الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#شهید_غلامرضا_زعفری
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
#راه_جمهور_ایران_عزیز 🇮🇷
#مرد_میدان
تخریبچی جانباز
دکتر حاج علیرضا زاکانی

برای عبور از #میدون_مین تخریبچی لازم است صبر کنید #تخریبچی برسه.
با دویدن در میدان مین #معبر باز نمیشه
تخریبچی کار بلد ، معبر ایمن ایجاد میکنه
داش علی داره میاد
او سابقه داره؟؟؟؟!!!!!!!
معبر با چشم بسته هم زده و #مین جا نگذاشته...

عکس یادگاری معبر زنان گردان تخریب لشگر10
20 بهمن 1362 بازی دراز
ایستاده از سمت راست
برادر نقی جعفری
🌹 #شهید_نامدار_محمدی
🌹 #شهید_غلامرضا_زعفری
مسعود رضوانیان
دکتر حاج علیرضا زاکانی
نشسته از سمت راست
برادر صبوری
🌹 #شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی
🌹 #شهید_حاج_ناصر_اربابیان
برادر مجتبی صومی

@alvaresinchannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_های_رمضان_در_جبهه
اجرای تئاتر توسط رزمندگان تخریبچی لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام در #حسینیه_الوارثین در ماه رمضان 1366 به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع)
در این تئاتر #شهید_حاج_رسول_فیروزبخت و برادر نادر پورمند نقش اصلی رو داشتند که در فایل بالا در کنار سن مشغول هستند.
در این تئاتر #شهید_غلامرضا_زعفری هم نقش کوتاهی به عهده گرفت اما این نقش کوتاه به جهت جاذبه و جایگاه والایی که این شهید مخلص داشت به خوبی دیده شد و همانطور که میبینید با حضور او بر روی سن تئاتر فضای حسینیه الوارثین پر از خنده شد.
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹
#آخرین_دیدار_من_و_غلام
#شهید_غلامرضا_زعفری
✍🏿✍🏿 : راوی: #جعفر_طهماسبی

آخرین دیدار ما با غلام وقت رفتن برای عملیات #والفجر_ده بود.
ما داشتیم سوار اتوبوس ها میشدیم که غلام رسید. بدو اومد سمت ما و از همان دور هم آغوش باز کرد. من رو بغل کرد. بغض گلوش رو گرفته بود .
غلام زبانش لکنت داشت ." لکنت زبان غلام برای #عملیات_محرم بود که خودش میگفت گلوله کاتیوشا نزدیکم خورد و موج انفجار گلوله من رو چندین متر پرت کرد ".
غلام گفت کجا!!!! گفتم عملیات... با حسرت گفت خوشبحالتون به من که اجازه نمیدند.

غلام داشت به من التماس میکرد اگر شهید شدی انگشت کوچیکه ما رو بگیر.
گفت جعفر ، رسول فیروزبخت پرید و ما موندیم. گفتم غلام خدای ما هم بزرگه...

بچه ها سوار شده بودند و من و غلام توی آغوش هم بودیم.و هی میگفتند بسه دیگه دیر شد.
غلام گفت : خانواده ام تماس گرفتند و گفتند بیا روستا...فکر کنم میخواهند منو قاطی مرغ ها کنند. میترسم برم و زنم بدهند و گرفتار بشم.من به #شهید_حاج_عبدالله قول دادم که گردان رو رها نکنم.
بهش گفتم مبارکه ، انشاءالله که خیره.. انگشتر فیروزه ای داشتم که خوده غلام از مشهد برام خریده بود از انگشتم در آورده و داخل انگشتش کردم و گفتم رفتی روستا و کار جور شد این انگشتر رو بده طرفت دستت کنه. غلام خیلی خوشحال شد .

و دم آخر با صدایی که به لکنت افتاده بود گفت: ج....ع.....فر اگ....ه ش...هید شدی م....ا رو هم ش....فاعت کن و س...لام من رو ه...م به حاج عب...دالله برسون.
احساس میکردم که شونه هام خیس شده و غلام حاضر به جدا شدن نیست

به بهونه اینکه بچه ها معطلند از غلام جدا شدم.

وقت آخر هم من یک ماچ آبدار از صورت اشک آلوده غلام کردم. اتوبوسها حرکت کردند و غلام با چشمهای اشک آلوده توی #صبحگاه_مقر_الوارثین ایستاده بود و با حسرت رفتن ما رو تماشا میکرد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#عکس_یادگاری
و شرحی بر این عکس
اوایل تابستان سال 66 بود
گردان ها و واحدهای لشگر10 برای عملیات در شمال غرب در پادگان امام علی(ع) سنندج مستقربودند و گردان تخریب هم انتهای پادگان مقر داشت.
عکاس لشگر اومد برای گرفتن عکس از بچه های تخریب... خیلی بچه هایی که در عملیات های بعد شهید شدن با فیگورهای مختلف عکس گرفتند و یه تعداد هم عکس دست جمعی گرفت ... شهید حاج رسول فیروزبخت از گرفتن عکس امتناع میکرد... اما در کمال ناباوری با خنده رو کرد به عکاس و با شوخی گفت : بیا یه عکس از #ستون_های_گردان_بگیر و این تصویر به ثبت رسید...
از سمت راست
#شهید_حاج_رسول_فیروزبخت(شهادت 10آبان 1366
جعفر طهماسبی
#شهید_غلامرضا_زعفری(شهادت19 اسفند1366)
سلیمان آقایی
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یادباد_آن_روزگاران_یادباد
عکس دست جمعی
تخریبچی های لشگر10
موقعیت شهید موحد دانش- جاده اهواز خرمشهر
تابستان 1363
شهید اربابیان با برادرش آقا محسن تازه از مرخصی اومده بودن و ایستادن به عکس گرفتن و این تصویر ثبت شد.
ایستاده از سمت راست
محسن اربابیان
#شهید_ناصر_اربابیان
مجید بختیاری
#شهید_غلامرضا_زعفری
مهدی مقدسی
نشسته از سمت راست
مرتضی شعبانی
#شهیداسدالله_اللهیاری
جعفرطهماسبی
#شهید_مهدی_اسماعیل_پور
ناشناس
@alvaresinchannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_های_رمضان_در_جبهه
اجرای تئاتر توسط رزمندگان تخریبچی لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام در #حسینیه_الوارثین در ماه رمضان 1366 به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع)
در این تئاتر #شهید_حاج_رسول_فیروزبخت و برادر نادر پورمند نقش اصلی رو داشتند که در فایل بالا در کنار سن مشغول هستند.
در این تئاتر #شهید_غلامرضا_زعفری هم نقش کوتاهی به عهده گرفت اما این نقش کوتاه به جهت جاذبه و جایگاه والایی که این شهید مخلص داشت به خوبی دیده شد و همانطور که میبینید با حضور او بر روی سن تئاتر فضای حسینیه الوارثین پر از خنده شد.
@alvaresinchannel
🌴🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌴🌹🌹🌹
🌴🌹🌹🌹

#خبر_شهادت_وسط_دعای_کمیل
پنجشنبه11فروردین67 و12ماه شعبان
#شهدای_تخریبچی

✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی


نزدیک غروب بود که با یکی دو تا از بچه ها و شیخ مسعود تاج آبادی با ماشین گردان رفتیم به مقر زیر ارتفاع تیمور ژنان... ماشین تا بالا نمیرفت و مجبور شدیم بقیه راه رو پیاده بریم.هنوز به شیاری که چادر هامون در آن مستقر بود نرسیده بودیم که یک عده میگفتند جلو نرید منطقه آلوده است و #بمب_شیمیایی زدند. ما توجهی نکردیم و به محوطه مقر که رسیدیم دیدیم #چادر_ها_روی_هم_خوابیده اند . بچه های پست امداد گفتند همه را عقب بردند. فکر کنیم بردند #معراج_شهدای_جوانرود...

سوار وانت شدیم و خودمون رو به معراج شهدای جوانرود رسوندیم. دو ساعتی از اذان مغرب گذشته بود .. سراغ بچه ها رو گرفتیم . گفتند یک تعداد شهید برای ما آوردند و داخل سردخونه اند. از اونها خواستیم که اجازه بدهند اونها رو شناسایی کنیم.بچه های معراج گفتند امکانش نیست. من زدم زیر گریه و گفتم برادر ما باید اینها رو ببینیم اینها همسنگران ما هستند .مسوولشون دلش به حال ما سوخت و درب کانکس رو باز کرد...کف کانکس پر بود از شهید که همه رو داخل پلاستیک پیچیده بودند. نه زانوهام جون داشت و نه دستم یاری میکرد که پلاستیک روی صورت بچه ها رو کنار بزنم و از طرفی هم مدام مسوول کانکس میگفت برادر یک خورده زودتر..
اولین شهیدی که پلاستیک رو از صورتش کنار زدم #شهید_سید_عباس_میرنوری بود. خیلی آروم خوابیده بود دور لب و اطراف گوشهاش یک مقدار کف جمع شده بود. شیخ تاج آبادی بیرون کانکس بود و سوال کرد #بچه_های_ما_هستن..گفتم آره اولیش سید عباس بود و بعد #ابوطالب و بعد #غلامرضا و #نوبخت و دیگر بچه ها....

شوخی نبود بدن بی جان یازده تا بچه ها داخل کانکس معراج شهدا بود. صورتهاشون سفید شده بود و آرام خوابیده بودند. مشخصاتشون رو ثبت کردیم و درب کانکس رو بستند.
از معراج بیرون اومدیم و به سمت مقرمون راه افتادیم. من عقب وانت نشستم و تا خود مقر گریه کردم توی راه مدام به این جمله سید عباس فکر میکردم که گفت : #عملیات_رفتیم_و_کسی_شهید_نشد.. به مقر که رسیدیم بچه ها دور ما رو گرفتند .. شب جمعه بود. اعلام کردیم رفقا برای #دعای_کمیل داخل ساختمون جمع بشند. بچه ها اومدند و من وسط خوندن دعای کمیل #خبر_شهادت_بچه_ها رو دادم و غوغایی شد دعا که تموم شد #یک_خبر دیگر هم به ما رسید و اون خبر شهادت عزیز ترین یارمون #شهید_غلامرضا_زعفری بود. روزهای آغازین سال 67 روزهای سختی برای ما بود

🌴🌹🌹🌹
🌴🌹🌹🌹
🌴🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🔶#تصاویری_برای_اولین_بار
#شهید_غلامرضا_زعفری
34 سال پیش در آخرین روزهای اسفند سال 66 از جبهه جنوب روح شهید غلامرضا زعفری به معراج رفت.
یادش بخیر
تخریبچی جیگردار و مخلص
بچه شهسوار بود اما از تهران اعزام شده بود برای جبهه.
عملیات محرم برای بچه های لشگر17 در جبهه ی شرهانی معبرزده بود
فرمانده ما شهید حاج عبدالله نوریان عاشق غلام بود
میگفت خیلی صاف و زلال است
روحش شاد
شهیدی بود که رفتنش همه رو غافلگیر کرد
با رفتنش همه رو سوزاند.
کنار سیدالشهداء(ع) خوش باشد
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
سی و چهار سال از شهادتش میگذرد
سردار شهید گردان تخریب لشگر10
#شهید_غلامرضا_زعفری
شهادت جبهه جنوب
تاریخ شهادت : 19 اسفند1366
@alvaresinchannel
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃
🍂🍃
#روزی_که_غلام_شناسایی_رفت
#شهید_غلامرضا_زعفری
#شناسایی_عملیات_کربلای_1
تیرماه سال 65
✍️✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

#شهید_زعفری قبل از #عملیات_کربلای_یک به #اطلاعات_عملیات مامورشد.و به عنوان #تخریبچی_تیم_اطلاعات_عملیات وارد شناسایی منطقه #باغ_کشاورزی_مهران شد.
من به زور از زبانش کشیدم خاطراتش رو و او با کمال تواضع تعریف میکرد: که در مسیر شناسایی وارد #میدون_مین شدیم و به کانال دشمن رسیدم. بچه های اطلاعات رو عقب نگه داشتم و خودم رفتم سمت کانال.
سربازهای دشمن داشتند #لب_کانال رو گونی میچیدند و مواضعشون رو تقویت میکردند توی اون تاریکی بین دو تا گونی باز بود و من هم صورتم رو داخلش گذاشتم تا استتار بشه واگر منور زد صورتم برق نزنه . که احساس کردم سرم سنگین شد. داشت قلبم می ایستاد.حس کردم یک گونی هم روی سر من گذاشتند...دقایقی گذشت و سربازهای دشمن رفتند برای ترمیم ادامه کانال و من توانستم سرم رو از زیر گونی ها بیرون بیاورم...اما باز هم ول کن نبودم و وارد #کانال شدم و گونی مقابل سنگر اجتماعی رو با احتیاط بالا زدم وحتی تعداد نیرویی که داخلش بود شمردم...غلام در اون شب تاریک موانع عمیق #باغ_کشاورزی_مهران رو با حداکثر دقت بررسی کرده بود وحتی میگفت فاصله بین مینها و فاصله بین #نوار_مین_ها رو هم قدم شمارکردم. اونایی که با کار شناسایی آشنایی دارند میدونند که این کارها چقدر تهور وتوکل میخواد.
بیخود به او ببر مازندران نمیگفتیم
🍂🍃
🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🔴🔴 #بچه_های_حاج_عبدالله
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
عکس یادگاری معبر زنان گردان تخریب لشگر10
20 بهمن 1362 بازی دراز
ایستاده از سمت راست
نقی جعفری
🌹 #شهید_نامدار_محمدی
🌹 #شهید_غلامرضا_زعفری
مسعود رضوانیان
دکتر حاج علی زاکانی
نشسته از سمت راست
صبوری
🌹 #شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی
🌹 #شهید_حاج_ناصر_اربابیان
مجتبی صومی
@alvaresinchannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_های_رمضان_در_جبهه
اجرای تئاتر توسط رزمندگان تخریبچی لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام در #حسینیه_الوارثین در ماه رمضان 1366 به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع)
در این تئاتر #شهید_حاج_رسول_فیروزبخت و برادر نادر پورمند نقش اصلی رو داشتند که در فایل بالا در کنار سن مشغول هستند.
در این تئاتر #شهید_غلامرضا_زعفری هم نقش کوتاهی به عهده گرفت اما این نقش کوتاه به جهت جاذبه و جایگاه والایی که این شهید مخلص داشت به خوبی دیده شد و همانطور که میبینید با حضور او بر روی سن تئاتر فضای حسینیه الوارثین پر از خنده شد.
@alvaresinchannel
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💐💐💐💐💐💐
💐💐💐💐
#تئاتر_یاران_امام_حسن(ع)
#حسینیه_الوارثین
نیمه ماه رمضان شب ولادت #امام_حسن(ع)
#شهید_غلامرضا_زعفری
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

#غلام توی بازی های نمایشی هم هنر مند بود.
اما به سختی قبول میکرد روی سن تئاتر بره.
ایام #ولادت_امام_حسن_علیه_السلام بود وبچه ها توطئه کردن که من و رسول و غلام رو با هم روی سن بفرستند. موضوع تئاتر در مورد #خیانت بعضی از #فرماندهان_سپاه امام حسن علیه السلام بود.
من و رسول وغلام در نقش فرماندهانی بودیم که در خفاء سر سفره معاویه مینشستند.و به امام خیانت کردند.
شب پانزدهم ماه مبارک رمضان بود که داخل #حسینیه_الوارثین روی سن رفتیم و پرده کنار رفت. و غلام و رسول سر سفره مشغول خوردن غذا بودند و من هم در کنار سفره ریاکارانه مشغول تسبیح انداختن بودم و گاهی اوقات هم نصیبی از سفره میبردم. غلام در خوردن به کسی امان نمیداد و هرچی دستش می اومد داخل دهانش میگذاشت و کوزه آب رو بالا میکشید . برنامه این بود در حال خوردن غذا #شهید_طحانی که جزء فرماندهان با وفای #امام_حسن علیه السلام بود وارد جمع ما میشد و به هرکدام از ماها چیزی میگفت و صحنه ما تموم میشد.
#شهید_طحانی اومد و حرف ها رد و بدل شد و پرده رو کشیدند. من دیدم غلام روی سن داره دست وپا میزنه. اول فکر کردم شوخی میکنه اما دیدم نه !!!! نفس نفس میزنه...انگار داره خفه میشه.
با رسول دویدیم سمتش و دهنش رو باز کردیم دیدیم یک شاخه سبزی ریحون نصفش داخل حلقشه ونصفش بیرونه. من شاخه ریحون رو کشیدم ورسول هم فکش رو فشار داد و غلام هرچی خورده بود بیرون داد و خلاصه تئاتر رو به هم ریخت...بهم ریخت یعنی حسینیه شد یک پارچه خنده....
یاد اون شب شاد بخیر
خیلی شاد بودیم
🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹
#آخرین_دیدار_من_و_غلام
#شهید_غلامرضا_زعفری
✍🏿✍🏿 : راوی: #جعفر_طهماسبی

آخرین دیدار ما با غلام وقت رفتن برای عملیات #والفجر_ده بود.
ما داشتیم سوار اتوبوس ها میشدیم که غلام رسید. بدو اومد سمت ما و از همان دور هم آغوش باز کرد. من رو بغل کرد. بغض گلوش رو گرفته بود .
غلام زبانش لکنت داشت ." لکنت زبان غلام برای #عملیات_محرم بود که خودش میگفت گلوله کاتیوشا نزدیکم خورد و موج انفجار گلوله من رو چندین متر پرت کرد ".
غلام گفت کجا!!!! گفتم عملیات... با حسرت گفت خوشبحالتون به من که اجازه نمیدند.

غلام داشت به من التماس میکرد اگر شهید شدی انگشت کوچیکه ما رو بگیر.
گفت جعفر ، رسول فیروزبخت پرید و ما موندیم. گفتم غلام خدای ما هم بزرگه...

بچه ها سوار شده بودند و من و غلام توی آغوش هم بودیم.و هی میگفتند بسه دیگه دیر شد.
غلام گفت : خانواده ام تماس گرفتند و گفتند بیا روستا...فکر کنم میخواهند منو قاطی مرغ ها کنند. میترسم برم و زنم بدهند و گرفتار بشم.من به #شهید_حاج_عبدالله قول دادم که گردان رو رها نکنم.
بهش گفتم مبارکه ، انشاءالله که خیره.. انگشتر فیروزه ای داشتم که خوده غلام از مشهد برام خریده بود از انگشتم در آورده و داخل انگشتش کردم و گفتم رفتی روستا و کار جور شد این انگشتر رو بده طرفت دستت کنه. غلام خیلی خوشحال شد .

و دم آخر با صدایی که به لکنت افتاده بود گفت: ج....ع.....فر اگ....ه ش...هید شدی م....ا رو هم ش....فاعت کن و س...لام من رو ه...م به حاج عب...دالله برسون.
احساس میکردم که شونه هام خیس شده و غلام حاضر به جدا شدن نیست

به بهونه اینکه بچه ها معطلند از غلام جدا شدم.

وقت آخر هم من یک ماچ آبدار از صورت اشک آلوده غلام کردم. اتوبوسها حرکت کردند و غلام با چشمهای اشک آلوده توی #صبحگاه_مقر_الوارثین ایستاده بود و با حسرت رفتن ما رو تماشا میکرد.

🍃🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#شهید_غلامرضا_زعفری
غلام... رفیق دوست داشتنی
شهادت جبهه جنوب
تاریخ شهادت : 19 اسفند1366

امروز مصادف با #سی_و_سومین_سالگرد کسی است که همه وجودش جیگر بود..
با توجه به توانمندی بالاش در عملیات و زدن معبر ،خیلی متواضع بود.
شهید بی شیله پیله ..
#غلامرضا_زعفری از علمداران #گردان_تخریب_لشگر_ده_سیدالشهداء(ع) بود هر کجا به وجودش نیاز بود نه نمیگفت.یک روز به عنوان نیروی خبره #گشت_و_شناسایی و یک روز به عنوان #مسوول_تدارکات و یک روز هم #مسوول_زاغه_مهمات ..
اونقده دوست داشتنی بود که همه بچه های گردان زود باهاش دوست میشدند.
یادش بخیر

🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
مانور با #موشک_رعد در آب های رودخانه کارون
قبل از #عملیات_ام_الرصاص

از سمت راست #علمداران_شهید_تخریب_لشگر_10
#شهید_پیام_پوررازقی
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
#شهید_غلامرضا_زعفری
#موشک_رعد موشک های تحویلی به گردان های تخریب بود برای زدن #دژ
این موشک از ابداعات متخصصین تخریب در سال 63 بود که برای انهدام #دژ_های دشمن در #عملیات_بدر ساخته شد.
این سندهای تدبیر #رزمندگان_تخریبچی در دوران دفاع مقدس بود
@alvaresinchannel
❇️ #ویژه_نامه_عملیات_والفجر_8
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
◾️◾️
◾️
#انا_لله_و_انا_الیه_راجعون
با خبر شدیم والده گرامی سردار تخریبچی
#شهید_غلامرضا_زعفری
در شهرستان تنکابن به دیار باقی شتافت. ضمن عرض تسلیت به خانواده شهید پروز زعفری به جهت محدودیت های این ایام و محرومیت از عرض تسلیت حضوری به این خانواده محترم به عرض دوستان میرسد که این مادر امروز در بخش شیرود ، روستای لزربن در جوار فرزند شهیدش به خاک سپرده شده است لذا از دوستان و همسنگران عزیز تقاضامندیم برای این مادر شهید #نماز_لیله_الدفن هدیه نمایند.
▪️ بعد از خواندن نماز با ذکر صلوات میخوانید وبعث ثوابها الی قبر شهربانو بنت عباس
روح این مادر را به فاتحه ای شاد نمایید.

@alvaresinchannel
Ещё