⏪بخونید در خاطره آخر جواب یکی از سوالاتونو میگیرید که چرا رزمنده ها از تیر و خمپاره نمیترسیدن!
.
★این مطالب صرفا برای خوندن نیست،سعی کنیم درس بگیریم و در زندگیمون تاثیر بدیم
🌷.
1■ سرپل صراط جلوتو میگیرم حاجی
😢.
رفته بودم سر دفتر یادداشتش و نامه هایی که بچه ها براش نوشته بودند رو خونده بودم.خیلی از دستم ناراحت شده بود.یکیشان نوشته بود "من سر پل صراط جلوی تورا میگیرم،سه ماه است توی سنگرم نشسته ام به عشق دیدن روی تو .."
😭😍کنارم نشست و گفت :"فکرنکن من اینقدر با لیاقتم،این بزرگی خود بچه هاست،من یه گناه بزرگی به درگاه خدا کردم که باید بامحبت اینا عذاب بکشم"
گریه اش گرفت،گفت"وگرنه من کی ام که اینها برام نامه بنویسند؟"
😭✋★به نقل از همسرشهید
.
2■ عاشقانه با همسر♡
.
خیلی توی خونه مهربون بود.میگفت تو خیلی به گردن من حق داری.
یکبارهم گفت"من زودتر از جنگ تموم میشم،وگرنه بعد از جنگ بهت نشون میدادم تموم این روزها رو چطور جبران میکنم
😍"
.
★به نقل از همسرشهید
.
3■ چرا شما نمیترسی حاجی؟
😔.
بیسیمچی گوشی رو میده به حاجی.یه خمپاره زوزه کشان میاد،بیسیمچی سریع خوابید رو زمین.گرد و خاک که خوابید دید حاجی از جاش تکون نخورده داره با بیسیم صحبت میکنه.یه بار دل به دریا زد و پرسید : حاجی،چرا من میترسم ولی شما نمیترسی؟
😢لبخندی زد و گفت من هم مثل تو بودم،ذهن من هم یک روزی پر بود از این سوالها،اما بالأخره امام جوابم رو داد.
-امام جواب سوالای شما رو داد؟
- آره، اوایل انقلاب هنوز جنگ شروع نشده بود.یک روز با چندتا از جوونای شهرمون رفتیم جماران و گفتیم که میخوایم امام رو ببینیم.گفتند الان نزدیک ظهره امام ملاقات ندارند.خیلی التماس کردیم گفتیم که از راه دور اومدیم.به هر ترتیب که بود ما رو راه دادند داخل.تعدادمون کم بود رفتیم داخل اتاق امام.دور تا دور امام نشسته بودیم و به نصیحت هاشان گوش میدادیم که یکدفعه ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشه های اتاق شکست.از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدند بجز امام.
امام همونجوری که صحبت میکرد آروم سرش رو برگردوند و به پنجره نگاه کرد.یه چیزی پرت شده بود خورده بود به شیشه.
صحبتاشونو ادامه دادن.بعد یه مدت صدای اذان شنیده شد.بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد.
امام از دیر شدن وقت نماز میترسید و ما از صدای شکستن شیشه.
اون از خدا میترسید و ما از غیرخدا.
اونجا بود که فهمیدم هرکس واقعا از خدا بترسه دیگه از غیر خدا نمیترسه و هرکس از غیر خدا بترسه، از خدا نمیترسه.
😔.
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت#رزمنده_ی_عاشق#محبت_به_همسر🌻☘🌻☘🌻☘@rahian_nur