسیدند نزدیک اذان صبح بود و تذکر فرماندهان بود که برادران داخل غار تا فردا غروب استراحت کنند و در روشنایی هوا به جهت اینکه دشمن روی منطقه مسلط بود و احتمال دیده شدن میرفت از غار بیرون نیایند اما کسی گوشش بدهکار نبود
هوا که تاریک شد گردانها برای حمله غافلگیرانه به دشمن حرکت کردند و همزمان با حرکت بچه ها برف و سرما هم شروع شد. بچه ها از چند مسیر به سمت دشمن رفتند ... مسیرهایی که اقل اون باید بیش از 5 ساعت در مسیر صخره های لغزنده و در برف و سرما طی میشد تا به نقطه درگیری رسید.
با توکل به خدا و مدد امام عصر(ع) ،تحمل مشقات در سرما و برف لطف خدا را شامل حال ما کرد و با حداقل تلفات #قله_قمیش فتح شد و تعداد زیادی از سربازان بعثی به اسارت درآمدند.

🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#مرحله_پنجم_کربلای_1
#لشگر_ده_ سیدالشهداء_علیه_السلام
از آنجا که ارتفاعات مرزی# قلاویزان به ویژه #قله_223 در تثبیت #عملیات_کربلای 1 و مناطق آزاد شده نقش حساس و استراتژیکی داشت لذا فرماندهان بر آن شدند تا با تصرف کامل ارتفاعات قلاویزان و قله 223 بر منطقه عملیاتی کربلای 1 (منطقه عمومی مهران) و #دشت_زرباطیه و #بدره عراق اشراف کامل یافته و تثبیت عملیات نمایند. لذا این مرحله در سحرگاه 16/4/65 با حمله هماهنگ لشکرهای 10 #سید_الشهداء(ع) و 27 #حضرت_رسول آغاز شد. گردان #حضرت_علی_اکبر (ع) از لشکر 10 سید الشهداء با سرعت عمل و عبور از استحکامات و موانع دشمن و دو یال چپ ارتفاع 223 آخرین ارتفاعات قلاویزان را به تصرف در آوردند. گردان‌های#قمر_بنی_هاشم(ع) و #زهیر از لشکر 10 سید الشهداء (ع) باقیمانده یال‌های 223 در غرب این قله را تصرف کردند. در جریان این عملیات قرارگاه تاکتیکی تیپ 24 مکانیزه لشکر 10 دشمن منهدم و تعدادی از عناصر آن از جمله #فرمانده_تیپ به اسارت در آمد.
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

🌿🌺شبی که فتح وظفر نصیب ما شد

#عملیات_بیت_المقدس_2

✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #سید_مجید_میر_محمدی


شب عملیات بیت المقدس توفیق شد با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام راهی عملیات شوم. شب قبل از عملیات را افتادیم وبعد از ساعت ها راهپیمایی در ظلمات شب به پل رسیدیم. من قبلا به جهت رفاقتی که با بچه های راپل پادگان امام علی(ع) که این پل را نصب میکردند داشتم اینجا اومده بودم اما باورم نمیشد یک روزی باید نیرو از روی این رد بشه. بچه ها منتظر بودند تا فرمانده ها تصمیم بگیرند که به چه صورت از روی پل عبور کنند . همه جا سکوت بود و هوا هم داشت سرد وسرد تر میشد که سر وصدای زیادی توجه همه رو به خودش جلب کرد . نزدیکتر که آمدند دیدیم ستون عظیمی از رزمنده های یکی از گردانهای #لشگر_عاشورا ست که همه بادگیرهای سفید پوشیده و میروند که از پل عبور کنند. مسوولین پل جلوی اونها رو گرفتند و بگو مگو در گرفت. آنها به هیچ صراطی مستقیم نبودند و یک کلام میگفتند ما باید بدون معطلی از پل رد بشبم. بچه های لشگر10 کوتاه اومدند و اونها یه ستون یک روی پل به سمت ساحل دشمن حرکت کردند. هرچی به اونها تذکر داده شد که یک تعداد از پل عبور کنند و نفرات با فاصله روی پل قرار بگیرند اما اونها توجه نکرده و عبور کردند. اونها که رفتند ما هم دلمون قرص شد و حرکت کردیم اما نه مثل بچه های لشکر عاشورا... بچه ها در تعداد کم روی پل میرفتند و عبور میکردند و بعد تعداد دیگری راه می افتادند. بچه ها بعد از وارد شدن به ساحل دشمن از مسیر جاده مالرو که مسیر صعب العبور و طولانی هم بود به سمت غار هدایت میشدند. مسیر لغزنده و خطرناک بود و باید با احتیاط کامل حرکت میکردند.
تا همه بچه ها رد شدند و به غار رسیدند نزدیک اذان صبح بود و تذکر فرماندهان بود که برادران داخل غار تا فردا غروب استراحت کنند و در روشنایی هوا به جهت اینکه دشمن روی منطقه مسلط بود و احتمال دیده شدن میرفت از غار بیرون نیایند اما کسی گوشش بدهکار نبود
هوا که تاریک شد گردانها برای حمله غافلگیرانه به دشمن حرکت کردند و همزمان با حرکت بچه ها برف و سرما هم شروع شد. بچه ها از چند مسیر به سمت دشمن رفتند ... مسیرهایی که اقل اون باید بیش از 5 ساعت در مسیر صخره های لغزنده و در برف و سرما طی میشد تا به نقطه درگیری رسید.
با توکل به خدا و مدد امام عصر(ع) ،تحمل مشقات در سرما و برف لطف خدا را شامل حال ما کرد و با حداقل تلفات #قله_قمیش فتح شد و تعداد زیادی از سربازان بعثی به اسارت درآمدند.

🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel