قاچاق و ارز
گفته میشود سالانه حدود ۲۵ میلیارد دلار قاچاق کالا (مجموع واردات و صادرات قاچاق) داریم. البته سهم بیشتر آن واردات قاچاق است. در مقایسه با حجم تجارت غیرنفتی، یعنی حدود ۲۰ درصد تجارت ما به صورت قاچاق یا غیررسمی است.
به این میزان، اگر خالص حساب سرمایه را هم اضافه کنیم، نزدیک ۵۰ میلیارد دلار خواهد بود. با اغماض از مبادلات سوداگرانه برای ارز، این میزان ارز، اندازه بازار غیررسمی ارز در ایران را نشان میدهد. البته حدود ۸۰ درصد این رقم برای واردات و خالص حساب سرمایه است یعنی تقاضای ارز در بازار غیررسمی و ۲۰ درصد صادرات قاچاق که عرضه ارز در بازار غیررسمی است.
همینطور نگاه کنیم، گویا بازار ارز غیررسمی دارای کمبود عرضه است. برخلاف بازار ارز رسمی که دارای مازاد عرضه است (حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار- فارغ از اینکه بخشی از ارز صادرات در اختیار قرار نمیگیرد!)
این یعنی در دو بازار رسمی و غیررسمی کاملا جدا، باید نرخ ارز بازار رسمی مدام در حال کاهش و نرخ ارز بازار غیررسمی مدام در حال افزایش باشد!
همچنین این نشان میدهد که قاعدتا در بازار رسمی ارز، نباید جیرهبندی مقداری وجود داشته باشد چون ۲۰-۲۵ میلیارد دلار مازاد، تقریبا یک سوم واردات است!
اما چرا پس در بازار رسمی ارز، جیرهبندی داریم؟ برای اقلام مختلف، سقف تخصیص ارز در نظر گرفته میشود؟ آن مازاد ارز بازار رسمی چه میشود؟
در هر حال، اگر بازار رسمی با نفت و غیررسمی و حساب سرمایه را باهم در نظر بگیریم، تراز تجاری کل منفی به دست میآید. این یعنی در کلیت ماجرا، تقاضا برای ارز بیش از عرضه ارز است (توجه کنید حتی بدون تقاضای سفتهبازی و سوداگرانه). خب این محرکی برای افزایش نرخ ارز است.
در بازارهای تفکیک شده، گفتیم نرخ ارز در بازار غیررسمی تمایل به افزایش و در بازار رسمی تمایل به کاهش دارد. (توجه کنید اگر ارز دولتی تثبیت نشود و بازارها منفک باشند و بانک مرکزی ارزپاشی در بازار غیررسمی نکند). فاصله رانتی حاصله، تحریک کننده بخشی از عوامل بازار رسمی است که ارز خود را در بازار غیررسمی بفروشند. حتی خود بانک مرکزی! پس منافع بانک مرکزی هم ایجاب میکند جهت جلوگیری از کاهش نرخ ارز در بازار رسمی، بخشی از مازاد ارز را در بازار غیررسمی بفروشد. باز این تمام ماجرا نیست! کسری بیش از مازاد بازار رسمی در بازار غیررسمی، این تمایل به انتقال ارز به بازار غیررسمی را تا جایی بالا میبرد که در بازار رسمی جیرهبندی اتفاق میافتد و بخشی از افزایش نرخ ارز غیررسمی در بازار رسمی منتقل میشود.
اگر مقابل قاچاق صادرات به ویژه از روشهای افزایش قیمت داخلی(سوخت و پوست و ..) گرفته شود، کسری بازار غیررسمی بسیار بیشتر میشود و نرخ ارز بازار غیررسمی افزایش بیشتری پیدا میکند. این موضوع، وارادت کالاهای قاچاق را که حجم قابل توجهی از نیاز بازار است، با مشکل مواجه میکند. در نبود مکانیسمی برای رشد صادرات رسمی، کسری کل تراز تجاری منفیتر میشود. افزایش نرخ ارز، باز اثر افزایش قیمت داخلی را از بین برده و قاچاق باز به صرفه میشود و مجددا شروع میشود. باز ارزپاشی بانک مرکزی و باز شوک بعدی.
تا زمانی که سیاست خودکفایی دنبال میشود و ۲۰۰۰ قلم کالا ممنوعیت واردات دارند، یا با عوارض و موانع گمرکی بالا مواجه هستند، بیش از ۱۵ میلیارد دلار واردات قاچاق داریم، مسئله حل نمیشود. باید واردات آزاد و در چارچوب بازار رسمی قرار گیرد ولو در ابتدا با جیرهبندی. اگر بخش قابل توجه تقاضای ارز رسمی شود، بازار غیررسمی محدودتر میشود.
چه بسا ایجاد مازاد در بازار غیررسمی، باعثکاهش نرخ ارز بازار غیررسمی و در نتیجه کاهش قاچاق صادراتی شود.
البته انجام اقداماتی برای کاهش فرار سرمایه نیز ضروری است.
در نبود این سیاستها، وجود قاچاق صادراتی (مثل سوخت) برای جلوگیری از منفیتر شدن بیشتر تراز تجاری بخش غیررسمی و کنترل نرخ ارز ضروری است. حتی اگر ناتوانی دولت در افزایش صارات رسمی به دلیل تحریم و مسائل سیاسی منطقهای و یا زیرساختهای ضعیف وجود نداشته باشد و بازار رسمی بتواند افزایش صادرات داشته باشد، صرفا به افزایش مازاد تجاری بازار رسمی منجر میشود. نیاز بازار غیررسمی به ارز برای واردات قاچاق، یا باید از صادرات قاچاق تامین شود یا از مناسبات رانتی بین بانک مرکزی و بازار غیررسمی!
پ.ن: این موضوع با نظرات قبلی من در خصوص پایین بودن قاچاق سوخت در تعارض نیست چون میگفتم قاچاق اگر در این ابعاد هست، از طریق لوله و تحت نظر نهادهای خاص است. همان نهادها هم ارز حاصله را قاعدتا نمیارن تحویل بانک مرکزی دهند!
Http://https://t.center/maolad