♦️«دروغِسیزده» چه سودی برای جامعهی «محصور در دروغ» دارد؟/ درهای رحمتِ
#برخورد_مومنانه تنها برای یوزارسیفهای مجعول و محبوب، گشوده میشود/ و جامعهای درمانده که لاجرم تن میدهد به
#زیست_منافقانه
▪️مصطفی فقیهی
🔹
#دروغ_سیزده مطایبهی جوامع دموکراتیک است و قانونگرا؛ که انگیزهی این «دروغ»، رهایی از چارچوبهای رسمی و تنفسِ اندک در قالبهای غیررسمیست. و باورپذیری مکرر به حقیقتِ معتبرِ «راستی» و «روراستی»!
🔹این شوخیِ ملی، منطقاً نمیتواند نسبتی داشته باشد با مرامی که با «خود حقپنداری مطلق» عمدتاً به «دروغ» و «دغل» شهره است و تهمت و نیرنگ و نفاق و دورنگی و بلعیدنِ حق و راستیِ غیر! مگر آنکه «گاهی» و از سر اتفاق، ترفند و بَل بَدمستی، «راستی» بر زبان کنند که همان هم در مواجهه با خودیهاست که یکباره درهای رحمتِ
«برخورد مومنانه» گشوده میشود و یوزارسیفهای مجعول و محبوب، از معرکه میگریزند.
🔹اما بدنهی ریا و دورویی (گروهى که «قدرت» را دلیل کافی بر «حقانیت» دانسته و چشم و گوش بسته به دنبال امرا حركت میکنند) در برابر دستهای کوتاه از قدرت، زبان درازند و ددمنش! به قدرتمندان که میرسند، یکباره زبانشان مُهر و موم میشود - ولو با مشاهدهی تخلّف و بیقانونی محرز- چُنان شنوندههایی متین، محجوب و مظلوم! و مگر این روزها کم میبینید حتی مبلغان شهیر شریعت که دین را در برابر اخلاق جعل میکنند؟! هرچند سرنوشت محتوم -به تجربهی تاریخ- نابودی یکیکِ این «اقلیتِ خالص و مخلص» باشد که در این مسیر، سیر نمیشود تا لحظهی انفجار!
🔹پس «جامعهی درمانده» نیز برای بقا، تداوم حیات و فرار از
#برخورد_چَکُشانه و سلسله دردسرهای بیدلیل، لاجرم تن میدهد به اخلاق و ارزشهای رسمی؛ و
راست نمیگوید، و بازی میکند. و در همهی ابعاد کلان و شئون زندگی، ناخواسته و به شکلی بیمارگونه، تن میدهد به
#زیست_دوشخصیتی و
#زیست_منافقانه.
🔹این قصهی پرغصهی جامعهایست که به تبعیتِ خواسته یا ناخواسته از حکام؟ مجبور است تن دهد به خصائل و خصائصِی چنین مردود و منفور. چندان که علیبنابیطالب امام اول شیعیان و خلیفهی مورد احترام اهل تسنن، در یکی از زیباترین سخنانش میگوید «شباهت مردم به حاکمانِ خود، بیشتر از شباهت به پدرانشان است»؛
🔹با این اوصاف و تا بهبود اوضاع، بِهتر نیست که بهجای مضحکهی «دروغ سیزده»، شوخیِ
#راست_سیزده را جایگزین این رسمِ مداومِ متعفن کنیم؟ که وسط رشتهکوهی بیپایان از «دروغ»، شاید یک جُو «راستی»، اندکی بچسبد! و فقط کمی! که دستآخر، آنچه میماند راستیست و «بدنامی» آویزی الیالابد بر گردن «دروغ» خواهد بود.
▪️▪️پینوشت: بهرسمِ تعارفات و همان چندرنگی نهادینهشدهمان؛ این چندخط، اوّل و دوم و سوم تا دهُم، توصیههای اکید نگارنده به خودِ گرفتار و واماندهاش است و بعدش، کسی خواست به خود گیرد، مانعی نیست! سیزدهتان بهدَر!
@mostafafaghihi