البته فیلمساز کمهوش ما گمان میکند بسیار زرنگ است و برای اینکه از موضع مردستیزی کورکورانه خود فرار کند، کاراکتر مرد مهربانی را از آسمان نازل میکند و بر سر راه الیزابت قرار میدهد. کاراکتری مصنوعی که هیچ خاصیتی در متن فیلم ندارد و کاملا اکسسوار بوده و تنها کاربردش همان است که گفته شد.
باقی حوادث فیلم نیز فاقد منطق روایی و روند علی و معلولی هستند و دستِ مرئی نویسنده و کارگردان در مهندسیکردن اتفاقات فیلم دیده میشود. فیالمثل سِیر رسیدن الیزابت به دارو را اگر بررسی کنیم، میبینیم که تمامی اتفاقات برحسب تصادف چیده شدهاند تا اجباراً به مقصود مورد نظر فیلمساز برسند.
در واقع، میتوان گفت فیلمساز تلاش کرده تا برای دکمهاش، بدقوارهترین کت ممکن را بدوزد. دکمهی این کت از یک سو، ایدهی فیلم است که بالقوه جذابیت بالایی دارد و مخاطب کمعمق را جذب میکند و از سوی دیگر، شعارهای گلدرشت فیلم که باید به هر نحو ممکن در اثر گنجانده شود.
3/4
@naghdiism