محفل شعر و آوا

Channel
Logo of the Telegram channel محفل شعر و آوا
@mahfelshearvaavaPromote
650
subscribers
https://t.center/mahfelshearvaava آیدی کانال🔽 @mahfelshearvaava https://instagram.com/drykwndsmd811?utm_source=qr&igshid=OGU0MmVlOWVjOQ%3D%3D https://instagram.com/_u/sderik1396 https://facebook.com/groups/2855191597953081
محفل شعر و آوا
غافل از حق به گرفتاری دنیا نشوم گره دام بود سُبحهٔ صد دانهٔ من « #صائب_تبریزی» @mahfelshearvaava
این بیت زیبا از صائب تبریزی به عمق تفکر شاعر درباره دنیا و معنای زندگی اشاره دارد. در اینجا، شاعر به دوگانگی بین دنیا و حقیقت اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه انسان می‌تواند در دام دنیا گرفتار شود.

شرح بیت:

- "غافل از حق به گرفتاری دنیا نشوم": در این بخش، شاعر می‌گوید که نمی‌خواهد از حقیقت غافل شود و در دام دنیا گرفتار گردد. او به اهمیت توجه به حقیقت و معنای عمیق زندگی اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که دنیا می‌تواند انسان را از مسیر درست منحرف کند.

- "گره دام بود سبحه صد دانه من": در اینجا، شاعر به سبحه (دانه‌های تسبیح) اشاره می‌کند که نماد ذکر و یاد خداوند است. او می‌گوید که اگر دنیای مادی به مانند دام باشد، او به یاد خدا و ذکر او متصل است. این جمله نشان‌دهنده این است که با وجود مشکلات و گرفتاری‌های دنیا، او به یاد خداوند و حقیقت باقی می‌ماند.

در کل، این بیت به ما یادآوری می‌کند که در دنیای پر از چالش و گرفتاری، باید به حقیقت و معنای زندگی توجه کنیم و از غفلت دوری کنیم. صائب تبریزی با این شعر به ما می‌آموزد که ذکر و یاد خدا می‌تواند ما را از دام‌های دنیا نجات دهد.
@mahfelshearvaava
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غافل از حق به گرفتاری دنیا نشوم
گره دام بود سُبحهٔ صد دانهٔ من

« #صائب_تبریزی»
@mahfelshearvaava
فریاد  از اینجهان که خردمند را  از و
بهره  به جز  نوایب و حرمان نمیرسد

دانا  بمانده  در  غمِ  تدبیر   روزِیَ ش
یک ذرّه غم  به خاطرِ  نادان نمیرسد

جاهل  به مسند اندرو عالِم برون  در
جوید  کلید  و  راه  به دربان نمیرسد

جهّال   در  تنعّم  و  اربابِ   فضل  را
با صد هزار  غصه  یکی نان  نمیرسد

این کارها به حکمتِ یزدان مقدّر ست
کس در  رموز ِ حکمتِ یزدان نمیرسد

#رشیدالدین_وطواط
@mahfelshearvaava
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با خرد گفتم ای مدبّر کار/که به دانش چو تو نشان ندهند/چیست حکمت که از خزانه ی غیب/برگ کاهی به راستان ندهند/به خسیسان دهند نعمت و ناز/اهل دل را بجان امان ندهند/آنچه با جاهلان سفله دهند/با بزرگان نکته دان ندهند/گنج و دولت دهند نادانرا/با هنر پیشه نیم نان ندهند/سفله بر صدرو اهل دانش را/به غلط ره بر آستان ندهند/کجروان را دهند خرمنها/قوت یک شب به نیکوان ندهند/مگسان را دهند شکر وقند/با همایان جز استخوان ندهند/عقل گفت این حدیث نشنیدی/که هرکه را دهند آن ندهند.... #ابن #یمین #فریومدی               
@mahfelshearvaava
هوش اگر باشد کتاب و نسخه ای در کار نیست
چشم واکردن، زمین وآسمان فهمیدن است

#بیدل_دهلوی
@mahfelshearvaava
من آنقدر از خودی خوردم، از این مارِ نمک نشناس

که دیگر کشتِ و زرعِ پونه لای آستین دارم ...

#سید_سعید_صاحب_علم
@mahfelshearvaava
حادثات فلکی، چون نه بدست من و توست
رنجه از غم چه کنی، جان و تن خویشتنا؟

مردم دانا، اندوه نخورد بهر دو کار:
آنچه خواهد شدنا، و آنچه نخواهد شدنا

« #رهی_معیری »
@mahfelshearvaava
Sedaye Tabiat1
Sedaye Tabiat
از هر کنار نغمه سرایان بوستان
فریاد می کنند که صحبت غنیمت است

#صائب_تبریزی
@mahfelshearvaava
عشق بر من دردمندی را گوارا کرده است
چون شود به، هر که را باشد پرستاری چنین؟

« #صائب_تبریزی»
@mahfelshearvaava
@mahfelshearvaava
قلمی که تیز گردد دهد عاقبت سرش را
سَرِ آن قلم سلامت که سخن نگفته باشد #ناصر_گوهری
به ادب کوش و خود از اصل و نَسَب دور، بدار
همه دانند ادب حاصلِ اصل و نسب است

« #حاجب_شیرازی»
@mahfelshearvaava
Audio
هیچ ساز از دلنوازی نیست سیرآهنگتر
چنگ را بگذار، قانون محبت ساز ده

«صائب تبریزی»
#چنگ_نوازی
@mahfelshearvaava🎼
Dast Bararim
Ali Zand Vakili
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم

#حافظ❤️
#علی_زند_وکیلی🎤
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@mahfelshearvaava
هر که عاشق نیست همچون صورت بی‌جان بُود
زاهدِ ما زین سخن چون مار در پیچ است و تاب
#اسیری_لاهیجی
به سکوت سرد زمان
محمد رضا شجریان
خواننده: استاد محمد رضا شجریان
شاعر: #جوادآذر
آهنگساز:استاد محمد رضا #شجریان
دستگاه: دستگاه #ماهور
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا (2)
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی
که ناله ای خرد با آهی
داد از این بی دردیها، خدایا (2)
نه صفایی ز دمسازی به جام می
که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی خدایا (2)
وه که به حسرت عمر گرانی سر شد
همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و هدر شد
یک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جام به خون زد
آه .. دلبرم زنا شکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی، خدایا (2)
@mahfelshearvaava
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مکن از تنگ چشمیهای گردون شِکْوِه‌ای رَهرو
که چشمِ تنگِ سوزن رشته را هموار می سازد

#صائب_تبریزی
#خزان 🍂استاد مرحوم
#جواد_بدیع_زاده
دستگاه #همایون
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى…●♪♫
باز هم آتش به جان زد، جدایى●♪♫
عمرِ من؛ اى گل… طى شد، بهرِ تو…●♪♫
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى●♪♫
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود…●♪♫
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟!●♪♫
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى…●♪♫
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى●♪♫
از دلِ سنگت؛ آه…●♪♫
دلم از غم، خونین است●♪♫
روشِ بختم، این است●♪♫
از جامِ غم، مستم●♪♫
دشمن مى پرستم؛ تا هستم!●♪♫
تو و مست از مى، به چمن…●♪♫
چون گل خندان؛ از مستى بر گریه ی من●♪♫
با دگران در گلشن، نوشى مى●♪♫

من ز فراغت؛ ناله کنم تا کى؟●♪♫
تو و نى؛ چون ناله کشیدن ها●♪♫
من و چون گل، جامه دریدن ها●♪♫
ز رقیبان؛ خوارى دیدن ها…●♪♫
دلم از غم، خون کردى… چه بگویم؟ چون کردى…●♪♫
دردم؛ افزون کردى●♪♫
برو… اى از مهر و وفا؛ عارى…●♪♫
برو… اى عارى ز وفادارى●♪♫
بشکستى چون زلفت؛ عهدِ مرا●♪♫
دریغ و درد؛ از عمرم که در وفایت شد طى●♪♫
ستم به یاران، تا چند؟!●♪♫
جفا به عاشق؛ تا کى؟●♪♫
نمى کنى اى گل؛ یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم●♪♫
تا کى بى تو بود؛ از غم، خون دلِ من؟●♪♫
آه… از دلِ تو…●♪♫
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى●♪♫
با غم و حسرت، یارم کردى●♪♫
عشقِ تو دارم؛ باز…●♪♫
بکن اى گل با من؛ هر چه توانى، ناز! هر چه توانى، ناز…●♪♫
کز عشقت مى سوزم●♪♫
#رهی_معیری
@mahfelshearvaava
Shod Khazan ~ Music-Fa.Com
Javad Badizade ~ Music-Fa.Com
#خزان 🍂استاد مرحوم
#جواد_بدیع_زاده
دستگاه #همایون
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى…●♪♫
#رهی_معیری

@mahfelshearvaava🎧
همزمان این تصنیف زیبا رو با مرورشعر گوش بدید👇
محفل شعر و آوا
ظالمان را باغِ زینت خرم است از خونِ خلق ورنه این گل‌های خنجر، میخورد آب از کجا؟ « #واعظ_قزوینی @mahfelshearvaava
این بیت از واعظ قزوینی به نقد ظالمانه و ظالم‌پروری در جامعه اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصویر باغ و گل، به زیبایی‌های ظاهری و فریبنده‌ای که ظالمان ایجاد می‌کنند، پرداخته است.

در اینجا، باغ زینت‌دار به عنوان نمادی از قدرت و ثروت ظالمان معرفی می‌شود که به ظاهر زیبا و خرم است، اما در واقع این زیبایی از رنج و خون خلق و مردم بی‌گناه نشأت می‌گیرد. گل‌های خنجر نیز به معنای این است که زیبایی ظاهری این باغ، در حقیقت، خطرناک و کشنده است و نشان‌دهنده‌ی این است که این زیبایی به قیمت جان و زندگی دیگران به دست آمده است.

سوال «ورنه این گل‌های خنجر، میخورد آب از کجا؟» به نوعی به این نکته اشاره دارد که اگر این گل‌ها (زیبایی‌های ظالمانه) از خون و رنج مردم تغذیه می‌شوند، پس این زیبایی واقعی نیست و باید به عمق فاجعه‌ای که در پس آن نهفته است، توجه کرد.

به طور کلی، این بیت به ما یادآوری می‌کند که زیبایی‌های ظاهری ممکن است در واقعیت، ریشه در ظلم و ستم داشته باشند و ما باید به این نکته توجه کنیم که چه چیزی واقعاً باعث این زیبایی‌ها می‌شود.
@mahfelshearvaava
Telegram Center
Telegram Center
Channel