دارالسلام

Channel
Logo of the Telegram channel دارالسلام
@meshkatehvelayatPromote
444
subscribers
🔹بیرون ز تو نیست هرآنچه در عالم است از خود بطلب هرآنچه خواهی توی 🔹 🔸دارالسلام ، نگاه فلسفی به مبانی عرفانی ودینی دارد . اعتقاد ما بر این است که هرکس باید سر سفره خودش بنشیند. مبنع مطالب از ادمین است . #جامانده👇👇 @meshkatehvelayat_pv
📚برشی از کتاب

دوست داشتن خداوندی که هیچ ‌نقصی در او ‌راه ندارد، سهل است. آنچه سخت است، دوست داشتن انسان های فانی است با همه ی خطا و ثوابشان.
فراموش مکن آدمی هر چیزی را به اندازه ای می فهمد که نسبت به آن عشق دارد! پس تا زمانی که برای دیگران از صمیم قلب آغوش نگشایی و بخاطر خالق، مخلوق را دوست نداشته باشی، نه می توانی چنان که شایسته است بفهمی و ‌نه به شکلی لایق دوست بداری..!



✍🏼نویسنده:#الیف_شافاک
https://t.center/meshkatehvelayat
#دعا


گاهی آدم در حق خودش و دیگران دعا میکند تا به استجابت برسه.
نمی‌داند که دعا در جان نمی‌ نشیند مگر اینکه آن استعداد یا گنجایش و یا ظرفیت لازم را داشته باشد .

خدای متعال آن ظرفیت و گنجایش پذیرفتن دعا را با اسباب مسبب برایش فراهم می‌آورد. او را در تنگنا ، مشکلات و گرفتای قرار می‌دهد ‌تا آن پختگی را بدست بیاورد و دلش نرم شود تا به مقام مضطر راه یابد.

آنهمه مصیبت که بر سر صاحبان عصمت آمده را میتوان در دعاهایشان جستجو کرد.

واقعه کربلا استجابت دعای پیغمبر صلوات الله علیه بود که سعادت امت خود را از خدا خواست .
سیدالشهدا هم دعای جدش را از حق متعال طلب کرد .
الهی ما سعادت و کمال امت جدمان را از تو میطلبیم.

وگرنه ملک و ملکوت تا کمر به امر این ذوات نوریه خم بودند .

سلیمان نبی کجا این صاحبان عصمت کجا ؟!

حواست باشد چه چیزی از خدا میخواهی . در مشکلات و مصیبت‌ها بی تابی نکن که دعایت را به خودت پس می‌دهند.

#رهگذر
۱۴۰۲/۲/۹


https://t.center/meshkatehvelayat
ای دل به کوی دوست گذاری نمیکنی ...
پادکست _علامه حسن زاده آملی (ره)
هرکس این صوت را شنید ولی قلبش نلرزد به حال خویش یک فکری بکند.

https://t.center/meshkatehvelayat
🔹 نکته ها 🔹

آدمی که خود را به خدا میسپارد، مریضی است که خود را به طبیب سپرده
طبیب اگر صلاح دید، دوا میدهد، نسخه بلندبالا مینویسد
و اگر ندید، نمینویسد.

مبادا مثل آن مریضهایی باشیم که به دکتر سفارش میکنند، «دکتر! دو تا آمپول برایم نمینویسی؟»
بعضی از عوام میروند دکتر و دکتر مثلاً قرص به آنها میدهد
میگویند: «این دکتر خوب نبود، آن دکتری خوب است که آمپول میدهد»
یا مثلاً میگویند:«نگاه کن! فقط دو تا کلمه برایم نوشته است»
خیال میکند آن دکتری خوب است که دو صفحه مینویسد.

اگر دکتری بگوید، «تو دوا احتیاج نداری، مراقبت کن خوب میشوی»، چنین دکتری که به مریض راست میگوید، مشتری ندارد. بعضی از دکترها چیزی مینویسند تا مریض به آنها بی عقیده نشود.

انسان نباید با خدا مثل آن مریض عوام برخورد کند، باید خودش را به او بسپارد تا هرچه خودش صلاح دید. برایش بنویسد .
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://t.center/meshkatehvelayat
*یاحق!*

*حکایتی ودرسی:*

*از خداوند کم نخواهیم!:*

*روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.*

*حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند، روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.*

*به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند، حاکم گفت یک قاطر به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید.*

*حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی.*

*ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت!.*

*سپس حاکم از کشاورز پرسید: مرا می شناسی؟.*

*کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.*

*حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن!*

*وتو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کارکشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟!*

*این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی!.*

*فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد!*

*خداوندمی فرماید: "نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ" :*

*"بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ ی مهــــربانم !" این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد، از خداوند بخواهیم، و زیاد هم بخواهیم، خداوند بی نهایت بخشنده و مهربان است و دربخشیدن بی انتهاست، فقط به خواسته ات ایمان داشته باش.*

*اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.*

https://t.center/meshkatehvelayat
هو

با جمعی نماز جماعت می خواندیم جوانی بعد از نماز آهسته به من گفت واقعا این نماز چه به کار خدا و ما می آید؟!
من سکوت کردم و با خودم گفتم چی بگم بهش؟
اونچیزی که من میتونم جواب بدم لابد اونم بلده .

نماز تموم شد.

امام جماعت بعد از نماز طبق روال معمول نکته یا روایتی میگفت .

اون شب گفت...

آقاجان

با این جمله شروع کرد .

تمام موجودات و ذرات هستی به اراده او درکارند من و شما هم ذره ای از این بی نهایت ذات هستی هستیم .

خداوند متعال دوست دارد ، از لسان موجودات خودش را حمد کند .

کلاغ با قار قار و (جغد ) با جوک جوک و من و شما با بالاترین الفاظ و اسماء

وقتی دارید نماز میخوانید بدانید این شما نیستید که می گویید بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله ..،،،،،
اون حقیقت است که دارد از شما این الفاظ را خارج میکند و با گوش شما می شنود .

شما فقط حواست را جمع کن ببین خدا با زبان شما و با اعضاء و جوارح شما چه تجلی هایی می دهد و چگونه خویش را حمد می کند .



https://t.center/meshkatehvelayat
جلسه ی داشتیم به عزیزی گفتیم آقا اربعین مشرف میشوید ؟

با کمی صبر گفت بله میروم با امام خودم تجدید بیعت کنم .

من فهمیدم یه سری توی این جمله ی
( با امامم بیعت) کنم است .

صبر کردم تا خلوتی حاصل شود و منظورش از با امامم بیعت کنم را بپرسم.

خلاصه اینکه خلوت حاصل شد .
پرسیدم آقا منظورتون از امامم چی بود؟

گفت بگذریم .

اصرار کردم .

گفت در کربلا بیش از پنج هزار امام دفن هستند .
فقط در بین الحرمین چهار هزار نفر دفن شدند .
ما به اربعین کدام امام میریم ؟!


https://t.center/meshkatehvelayat
سعی میکنم زین پس سکوت کنم !

در مجلسی بودیم حضرات تدارک مجلس عزای برای امام حسین علیه السلام گرفتند مداح شروع به مداحی کرد مدتی طول نکشیده بود که مجلس حسابی داغ شد ، عده ای با جوش مداح گر گرفته بودند و حسابی بر سرو سینه میزدند.

ما هم یه گوشه ای با خودمان بودیم .

بزرگواری در این شلوغی برگشت به من گفت در هیچ آئین و مسلکی ما از اینجور مسائل نداریم که بخواهد برای بزرگشان به این شکل عزاداری کند خرج بدهد نذری بدهد موکب بزند و حلیم بپزد یکی مثل عبدالله ابن حر جفی از مالش میگذرد ولی از منیتش خیر و یکی مثل حربن یزید ریاحی ازجانش ، یکی هم از جایش .

یقینا دستی از ملکوت درکار است .

اینها به ارادهای خودش نیستند .مثل آلت یک سازند که دستی دارد صداهایی از آن خارج میکند .

ما آن ساز را میبینیم نه آن حقیقتی که دارد می نوازد .
حالا اینهمه نفوس را ببین ، چه سمفونی در جریان است.
همه دوست دارد یکی از آن نُت یا آلت ساز این سمفونی باشند .

سبحان الله


چند بیتی از مولانا گفت

ما همه شیران ولی شیر علم

حمله‌شان از باد باشد دم‌بدم

حمله‌شان پیداست و ناپیداست باد

آنک ناپیداست هرگز گم مباد

باد ما و بود ما از داد تست

هستی ما جمله از ایجاد تست

مدتی سکوت کرد و منم داشتم به حرفهایش فکر میکردم .

گاه گاهی نگاهی بهش می انداختم .بخودم می گفتم یعنی چی ما یکی از نت های این سمفونی هستیم ؟!!

تاب نیاوردم گفتم من زیاد متوجه فرمایش شما نشدم .

بهانه صدای بلندگوها کردم .

گفت

فرض کن در کربلا تمامی نفوسی که حضور داشتند
هر یک ،یکی از آلت موسقی بودند و رهبرشان حسین علیه السلام .

قبول داری که هر التی صدای خاص خودش را دارد ؟
گفتم بله

اینهایی که الان من و شما مشاهده میکنیم صدای آن سازها هست، حالا این صدا حسین حسین مال کدام یک از نفوسی است که درکربلا حضور داشت ، الله اعلم

نماز شب خونش هم بود حاجی صفر کیلومتر هم بود مشروبی بود زناکار و دزد هم بود و و و همه بودند .

جمع اضداد بود .

بزرگترین و کاملترین سمفونی بشریت در روز طف اجرا شده که نظیرش هرگز تحقق نمی یابد و امام رهبر این سمفونی بوده .

این تجمع ها اجرای همان سمفونی است .

حالا بگرد ببین صدای کدام ساز در کربلا هستی .

حسین علیه السلام باطن همه را ظاهر کرد .




https://t.center/meshkatehvelayat
♦️♦️غیرت یزید بن معاویه ♦️♦️

روایت داریم سندش هم محکم وقوی است چند جا هم این روایت رو (را) نقل کردند.

آمده  است چون قائله کربلا پایان یافت ، اسرا   را به شام  آوردند جماعت به در ودیوار آزین (آذین) بستند تا این فتح را جشن بگیرند .
چون نزد یزد آوردند .

همسر یزید ( هنده  ) برای دیدن اسرا  وارد مجلس شد .

چون یزد همسرش را در میان جمع دید برافروخت و گفت شما درمیان  این  همه نامحرم چه میکنی ؟

و از تخت پایین آمد و عبا  (با عبای) خویش  روی او را  پوشاند و روانه  خلوت خانه خویش کرد .

چون حضرت  زینب سلام الله  این صحنه را دید برافروخت و آن خطبه مشهور  را بیان فرمود .

فرمود ای پسر معاویه  همسر تو در این جمع نامحرم بود و ما آل پیامبر صلوات الله محرم ؟!

مارا با خفت وخواری بدونه (بدون) جلباب ( بالاپوش)  در میان اینهمه (این همه) نامحرم ها  شهر به شهر چرخاندید و حرمت ما نگه نداشتید ....




چی بگم .... (چه بگویم)


بعضی از مرد های ما به قدر یزید هم غیرت ندارند !!!

در میان اینهه نامحرمها  خانوم (فکر کنم خانم رسمی و خانوم عامیانه باشد ) با یک وضع کذا وسط جمیعت  زنجیر زن و سینه زن  یک گوشی گرفته؟؟ و  داره؟؟ با سند؟؟ به ریش عزاداران می‌خندند !!

هیچکس هم نیست بگه بابا مگه  این حسینی که شمادارید براش به سر سینه میزنید بخاطر امر به معرف ونهی از منکر ‌به این  مصیبت  عظیم گرفتار نشد ؟!!

بنشینی توی مجلس حسین  برای حسین گریه کنی!!

میشه؟؟ !!!!!


والله العظیم نمیشه .

  عمر سعد اولین کسی بود که بر حسین گریه کرد .
و یزید اولین کسی بود که برای امام حسین مجلس عزار گرفت .


(حضور) این خانومهای بد حجاب و بی حجاب وسط محرکه (معرکه) عزا داری  چه پیامی دارد ؟


پاورقی


امام حسین (علیه السلام)  فرمود: 
«وَ إِنَّما عابَ اللهُ ذلِکَ عَلَیْهِمْ، لاَنِّهُمْ کانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِینَ بَیْنَ اَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسادَ، فَلا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِکَ»؛ (خداوند تنها از این جهت بر آنها عیب مى گیرد که آنها با چشم خود شاهد زشتکارى و فساد بدکاران  بودند ولى (هیچ عکس العملى نشان نمى دادند و) آنان را نهى نمى کردند).
سپس در مورد اهمّیّت و عظمت این دو فریضه فرمود: «اِذا اُدِّیَتْ وَ اُقِیمَتْ، إِسْتَقامَتِ الْفَرائِضُ کُلُّها هَیِّنُها وَ صَعِبُها»؛ (هرگاه فریضه امر به معروف و نهى از منکر به درستى انجام شود و اقامه گردد، فرایض (فرائض) دیگر اعمّ از آسان و دشوار انجام خواهد شد).


#رهگذر
https://t.center/meshkatehvelayat
بسم الله الرحمن الرحیم

نقل می‌کنند که یزید پس از خطبه امام سجاد ع، اظهار پشمیانی نمود و ابن زیاد را مقصر معرفی کرد. سپس از امام ع راه‌کار توبه خواست. حضرت سجاد ع نماز غفیله را آموزش فرمود.

حضرت زینب ع، که تعجب اطرافیان را از این عمل امام دید، پیش‌قدم شد و از سبب این کار پرسید.امام ع فرمود: او توفیق توبه نخواهد یافت.

ظاهرا سببش این است که در نماز غفیله داریم: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین». و کسی‌که مملو از «من» است، هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید: «کنت من الظالمین».

بشر وقتی‌که پر از «من» شد، اشتباهاتش را توجیه می‌کند. و هرگز نمی‌تواند نقص و زشتی «من» را بپذیرد.

حضرت یونس ع، در ظلمات ثلاث، ندا داد: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین»، و از غم نجات یافت.

آدمی اگر نقص و فقر خود را پذیرفت، راحت می‌شود. وگرنه مدام باخودش درگیر و مغموم است.

#استاد_محمود_امامی نجف آبادی

https://t.center/meshkatehvelayat



عارف حکیم استادامامی...
بسم الله الرحمن الرحیم

فشار قبر چیست؟

#مرگ واقعی چگونه است وفشار قبر چیست؟

آیا فشار قبر واقعیت دارد؟

جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .

بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است .

با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره تجسم پیدا میکند ، نه تنها در قالب یک صورت ذهنی بلکه تمام حقیقت آن در روحش قیام میکند .
میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح جسم را از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست .

این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است.

این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ و شده وجسم حرکت کرده تا به اصل خود بازگردد جسم دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هابه روح است و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد .

یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .

وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد .
بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها شاید قرنها فردی که موت برایش پیش آمده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند .
آنهایی که تعلقشان را از بدن قطع کردند .تکامل برزخی را آغاز می‌ کنند که این تکامل حد بردارنیست .
چرا ؟
چون اینجا در این دنیا سقط شده است .
یعنی به کمال انسانی راه نیافته که به مرگ طبیعی اورا از این جسم جدا کردند .

https://t.center/meshkatehvelayat
#غسل

یک پرونده عجیب و غریب در دادگاه

عزیزان این داستان ضمن اینکه واقعآ خنده دار است اما واقعی است😂😂 حتمابخونید😳😳😳
:
این واقعه دراستان لرستان اتفاق افتاده
و از زبان قاضی این پرونده نقل شده..:

یکی از هموطنان شب ها خوابش نمیبرد یا بسختی میخوابید و یا کابوس میدید
پیش خودش میگه چکار کنم چکار نکنم آخر تصمیم میگیره بره پیش دعانویس
به دعانویس میگه مشکل من اینه شبها خواب راحت ندارم چکار کنم؟؟؟؟
#دعانویس هم بهش میگه چون روح تو در برزخ گیر کرده باید بری غسال خونه تا ترا مثل مرده ها بشورند تا روحت آرامش پیدا کنه و تو راحت بشی..

#این بدبخت هم میره غسال خونه و به غسال میگه:جناب شما منو بشور فکر کن من مرده ام, هرچقدر دستمزدت باشه من 2 برابر میدم, به خدا من شب ها آرامش ندارم, بهم پیشنهاد کردن بیام پیش شما و بقیه داستان دعانویس..

#غسال هم که داشت یه مرده ای رو می شست بهش میگه باشه روی اون تخته سنگ دراز بکش تا من اینو بشورم بیام..

#طرف هم اینکارو میکنه...غسال وقتی مرده رو شست و کفن پیچ کرد میزاره رو تخته سنگ و میخواد این آقا رو بشوره

#حاجی بهش میگه:تورو خدا بااین لیف منو نشور الان باهاش مرده شستی برو لیف تمیز بیار پولش و میدم....
#غسال هم میگه باشه و میره اتاق بغلی تا لیف نو بیاره!ِ! در همین حین, خانواده اون مرحوم میان که عزیزشون و ببرن میبینن که غسال نیست, از همدیگه می پرسن: پس غسال کو؟؟؟

#که یهو این حاجی رو دستش نیمه خیز میشه و میگه غسال رفته لیف بیاره...!!!!

آقا هیچی دیگه یکی از بستگان مرحوم همونجا سکته میکنه و میمیره,یکی دیگه میاد فرار کنه سرش میخوره بطاق بالای درب و ضربه مغزی میشه....
#الان این پرونده بدست چندتا قاضی داده شده تا مشورت کنند و حکم بدن, اما نمیتونن, چون نه غسال مقصر بوده نه اون حاج آقا بیمار...
ازطرفی فامیل های اون مرحوم که سکته کرده و یکی هم ضربه مغزی شده شکایت کردن, اما فعلا پرونده هم مفتوحه و راه کاری هم پیدا نشده و نمیدونن واسه این پرونده چه حکمی بدن...
نه قتل عمد میتونه باشه
نه قتل شبه عمد میتونه باشه
نه میشه گفت که مرگ عادی بود
واقعآ قاضی ها توی این حکم گیر کردن😂

https://t.center/meshkatehvelayat
قوانین عالم
در این عالم بیکران هستی اگر نظر کنید می بینید اساس تکامل و حفظ بقای هر موجود در عالم بر محور تطابق میگردد. اگر این تطابق و یا سازگاری میسر نشود موجودات محکوم به فنا هستند.
در وحوش می‌بینید یک حیوان ماده برای انتخاب جفت خودش چقدر اهمیت و حساس است، درست است که این یک غریزه حیوانیست و خالق او در وجودش تبیین کرده و اگر این چنین نبود محکوم به فناست .
این نزاع بین جفت‌های نر برای برجا گذاشتن یک نسل قوی و سالم است .
و لاغیر ً
در تطابق خیلی حرف خوابیده است و اگر برانگیخته شود چه اسرارها که برملا نشود.
این همه قوانین در ادیان همه می‌خواهند با برنامه هایشان که همان به اصطلاح ما شریعتشان بین ما و عالم تطابق ایجاد کند ‌.
بسم الله الرحمن الرحیم

این آقا

صاحب عصمت است، دومین شخص نظام هستی است . ملک ملکوت در خدمت ایشان است ،

چه عرض کنم ...

روایت داریم

قنبر از وصی پیغمبر صلوات الله پرسید :

علی جان ، آقاجان

زمین را شخم زده اید و گندم گاشتی ،
گندم را درو کردی و آسیاب کردی .
واز آن نان پختی،
و نان در خورجین گذاشتی .

و خورجین را نیم شب بر دوش و در کوچه خرابه به فقرا و مسکینها بخشیدی ،

آقاجان تا اینجا را فهمیدیم .

اینکه دوراز جان اسب شوید و کودکان بر پشت شما سوار شون را نمی فهمیم !

آقا جان تبسمی کرد و فرمود :

علی رضایت خدای متعال را در خندیدن کودکان یتیمان باید می دیدم تا آرام گیرد .

مرکز نیکو کاری مهرتابان

https://t.center/meshkatehvelayat
#استاد #انسان_کامل

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد

قلب یعنی جنس تقلبی , یعنی اگر ترازو نداشته باشی هر کسی یک جنس تقلبی می آورد و آن را آراسته می کند و هر کسی تو را گول می زند.

تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد

حکایت دنیاست که به اهل آن می گوید که تو بنشین من الان می آیم....
و تو منتظرنشستی که الان می آید الان می آید در حالیکه آن از در دیگر رفته!!

به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که می‌جوشد درون چیزی دگر دارد

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد

در این جا رو می کند به محبوب و می گوید که شما بنال که ناله ی شما در دل ما که صخره و خارا است اثر دارد, نفست اثر دارد.

بنه سر گر نمی‌گنجی که اندر چشمه سوزن
اگر رشته نمی‌گنجد از آن باشد که سر دارد

اگر در سوزن نمی گنجی و نمی توانی بیایی برای این است که سَر داری. منظور از سر آن خیالات و افکار و اوهام و تخیل داشتن و آگاهی و توانایی است
مردم دنیا دو دسته اند:
آنهایی که گمان می کنند دانا هستند و آنهایی که گمان می کنند نادان هستند.
آنهایی که دانا هستند در حقیقت نادانند!
آنهایی که نادانند و می گویند ما هیچ نمی دانیم , لا علم لنا... آنها آن آدم هایی هستند که مانند فرشتگان می شوند , وقتی فرشتگان می گویند ما نمی دانیم نشان این است که انسان هم همین را بگوید و بگوید لا علم لنا , ما علمی نداریم الا ما علمتنا , اگر هم چیزی داریم شما فرمودید و الا ما فقر محضیم


چراغست این دل بیدار به زیر دامنش می‌دار
از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد

چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه‌ای گشتی
حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد

مردمی که می گویند ما چیزی نمی دانیم دنبال یک استاد و صاحب نفسی بر می آیند و خضر پی خجسته ای را میابند و در سایه آن به بیداری و هشیاری و آگاهی محض می رسند.
می فرماید او آبی دارد که روی جگر تفتیده شما می ریزد , روی داغ شما می ریزد
شما شقایقید که داغ دارید می گوید داغ آن شقایق را او می تواند از بین ببرد.
آتش آن نیست که از شعله ی آن خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زند
آن داغی که ما بر جگر داریم ازلی است , ما نمی توانیم آن را خوش و خرم کنیم با دنیا خاموش نمی شود , اهل دنیا گمان می کنند , فکر می کنند که اگر این را بخوریم این تفریح را بکنیم.
....ضرورت تبعیت از استاد در توحید

مشکل ما در تمام وجوه اعتقادی و فکری به مسئله توحید بر میگردد .
این که فرموده اند اصول دین تحقیقی است و نمی شود از کسی تقلید کرد , این یک حاشیه ی مهم دارد و آن این است که :
اصول دین تحقیقی است الی الابد....
یعنی مادام العمر , تا زمانیکه انسان زنده است باید اصول دینش را تحقیق کند و تحقیق کند و تحقیق کند.

بعضی ها این باب را می بندند و می گویند ما از کودکی به این نتیجه رسیدیم که الحمدلله دین اسلام بهترین دین است و بعد خدا را شکر شیعه شدیم و تمام شد!

باید تحقیق کرد و اصول دین بر مبنای تقلید و بر مبنای جامعه ای که در آن بزرگ شده اید نباید باشد.

پس باید به این مسئله برسیم که باید تمام عمر در جستجوی حق باشیم , تمام عمر در فهم و ادراک خودمان توسعه حاصل شود.

این ادراک دو زمینه ی اساسی می خواهد :

زمینه ی تحقیق علمی با داشتن استاد , یک انسان کامل به فناءالله رسیده و به آل الله رسیده

طهارت نفس


اساتیدی که در بین راه کمک می کنند دستشان درد نکند اما هدف اصلی این است که انسان تحت تربیت یک انسان کامل مکملی در بیاید که بتواند ما را هم کامل کند.



انسان برای ادراک و توسعه فهم مسئله ی توحید نیاز به دو عامل مهم دارد :
طهارت نفس
استاد کامل

استادی که کامل مکمل باشد و بتواند ما را هم کامل کند که در زمان معصومین علیهما السلام آنها هستند و در زمان غیبتشان باز هم آنها هستند اما در واقع به نائب ظاهریشان باید توجه کرد.

سوال می شود که چه لزومی به داشتن استاد است؟

ما جهان علمی را قبول داریم , فرض کنید یک نفر می خواهد فیزیک بخواند می تواند بگوید من منابع قبلی فیزیک را نمی خواهم؟ استاد فیزیک را قبول ندارم ؟! می خواهم خودم فیزیک را کشف کنم؟! آیا چنین چیزی می شود؟

به قول جناب مولانا:
هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ کس از پیش خود چیزی نشد
هیچ حلوایی نشد استاد کار
تا که شاگرد شکر ریزی نشد

آیا ما در عالم علمی مانند فیزیک و شیمی و ریاضی و ... استاد را قبول داریم یا نه ؟ حتما بله
چه طور در علم فیزیک استاد را قبول داریم اما علم خودشناسی را از این قضیه مستثنا می کنیم ؟! چرا علم خداشناسی را از این قضیه مستثنا می کنیم؟
پس ما اگر دیدگاه علمی که دیدگاه شریفی است را می پذیریم باید وجود استاد را بپذیریم . مگر علم خودشناسی و خداشناسی استثناء از سایر علومند؟


در سلوک هم باید تحت تربیت و فراگیری انسان کامل بود و خود را تسلیم او کرد پس باید اهل جستجوی انسان کامل بود که...
اگر ما این استعداد را در خودمان ایجاد کنیم البته استاد کامل به سراغ ما خواهد آمد.
هر چه استاد بهتر , سرعت رشد شاگرد بالاتر و رسیدن به هدف سریع تر


اما فعلا چه کنیم؟ الان بایستی سعی در جستجوی یک انسان باشی .

#عصاره
دارالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم بحث پنج شنبه 1400\10\16 بنده خدا تیکه کلامش این بود که ، هی میگفت : خدایا آخر و عاقبت ما را بخیر کن . رندی اونجا بود گفت : الانی که اینجا هستی مگه عاقبت تو نیست ؟! از کدوم عاقبت حرف میزنی ؟! در این وادی حرف زیاده ، گوش پیدا نمیشه…
ادامه بحث

با این معیار که داریم باید از خودمان بپرسیم نماز مقصد است یا مصیر ؟

بله ، نماز مقصد است .

نماز همان آب است که آدم چهره اش را آنجا باید ببیند .آنقدر این آب وجودیمان گل آلود است که نور آفتاب را هم بر نمی تابد !!

 إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ

همه ی مفسران در معنای آیه می گویند :

یعنی نماز تو را از فحشا و منکر باز می دارد .
درست هم هست .

چطور
پس چطور بعضی از این نماز گزارها خباثتشان از بی نمازها بدتر است ؟!
چرا ؟

لابد میگوئید نمازشان قرب الی الله نبود .
پس چه بود؟

قرب الا الله بود؟

پس نماز آدم رو از منکرات دور نمی کنه؟ .

چرا می کنه ، درصورتی که نماز درست درک بشه .
چطور ؟


شرط نماز ، ترک فحشا و منکر است . یعنی نمازگزار اگر می خواهد به مقام نماز که همان آئینه است راه یابد ، شرط داره . باید از فحشا و منکر دوری کنه .


چرا نمازمان نماز نیست ؟
چون مصیر را درست پیش نرفتیم .
نماز آئینه وجودی شخص است ، در نماز اگر شخص خودش را نبیند ، پس کجا را می بیند ؟!!

، نعوذ بالله من سبات العقل پناه می برم به خدا از خاموشی عقل ،

آقا عمو یه کمی انعطاف داشته باش .

خدا الکی پنج وقت را برای نماز تکلیف نکرده ، یعنی از ظهر تا عصر و از عصر تا مغرب و از مغرب تا عشاء درست راه را طی کن که در آینه نماز خودت را ببینی .
بیست سی ساله بس بس کردیم و با چه صوت و تلفظی نماز خواندیم .هیچی ! چی شد !؟ خیال ما رو بازی گرفته ،

آقا جان نیت نماز سلام به نماز است . سلامت بوی دنیا ، دشمنی ، غیبت ، دروغ ، حرام و چه و چه داشته باشد هیچ علیکی ندارد .

چرا ؟
چون سلام نیستیم ، باید دارالسلام باشیم ، این شرط ورود به نماز است .
می خواهیم از این بحث خارج شویم نمی شود ، بحث ابتر می ماند .
آدم فقیر رو اگر هرچه توانمندش کنی باز فقیره ، چرا؟ چون مصیر توانمند شدن را طی نکرده .
نیاز فقیر پول نیست . باید توانمندش کنی . ببین چقدر فقیر داریم که عادت به گدایی کردند .
یک روز اگر بخواهی ایشان را از این وضع بیرون ببری مقاومت می کنه و با تو همراه نمی شه ، چرا؟ چون عادت کرده .

ثروت باید از درون شخص بجوشد و در بیرون ظاهر شود .
آدمی که مصیر را درست طی نکرده اگر هر چه بهش نشان بدهی باز هیچ تکانی نمی خوره .
الان وضع حالمون مثل همون فقیر شده ، عادت به این شیوه ادای نماز کردیم .

بله
نمی دونیم و یا نمی‌خواهیم بدانیم ؟
خدا می دونه ، البته ما هم می دونیم . به روی مون نمیاریم .

خیلی ها علم را دانایی می دانند ، که درست هم هست .
البته منظور از دانایی اون مقدار علم ما به نادانی را علم می گویند.

می گویند طرف آگاه است . خب این یعنی چه ؟
یعنی به آنچه عمل می کند علم دارد ، این علم را از کجا بدست آورد ؟ از آنجایی که از خود پرسید من چه نمیدانم ؟ یعنی به همان مقدار که خواست بداند محرکش نادانی بود ،
باید از خود پرسید چه چیزهای را باید بدانم ولی نمی دانم

الهی به قدر نادانیم تو دانایی .
حالا می فهمیم خدا چقدر داناست .....
والحمد الله ......

پایان جلسه ....
بسم الله الرحمن الرحیم

بحث پنج شنبه
1400\10\16

بنده خدا تیکه کلامش این بود که ، هی میگفت : خدایا آخر و عاقبت ما را بخیر کن .

رندی اونجا بود گفت : الانی که اینجا هستی مگه عاقبت تو نیست ؟! از کدوم عاقبت حرف میزنی ؟!

در این وادی حرف زیاده ، گوش پیدا نمیشه .

بارها به عزیزان گفتیم آقا این حرف بنده آویزه گوشتان باشد ، این اعتقاد من است ، مصیره که آدم رو میسازد نه مقصد ! یه وقتی شما از یک نقطه شهر می خواهی بروی به نقطه دیگر شهر ، جاده ای که این دو نقطه رو به هم متصل می کند می گوییم مسیر ، منظور ما این مسیر نیست منظور ما مسیر با صاد هست ، "مصیر " یعنی شدن ، مثل اینکه شما به سفر اربعین رفته باشید ، اون پیاده روی بین مبداء و مقصد است که من و شما رو می سازد نه مقصد ، که کربلا باشه . مثل اینکه شما گرسنه ای ، سر سفره نشستی و داری غذا می خوری ، سیری شما مقصد شماست ، تمام لذت و میل شما در زمان خوردن بروز می کنه ، به به و چه چه می کنی ، سیر که شدی یک الحمدالله میگی و در دیگ شکم رو می بندی . بعدش می گویی خیلی مزه داد .

توی یک محفلی نشسته بودیم بنده خدا میگفت شهید سردار سلیمانی چنین بود چنان بود تشییع جنازه اش چنان بود ، خلاصه هر چیزی که از ایشان می دانسته با یک حس و حالی تعریف می کرد .

گفتیم آقا : من آنم که رستم بود پهلوان ؟!

تو چرا حرف از مصیر سردار نمیزنی ؟ برو ببین چیکارکرد که این شده . ببین طریقش چه بوده ؟ با چالشها و مشکلات چطور کنار اومده ، ببین چطوری این آقا خودش را ساخته .

رفته بودیم کربلا اربعین ، یکی از عزیزان همراه وقتی چشمش به حرم حضرت عباس افتاد ایستاد و سلامی کرد و رو به حرم گفت ‌‌‌‌‌‌: عباس جان شما از نیتم خبر داری ؟
میدانی چرا سختی راه و دوری از وطن را با جان و دل پذیرفتم ؟
خواسته ای دارم و آن را فریاد می کنم .

از تو می خواهم طریق رسیدن به این مرتبه ای که هستی و راه رسیدنش را به ما القاء کنید ، به من نشان بده .چگونه راه طی کردی که مقصدش فنای در آقا و مولایت شده ؟ به ما بیچاره هابیاموز آنچه خود می دانی .

ما هنوز تکلیفمون با خودمون روشن نیست که توی این دنیا دنبال چه هستیم ؟ همه چیز را می خواهیم داشته باشیم ولی در آخر هیچ چیز هم نداریم .

بگذریم .

یادم هست گویا شیخ بهایی بود رضوان الله از مسیری با مرکبشان عبور میکردند به رودخانه رسیدند ، هر چند تلاش کردند که اسب را از رودخانه عبور دهند نتوانستند . اسب رم می کرد. شیخ گفت آب را گل آلود کنید . و همان کردند که شیخ گفت ، اسب از عرض رودخانه گذر کرد . از ایشان پرسیدند حیوان را چه شده بود؟
گفت آب زلال بود ، خودش را در آب می دید و رم می کرد .
یک معیاری اهل فن به ما یاد دادند گفتند اگر می خواهی بدانی که چقدر رشد داشتی ببین چقدر به فقر و نداری ات علم داری .
حرفهای ما خالی از اشکال نیست .داریم عقیده خود را به شما عرضه می کنیم .
دعای ما این است .
الهی ما را بر ما بنما ، ببینیم تا با خودمان کنار بیایم . تا یواش یواش خودمان را هضم کنیم . نه مثل اون اسب حذف کنیم .

ببینیم چکاره ایم ..

ادامه دارد ....

1400/10/19


https://t.center/meshkatehvelayat
Telegram Center
Telegram Center
Channel