الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#شهید_حاج_امیر_یحیوی
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹
🌹
#خاطره_ای_از_عملیات
🔸🔸 #بیت_المقدس_6
#ارتفاع_شیخ_محمد
ماووت عراق
27 اردیبهشت 67
✍️✍️✍️ راوی #بهمن_رجبی
تخریبچی لشگر10

#عملیات_بیت_المقدس_6 بود
توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم.
خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده
بنده به همراه #شهید_اسماعیل_خوش_سیر و عمو یشلاق (#شهید_حاج_امیر_یحیوی)مامور شدیم.
مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون پیاده راه افتادیم به سمت ارتفاعات.
بعد از چند ساعت پیاده روی توی شیاری که به سمت ارتفاع #شیخ_محمد میرفت به محل رسیدیم.
کف شیار یه پرتگاه به ارتفاع 10 - 12 متر بود که وقتی مجروحان و نیروهایی که میخواستن عقب بیان متوجه این پرتگاه نبودن و تو تاریکی شب سقوط میکردن پایین.
با اسماعیل یه #نوار_معبر کشیدیم و با #قرص_شب_نما مسیر رو به سمت چپ مشخص کردیم.
موقع برگشتن #شهید_اسماعیل که توی شناسایی قبل از عملیات چندین بار مسیر رو رفته بود راه رو گم کرد.
چند ساعت تو سینه کش ارتفاعات سرگردون بودیم تا بلاخره راه رو پیدا کرد و برگشتیم.
اسماعیل به ما میگفت: جون مادرتون یه وقت به کسی نگید من راه و گم کردم.. آبروم میره....
خلاصه موقع برگشتن کلی صفا کردیم و می خندیدیم.
یه سرود شیرازی اون موقع پخش شده بود که میگفت: عقاب اسمونهایوم... نهنگ قعر دریایوم... اسماعیل و عمو یشلاق این و برعکس می خوندن و میخندیدیم...
نهنگ اسمونهایوم.... عقاب قعر دریایوم...
روحشان شاد.
🍃🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹
🌹
#خاطره_ای_از_عملیات
🔸🔸 #بیت_المقدس_6
#ارتفاع_شیخ_محمد
ماووت عراق
27 اردیبهشت 67
✍️✍️✍️ راوی #بهمن_رجبی
تخریبچی لشگر10

#عملیات_بیت_المقدس_6 بود
توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم.
خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده
بنده به همراه #شهید_اسماعیل_خوش_سیر و عمو یشلاق (#شهید_حاج_امیر_یحیوی)مامور شدیم.
مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون پیاده راه افتادیم به سمت ارتفاعات.
بعد از چند ساعت پیاده روی توی شیاری که به سمت ارتفاع #شیخ_محمد میرفت به محل رسیدیم.
کف شیار یه پرتگاه به ارتفاع 10 - 12 متر بود که وقتی مجروحان و نیروهایی که میخواستن عقب بیان متوجه این پرتگاه نبودن و تو تاریکی شب سقوط میکردن پایین.
با اسماعیل یه #نوار_معبر کشیدیم و با #قرص_شب_نما مسیر رو به سمت چپ مشخص کردیم.
موقع برگشتن #شهید_اسماعیل که توی شناسایی قبل از عملیات چندین بار مسیر رو رفته بود راه رو گم کرد.
چند ساعت تو سینه کش ارتفاعات سرگردون بودیم تا بلاخره راه رو پیدا کرد و برگشتیم.
اسماعیل به ما میگفت: جون مادرتون یه وقت به کسی نگید من راه و گم کردم.. آبروم میره....
خلاصه موقع برگشتن کلی صفا کردیم و می خندیدیم.
یه سرود شیرازی اون موقع پخش شده بود که میگفت: عقاب اسمونهایوم... نهنگ قعر دریایوم... اسماعیل و عمو یشلاق این و برعکس می خوندن و میخندیدیم...
نهنگ اسمونهایوم.... عقاب قعر دریایوم...
روحشان شاد.
🍃🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹
🌹
#خاطره_ای_از_عملیات
🔸🔸 #بیت_المقدس_6
#ارتفاع_شیخ_محمد
ماووت عراق
27 اردیبهشت 67
✍️✍️✍️ راوی #بهمن_رجبی
تخریبچی لشگر10

#عملیات_بیت_المقدس_6 بود
توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم.
خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده
بنده به همراه #شهید_اسماعیل_خوش_سیر و عمو یشلاق (#شهید_حاج_امیر_یحیوی)مامور شدیم.
مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون پیاده راه افتادیم به سمت ارتفاعات.
بعد از چند ساعت پیاده روی توی شیاری که به سمت ارتفاع #شیخ_محمد میرفت به محل رسیدیم.
کف شیار یه پرتگاه به ارتفاع 10 - 12 متر بود که وقتی مجروحان و نیروهایی که میخواستن عقب بیان متوجه این پرتگاه نبودن و تو تاریکی شب سقوط میکردن پایین.
با اسماعیل یه #نوار_معبر کشیدیم و با #قرص_شب_نما مسیر رو به سمت چپ مشخص کردیم.
موقع برگشتن #شهید_اسماعیل که توی شناسایی قبل از عملیات چندین بار مسیر رو رفته بود راه رو گم کرد.
چند ساعت تو سینه کش ارتفاعات سرگردون بودیم تا بلاخره راه رو پیدا کرد و برگشتیم.
اسماعیل به ما میگفت: جون مادرتون یه وقت به کسی نگید من راه و گم کردم.. آبروم میره....
خلاصه موقع برگشتن کلی صفا کردیم و می خندیدیم.
یه سرود شیرازی اون موقع پخش شده بود که میگفت: عقاب اسمونهایوم... نهنگ قعر دریایوم... اسماعیل و عمو یشلاق این و برعکس می خوندن و میخندیدیم...
نهنگ اسمونهایوم.... عقاب قعر دریایوم...
روحشان شاد.
🍃🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹
🌹
#خاطره_ای_از_عملیات
🔸🔸 #بیت_المقدس_6
#ارتفاع_شیخ_محمد
ماووت عراق
27 اردیبهشت 67
✍️✍️✍️ راوی #بهمن_رجبی
تخریبچی لشگر10

#عملیات_بیت_المقدس_6 بود
توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم.
خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده
بنده به همراه #شهید_اسماعیل_خوش_سیر و عمو یشلاق (#شهید_حاج_امیر_یحیوی)مامور شدیم.
مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون پیاده راه افتادیم به سمت ارتفاعات.
بعد از چند ساعت پیاده روی توی شیاری که به سمت ارتفاع #شیخ_محمد میرفت به محل رسیدیم.
کف شیار یه پرتگاه به ارتفاع 10 - 12 متر بود که وقتی مجروحان و نیروهایی که میخواستن عقب بیان متوجه این پرتگاه نبودن و تو تاریکی شب سقوط میکردن پایین.
با اسماعیل یه #نوار_معبر کشیدیم و با #قرص_شب_نما مسیر رو به سمت چپ مشخص کردیم.
موقع برگشتن #شهید_اسماعیل که توی شناسایی قبل از عملیات چندین بار مسیر رو رفته بود راه رو گم کرد.
چند ساعت تو سینه کش ارتفاعات سرگردون بودیم تا بلاخره راه رو پیدا کرد و برگشتیم.
اسماعیل به ما میگفت: جون مادرتون یه وقت به کسی نگید من راه و گم کردم.. آبروم میره....
خلاصه موقع برگشتن کلی صفا کردیم و می خندیدیم.
یه سرود شیرازی اون موقع پخش شده بود که میگفت: عقاب اسمونهایوم... نهنگ قعر دریایوم... اسماعیل و عمو یشلاق این و برعکس می خوندن و میخندیدیم...
نهنگ اسمونهایوم.... عقاب قعر دریایوم...
روحشان شاد.
🍃🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#تخریبچی_ویژه
#شهید_حاج_رضا_صمدیان
شهادت: #عملیات_بیت_المقدس_2
محل شهادت: #ارتفاع_قمیش 25 دیماه 66
✍️✍️✍️راوی: #جعفر_طهماسبی

#قسمت_سوم

با شهید صمدیان ما روزها و شب های فراوانی رو گذاروندیم.
و خاطرات خوبی داشتیم
شهید حاج عبدالله(فرمانده گردان تخریب لشگر10) تا زنده بود خیلی هوای ما دو تا رو داشت. به #شهید_سید_محمد_زینال_حسینی هم که معاونش بود گفته بود کاری به کار ما نداشته باشه.
اما بعد از شهادت #حاج_عبدالله اوقات تلخی های شهید سید محمد که تازه فرمانده گردان شده بود شروع شد.
و مدام تذکر پشت تذکر....
سید ناصر حسینی #رفیق_فابریک رضا بود و ازش طرفداری میکرد. و اگر کسی میخواست تذکری به رضا بدهد از طریق سید ناصر وارد عمل میشد.
#شهید_رضا_صمدیان در #عملیات_کربلای_یک از ناحیه دست مجروح شد . و چند وقتی تهران موند برای مداوا.
سال 66 که به جبهه برگشت دیگه #گردان_تخریب نیومد و رفت #اطلاعات_عملیات_لشگر_10.
از بهار سال 66 تا موقع شهادت در واحد اطلاعات عملیات بود.
تابستان سال 66 بود و در منطقه عملیاتی سردشت مستقر بودیم.
سنگر #بچه_های_تخریب و #اطلاعات_عملیات نزدیک هم بود و ما با رضا اونجا هم انس و الفتی داشتیم.
فرمانده ما شهید سید محمد ، خوشش نمیومد که من و رضا زیاد نزدیک به هم باشیم.
میگفت: این دوتا شیطون هستند و یه کاری دست خودشون و ما میدهند.و به خاطر این موضوع سعی میکردند که شب ها برای ماموریت های شناسایی من و رضا توی یه تیم گشت نباشیم.
اون موقع نیروهای گشتی شناسایی لشگر10 زیر یه قله بلندی به نام #ارتفاع_مادر کار میکردند.
من ، شب ها با #شهید_محمد_دستوری گشت شناسایی میرفتم و #شهید_رضا_صمدیان با تیم حاج امیر یشلاقی و تا یه مسیر با هم میرفتیم و بعد جدا میشدیم. وقتی کار تموم میشد قبل از طلوع آفتاب فرار میگذاشتیم.
یه روز موقع برگشت هرچه منتظر ماندیم تیمی که رضا باهاش رفته بود برنگشتند.
همه نگران بودند تا اینکه #شهید_رضا_صمدیان بعد از چند ساعت برگشت.
من داخل #سنگر_تخریب خوابیده بودم که منو از خواب بلند کرد با دیدنش خیلی خوشحال شدم.
گفتم رضا .... تو که ما رو نصف عمر کردی.. چی شد..چرا اینقدر دیر اومدید.
گفت: یکی از اعضای تیم ما نزدیک بود ما رو به دشمن تحویل بده
گفت : یه جا رسیدیم زیر پای دشمن... حاج امیر یشلاقی گفت همین جا بنشینید و من خودم تنها میرم سراغ موانع و میدان مین رو شناسایی میکنم و برمیگردم.
حاج امیر که رفت این فردی که همراهم بود به من گفت: بیا بریم به عراق پناهنده بشیم. اول من خیال کردم شوخی میکنه..اما دیدم جدا میخواد بره پناهنده بشه و من رو هم با خودش ببره .
رضای همه ی این ها رو با آب و تاب برای من تعریف میکرد.
رضا گفت : من به اون همراهمون گفتم فلانی این حرف ها چیه میزنی.. اونور دشمن ماست و ما اومدیم برای شناسایی... دیدم جدی تصمیم گرفته بره و پناهنده بشه.
رضا میگفت به بهونه اینکه برم برای قضای حاجت از چنگش در رفتم و مسیر رو برگشتم.
#شهید_رضا_صمدیان از نیروهای #گشتی_شناسایی #عملیا_بیت_المقدس_2 بود
با تیم #شهید_حاج_امیر_یحیوی برای شناسایی میرفت. و در این عملیات به مزد جهادش رسید و در روز 25 دیماه سال 66 روحش را ملائکه از فراز #قله_قمیش با خود بردند و جسمش میهمان گلزار شهدای یکی از روستاهای میمه اصفهان شد
شهید #حاج_رضا_صمدیان دومین شهید خانواده صمدیان بود و برادش بزرگترش شهید قربانعلی صمدیان در مردادماه سال 65 به شهادت رسید.
یادشان گرامیباد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿بیانات آقا خیلی تکان دهنده است

شهدا هم دیروز و هم امروز توی میدان هستند.
ما کجائیم...

اونها هنوز هم دفاع میکنند.

ما چیکار میکنیم
اگر هم بعد از 30 سال دور هم جمع میشیم میخواهیم خوش باشیم خوش بگیم و خوش بخندیم
کسی سر قرار نمیاد که حالا وظیفه ما چیه؟؟؟؟
چیکار باید بکنیم
ظهر که شد یه نهاری به بدن میزنیم و یه عکسی میگیریم و چند تا ماچ و بوسه؟؟؟؟
و تمام.....
رهبرمون یه جایی فرمودند من از #دغدغه بعضی از مسائل شبها تا صبح خوابم نمیبره؟؟؟؟
ما چطور؟؟؟؟


بگذار من یه خاطره بگم

قبل از عملیات بدر با بچه های گردان تخریب رفتیم مشهد.

#شهید_حاج_عبدالله با ما نیومد با خانواده اش اومد و #شهید_سید_محمد هم با هواپیما اومد.
هوا فوق العاده سرد بود
یه منزل شخصی بود که در اونجا ساکن شدیم.
بالاخره اون موقع همه ی ما جوون و زیر بیست سال بودیم و اهل شوخی و سر به سر گذاشتن همدیگه.
شهید آقا سید محمد سر شوخی بچه ها ناراحت شد. شاید هم به حق نبود اما بعد از یه سخنرانی و چند تا تذکر از جمع ما جدا شد و فرداش هم رفت تهران.

اما اون شب تا خود صبح #شهید_محمد_حسن_مهوش_محمدی که داداش صیغه ای من بود توی رختخواب گریه کرد. دلیلش رو پرسیدم.
به من گفت: داداش جون..
فرمانده مون از ما رضایت نداشت و ناراضی بودن فرمانده خوشنودی خدا نیست.
بله...
شهید محمدی تا صبح به خاطر این بیدار بود.

خدایی تا حالا شده ما اینگونه باشیم.
گنجینه خاطرات شهدا توی سینه های ماست.

این سرمایه برای #نسل_های_آینده است و حق اونهاست و برما لازم است که به اون ها برسونیم.
شبها و روزها با این امانت راحت میخوابیم؟؟؟؟؟
این همه این حقیر اصرار و التماس به دوستان میکنم که خاطرات رو برای ما بفرستید و یا حتی وویس ضبط کنید و ما با اشتیاق مطالب شما رو میشنویم و پیاده میکنیم.
اما... اتفاقی نیفتاده...

واقعا نمیبینید و نمیشنوید اینقدر دروغ های شاخدار در خصوص #تخریب و #میدان_مین میگند و عکس های آنچنانی بعد از 30 سال رو میکنند و متاسفانه بعضی از ما ندانسته این دروغ ها رو ترویج میکنیم.
بیاییم تا دیرنشده کاری کنیم.
مرگ خبر نمیکنه.
بخشی از گنجینه #تخریب_لشگر10 در سینه #شهید_حاج_امیر_یحیوی بود که زیر خاک رفت و نابود شد.
نگذاریم باز این خسارت ها تکرار بشه.
شاید کسی بگه که فلان نهاد و ارگان وظیفه داشتند و انجام ندادند و از این حرف ها....
اما این وظیفه همه ی ماست که یاد و نام شهدا را زنده کنیم
خدا رو شکر خیلی از دوستان بازنشسته شده اند و وقت پیگیری این موضوعات رو دارند.
به خاطر شهدا مدد کنید.
دغدغه داشته باشیم
برای این موضوعات دور هم جمع بشیم.
اگر امروز #تخریب_لشگر10 هویتی داره به خاطر #هیات_الوارثین است که بیش از 30سال پرچمش در احتزاز است
و اون چه که هست از برکات این جمع شدن هاست
بیائیم یا علی بگیم به قول فرمانده مون #شهید_حاج_عبدالله_نوریان
وقت تنگ است
تا اینجا هم ضرر کردیم
وقت جبران زیان ها نیست.
بیاییم بریم به مدد شهدا
اون ها با هویت و معنویت خود از کشور و اسلام دفاع میکنند. به قول آقا دفاع مقدس تموم شدنی نیست ..
چند روز دیگه باید بزنیم به خط #کربلای_4.
باید از #اروند رد بشیم و بریم توی #ام_الرصاص بجنگیم و یه تعداد بچه ها هم باید
برند برای شناسایی #شلمچه...
خودتون رو برسونید
نیرو کم داریم و کار هم زیاد....
...................
ارادتمند دردمند..
جعفرطهماسبی
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#مراسم_اولین_سالگرد
#شهید_حاج_امیر_یحیوی
پنجشنبه 5 مرداد از ساعت18.30تا20.30
اتوبان ارتش،خیابان وزارت خارحه،شهرک صدف،برج رز،طبقه اول
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺
🌺
روز گذشته مراسم #هیات_الوارثین یادبود #شهدای_عملیات_عاشورای_3در جوار مزار سردار #شهید_حاج_امیر_یحیوی با حضور همسنگران و خانواده این عزیز برگزار گردید.
تصاویر این مراسم👇👇👇👇👇
🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#میثاق_با_شهدای_تخریبچی
درجوارمزار
#سردار_شهید_تخریب
#شهید_حاج_امیر_یحیوی
جمعه 20مرداد ماه ساعت 8صبح
گلزارشهدای بهشت زهرا(س)-قطعه25
پشت خانه شهید..تخریبچی های ل10و110و6
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺#اومدی_بری_یا_بمونی
#یاد_فرمانده_ما_بخیر
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
و به یاد #معاونش
#شهید_حاج_امیر_یحیوی

فرمانده ما شهید #حاج_عبدالله_نوریان وقتی میدید یک نیروی بسیجی بدربخور برای کا رتخریب توی جنگ پیدا کرده او رو کناری میکشید و میگفت #برادر_اومدی_بری_یا_بمونی..و وقتی تایید موندش رو توی گردان میگرفت.توی جمع دوستانه بچه ها میگفت #فلانی_اومده_تا_انقلاب_مهدی پای کار #بمونه.واونایی که با حاج عبدالله پیمان بستند بمونند تا آخر کار موندند .
#حاج_امیر_یشلاقی(یحیوی) هم یکی از اونها بود
امیر بعد از شهادت #حاج_عبدالله برای مدتی از جمع #بچه_های_تخریب_لشگر_10 رفت و اون هم به خاطر ایثاری بود که کرد و بعضی ها در جریان هستند.
امیر هرکجا رفت یک #تخریبچی بود و با افتخار میگفت: #من_از_بچه_های_حاج_عبدالله هستم.
اگر جایی هم میرفت سعی میکرد از گردان #حاج_عبدالله دور نباشه. #اطلاعات_عملیات لشگر 10 رفت تا کنار بچه های تخریب باشه .
رفتن #عمو_یشلاق از گردان ما زیاد طول نکشید ودوباره برگشت. مثل اینکه توی خواب #حاج_عبدالله بهش گفته بود برگرد که گردان بهت نیاز داره.
اون برگشت و مثل یک نیروی عادی و در نهایت تواضع ، هر کاری که روی زمین مانده بود داوطلب انجام اون میشد.
البته همه بچه های تخریب لشگر10 احترام فوق العاده ای برای #امیر قائل بودند. هرکجا قرار میگرفت، محور بچه ها بود.
امیر یحیوی خیلی بزرگ بود و این هنر رو داشت که کوچیک هایی مثل من کنارش بزرگی کنند همه سرو دست میشکوندن که کنار امیر توی عملیات شرکت کنند.
آخرین روزهای با امیر بودن من در جنگ، روز عقب نشینی از #منطقه_ماووت بود. روزهای آخر خرداد سال 67.
تقریبا آخرین نیروهایی بودیم که منطقه رو ترک میکردیم.
عقب میومدیم و مسیر پشت سر رو مین گذاری میکردیم.
دلمون مثل سیر و سرکه میجوشید که زود عقب بیاییم تا اتفاقی نیفتاده . اما #عمو_یشلاق دوست نداشت دل بکنه. اونقدر با آرامش کار میکرد که انگار نه انگار اتفاقی افتاده و سعی میکرد ماها رو هم با شوخی هاش آروم کنه.
#امیر_یشلاق مصداق عینی اشداء علی الکفار رحماء بینهم بود
در نبرد با دشمن زمخت بود اما در مقابل دوستان متواضع.

دعای معروفی فرمانده ما #شهید_حاج_عبدالله داشت و اون این بود که دعا میکرد و ما آمین میگفتیم:
میگفت: انشاءالله خوب بریم اون دنیا ، و سربلند باشیم
#عمو_یشلاق خوب رفت و سربلند.
امیر وقتی توی خاک هم میرفت هیبت داشت.
شیر شیره... زنده و مرده نداره
من هم وقتی صورت امیر رو روی خاک میگذاشتم یاد این حرف #شهید_حاج_عبدالله افتادم که بارها فرموده بودند
#بچه_ها_زودتر_شهید_بشیم_بریم_اونور_و_جمع_بچه_های_تخریب رو توی عالم بزرخ راه بیاندازیم.
#عمو_یشلاق_هم به جمع اونوری ها اضافه شد و #شهدای_تخریب نام #امیر را صدا زدند و او را به پیش خود خواندند.
یاد و نام همشون گرامی و باز به قول فرمانده مون.... انشاءالله بکم لاحقون
✍️✍️✍️ #جعفر_طهماسبی
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
به یاد #امیر_تخریب
#شهید_حاج_امیر_یحیوی
قبل از عملیات بدر
بچه های تخریب لشگر10
#عمو_یشلاق یک سرو گردن از بقیه بلند تره
@alvaresinchannel
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌹
🌴🌹
قابل توجه همسنگران عزیز تخریبچی
منتظر خاطرات همنشینی شما با شهدا بالاخص #شهید_حاج_امیر_یحیوی برای انتشار در #کانال_الوارثین هستیم
از شهید یشلاقی(یحیوی) در عملیات های زیر بگویید
1️⃣#والفجر_4
2️⃣#عملیات_خیبر
3️⃣#عملیات_بدر
4️⃣#عملیات_عاشورای_3
5️⃣#عملیات_والفجر_8
6️⃣#عملیات_کربلای_5
و
#سایر_ماموریت_ها
@alvaresichannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#پناه_گاه_بچه_های_تخریب
زیر چادر #مادر
#یادبود_امیر_تخریب
#شهید_حاج_امیر_یحیوی
✍️✍️✍️ راوی : #منصور_رفعتی

میدونی بعد جنگ من رفته بودم سراغ کار آبا و اجدادیم یعنی همون #کامیون .
سال78 بود، یه داستانی شد که اومدن سراغمو دوباره برگشتم منطقه و مشغوله پاکسازی و تفحص
یه دفعه داشتیم تو #قصر_شیرین و #خسروی و #نفت_شهر کار میکردیم ، یعنی میخوام بهت بگم از اونجایی که این منطقه واسه عراق حکم حیات داشت اون بی پدرا هم تا تونسته بودن اونجا رو با مین های جورواجور آلوده کرده بودن .
کار بد جوری سخت شده بود ، هرروز چند تا شهید ومجروح میدادیم بخصوص روی #ارتفاع_آق_داغ .
از همه طرف فشار رومون بود فرماندهی ...وزارت دفاع....استانداری ...خلاصه همه جا .
یه روز من با این آقایون کنار گود نشین یه گرت گیری حسابی کردم ، شب اومدم مقرمون ، نشسته بودم یه عالمه کالک ونقشه جلوم ولو بود ، ماهم هی اینارو زیرورو میکردیمو آتیش به آتیش سیگار روشن میکردمو دنبال راهکار میگشتم .
کلافه و درمونده بودم ، متلک های ریس روسا ، بدن تیکه پاره ی شهدا ، زن و بچه های شهدا ، مردم منطقه و...
شب خوابیدیم ، واسه نماز که پاشدیم ، #امیر_یحیوی خدا بیامرز ، منو صدام کرد چشماش قلوه ی خون بود. گفت : ناراحت نباش دیشب خواب دیدم #حضرت_صدیقه ی_طاهره "س" ما #بچه_های_تخریب رو زیر پر #چادرش گرفته ، از اون ور هم بارون سنگ و آهن و تیرو تخته داره به سمتمون میاد اما به نزدیک چادر که میرسه همش دفع میشه.
نمیدونم چه سری بود از فردا ورق برگشت قشنگ هم برگشت و کارها رو به راه شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel