View in Telegram
ای دوست با من بگو چگونه شبی بود آن شب که ما در کلبه ای میان درختان آن سوی باد آن سوی رودخانه تنها بودیم آن شب هراسناک ترین شب بود زیرا دیوار بین ما و حقیقت کنار رفت و تو ، حقیقت عریان را دیدی که چگونه در هاله ای از وحشت بر آن دوپای قائم مرگ ایستاده بود و دیدی حقیقت وقتی برهنه است حتی از سهمناک ترین دروغ دهشت فزاتر است @nozar_parang
Telegram Center
Telegram Center
Channel