کانون شعر و ادب دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی

#سعدی
Channel
Logo of the Telegram channel کانون شعر و ادب دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
@poem_sruPromote
261
subscribers
571
photos
66
videos
62
links
🖋🎓 کانون شعر و ادب دانشگاه شهید رجایی از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر یادگاری که در این گنبدِ دَوار بماند .. #حافظ ارتباط با ادمین: @AM_khorsandi پیج اینستاگرام کانون شعر و ادب: https://instagram.com/poem_sru
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب می‌گذراند

وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند

سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه دل سوختگان سوخته داند

دیوانه گرش پند دهی کار نبندد
ور بند نهی سلسله در هم گسلاند

ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری
در آتش سوزنده صبوری که تواند

هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند

سلطان خیالت شبی آرام نگیرد
تا بر سر صبر من مسکین ندواند

شیرین ننماید به دهانش شکر وصل
آن را که فلک زهر جدایی نچشاند

گر بار دگر دامن کامی به کف آرم
تا زنده‌ام از چنگ منش کس نرهاند

ترسم که نمانم من از این رنج دریغا
کاندر دل من حسرت روی تو بماند

قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم من اندر عقبش سیل براند

فریاد که گر جور فراق تو نویسم
فریاد برآید ز دل هر که بخواند

شرح غم هجران تو هم با تو توان گفت
پیداست که قاصد چه به سمع تو رساند

زنهار که خون می‌چکد از گفته سعدی
هرک این همه نشتر بخورد خون بچکاند

#سعدی
یکم اردیبهشت،  #روز_بزرگداشت #سعدی گرامی باد


@poem_sru
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بی‌قراری

ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح می‌گذاری

یا خلوتی برآور یا بُرقَعی فروهِل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری

هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری

عود است زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری

گل نسبتی ندارد با روی دل‌فریبت
تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری

وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این می‌کِشد به زورم وآن می‌کُشد به زاری

ور قید می‌گشایی وحشی نمی‌گریزد
در بند خوبرویان خوشتر که رستگاری

ز اول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری

عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری

ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله می‌نگاری

هر درد را که بینی درمان و چاره‌ای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری


#سعدی

@poem_sru
دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

#سعدی

@poem_sru
#شب_شعر

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست، تحمل نکنم بار جدایی

#سعدی

@poem_sru
ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا
از برِ یار آمده‌ای، مرحبا!

قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح؟
مرغِ سلیمان چه خبر از سبا؟

بر سرِ خشم است هنوز آن حریف؟
یا سخنی می‌رود اندر رضا؟

از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف؟
با قدمِ خوف رَوم یا رَجا؟

بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست
بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا

گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف
چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا؟

آن‌همه دل‌داری و پیمان و عهد
نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد
صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دستِ مرگ
دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحت است
درد کشیدن به امیدِ دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ
ور چو دفم پوست بدرّد قَفا

هر سَحر از عشق دمی می‌زنم
روزِ دگر می‌شنوم بر ملا

قصهٔ دردم همه عالَم گرفت
در که نگیرد نفسِ آشنا؟

گر برسد نالهٔ سعدی به کوه
کوه بنالد به زبانِ صدا


#سعدی

هرقدر از زیبایی این شعر سعدی بگم کم گفتم. حض کامل. عشق مجنون‌وار و زیبا

@poem_sru
 
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را


تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را


بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را


به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی یار سروبالا را


شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
مجال نطق نماند زبان گویا را


که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را


به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را


کسی ملامت وامق کند به نادانی
حبیب من که ندیدست روی عذرا را


گرفتم آتش پنهان خبر نمی‌داری
نگاه می‌نکنی آب چشم پیدا را


نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را


هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را


#سعدی

@poem_sru
تيغ بران گر بدستت داد چرخ روزگار
هرچه مي خواهي ببر اما نبر نان کسي


#سعدی

@poem_sru
#شب_شعر

شنیدمت که نظر می‌ کنی به حال ضعیفان
تَبم گرفت و دلم خوش، به انتظارِ عیادت

#سعدی💕
@poem_sru
#شب_شعر

چه لازمست یکی شادمان و من غمگین
یکی به خواب و من اندر خیال وی بیدار؟

#سعدی
@poem_sru
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
#سعدی

یوم السرور، یوم الولایة، عیدالله الاكبر، عید سعید غدیر خم تبریک و تهنیت باد.⚘
#کانون_شعر_و_ادب

💐 @poem_sru
#شب_شعر

چه سود از پشیمانی آید به کف؟!
چو سرمایه ی عمر کردی تلف

#سعدی💫
@poem_sru
💠 #شب_شعر

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن‌آلوده یوسف ندریده

👤 #سعدی

@poem_sru
💠 #شب_شعر

ماجرای دل دیوانه بگفتم به طبیب
که همه‌شب در چشم است به فکرت بازم

گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
درد عشق است، ندانم که چه درمان سازم

👤#سعدی

@poem_sru
گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس
سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست
#سعدی

زندگی یک سفر است
زندگی جاده و راهی است به آن سوی خیال
زندگی رفتن و راهی شدن است...


امروز علاوه بر روز بزرگداشت سعدی شیرین‌گفتار، سالروز درگذشت شادروانان ملک‌الشعرای بهار، سهراب سپهری و علامه اقبال لاهوری نیز هست!
یادشان گرامی باد...🌹

چه‌بسا حق این بود که امروز را روز شعر و ادب پارسی می‌نامیدند.

@poem_sru
💠 #شب_شعر

خُرّم آن روز که بازآیی و سعدی گوید :
آمدی؟ وَه که چه مشتاق و پریشان بودم!

👤 #سعدی 💟

@poem_sru
#زنگ_شعر

بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی
به غلغل در سماع آیند هر مرغی به دستانی

دم عیسیست پنداری نسیم باد نوروزی
که خاک مرده باز آید در او روحی و ریحانی

به جولان و خرامیدن در آمد سرو بستانی
تو نیز ای سرو روحانی بکن یک بار جولانی

به هر کویی پری رویی به چوگان می‌زند گویی
تو خود گوی زنخ داری بساز از زلف چوگانی

به چندین حیلت و حکمت که گوی از همگنان بردم
به چوگانم نمی‌افتد چنین گوی زنخدانی

بیار ای باغبان سروی به بالای دلارامم
که باری من ندیدستم چنین گل در گلستانی

تو آهو چشم نگذاری مرا از دست تا آن گه
که همچون آهو از دستت نهم سر در بیابانی

کمال حسن رویت را صفت کردن نمی‌دانم
که حیران باز می‌مانم چه داند گفت حیرانی

وصال توست اگر دل را مرادی هست و مطلوبی
کنار توست اگر غم را کناری هست و پایانی

طبیب از من به جان آمد که سعدی قصه کوته کن
که دردت را نمی‌دانم برون از صبر درمانی

#سعدی
#کانون_شعر_و_ادب
#دانشگاه_تربیت_دبیر_شهید_رجایی

@poem_sru
💠 #شب_شعر_بهاری 💗

آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب‌ست

👤 #سعدی 🌸

@poem_sru
💠 #شب_شعر

درد دل پوشیده مانی تا جگر پرخون شود
بِه که با دشمن نمایی حال زار خویش را

‏‌👤 #سعدی 🧑‍🦯

@poem_sru
More