راهیان نور

#وشاهد
Channel
Logo of the Telegram channel راهیان نور
@rAhian_nurPromote
824
subscribers
8.83K
photos
786
videos
813
links
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
راهیان نور
سفیـرعشق: #قسمت #26 . #پدرپیشانیدختر را میبوسد،صفیه جای همه کسِ مهدی بود #هم سنگر،مادر،همسر و دختر دختر...کاش یک دختر داشتند😔،یه یادگار از مهدی،دلش فشرده شد، #میدانست مهدی برایش نمی ماند، #مهدی با انگشت آیه ای را که خود صفیه برایش آورده بود،نشانش داد و برایش…
سفیـرعشق:
#قسمت #27
.
#بچه های مهدی براش یک دنیا بودند،می آمدند خانه مان، #یک شب زنگ زد که بگوید شام میهمان داریم،گفتم:"سر راهت نون بخر"
#یادش رفت،دیر هم رسید؛نانوایی بسته بود،زنگ زد به بچه های لشکر که چند تا نان بیاورند،یک دسته نان آورده بودند😊
#مهدی بعد از هرگز آن چیزی ازشان نخواسته بود
خواسته بودند سنگ تمام بگذارند
🌹مهدی گفت:"این همه نون رو میخوایم چیکار؟"
چند تا به اندازه مهمانی همان شب برداشت و بقیه را پس فرستاد.😊🌹
نان ها را مردم اسکو فرستاده بودند جبهه،نان های گرد بزرگی بود،خشک میکردند و نگه میداشتند که کپک نزند و زیاد بماند،قبل از خوردن نم میزدند و نرم میشد.
#برای ما که آورده بودند نرم بود،از در آمد تو و گفت:"این هم نون"
دستم را بردم جلو که تکه ای از نان را بکنم،
گفت:"تو نباید از این نان ها بخوری"🤔
# گفتم:"چرا؟" گفت:"این نون مال رزمنده هاست" گفتم:"من هم زن رزمنده م" ☺️
گفت:"ن،فقط رزمنده ها"🤗
#شب را من با خرده نان هایی که داشتیم،سر کردم،خیلی مراعات میکرد،به قول مادر بزرگشان،این دوتا برادر، #مهدی_وحمید را میگفت،شورَش را درآورده بودند....😌
#میگفت:"برید ببینید بعضی از همین #پاسدار ها به کجاها رسیده اند،چه دم و دستگاهی به هم زده ان"😐
#وشاهد مثال میاورد،مهدی شانه های مادر بزرگ را بغل می گرفت و تکان میداد و میگفت:" #مادربزرگ،ضِد انقلاب شده ای ها"و میخنداندش. .☺️

#ادامه_دارد

#شهدا
@rahian_nur