دلنوشتهٔ
#شهید_رسول_خلیلی در سن ۱۸سالگی:
«خدایا! کمکم کن تنها امیدم تویی خدا خوشا به حال شهدا.
هروقت خاطرهٔ شهدا یا بعضی وقتها که تلویزیون تصاویر شهدا و خاطره یا وصیت نامهٔ آنها را پخش می کند حالم یک مقدار تغییر می کند به
#حال آنها، به
#عمل آنها، به
#وقت_شناسی آنها، به
#عبادت و.... آنها غبطه می خورم.
دوست دارم مثل شهدا باشم با
#اخلاق،
#ایمان،
#محبت،
#کَیِّس،
#شجاعت،
#مردانگی اما کو
#همت؟!
کجاست همتِ من و
#شهید_همت که واقعا نامش برازندهٔ اوست.
(کجایند مردان بی ادعا )؟؟؟
خدایا! می دانم که
#کم_کاری از من است. خدایا! می دانم که من
#بی_توجهمخدایا! می دانم که من
#بی_همتمخدایا! می دانم که من قلب
#امام_زمانم را رنجانده ام.
اما خود می گویی که به سمت من
#بازآیید.
#آمده ام_خدا! کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم.
به من هم مثل شهدا شیوهٔ گذراندن این دیار فانی و محل گذر را بیاموز ، به من هم
#معرفت امام زمانم را عنایت فرما، به من هم
#معرفت اهل بیت را بده.
خدایا! کمکم کن که تمام وجودم و اعضای بدنم و اعمالم
#برای_تو و
#رضای_تو باشد.
خدایا! به من شیوهٔ نزدیک شدن به بارگاه خودت و گنجینهٔ معرفت اهل بیت را بیاموز تا بتوانم هم به
#دیگران کمک کنم و هم
#خودم را نجات دهم و به نردبان شهادت دست یابم.
خدایا! عاقبت ما را با
#شهادت ختم به خیر بگردان.»
👌#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات.
🌷سالروز شهادت
شهید رسول خلیلی🌷