سپیده که از گره شب واکنده به سیزده زد من گره ڪور بر بودن با تو خواهم زد هزار حدیث جوشن کبیر گره بر موی تو خواهم زد تو بمان من بوسه در بوسه را گره شکر خواهم زد هر آنچه غم پنهان نهان را گره کور خواهم زد عشق را به زیباترین شکلش به دلت گره خواهم زد خوش بدان بی هیچ وا پسی گرایی ابد بودنم را گره در گره مدام دوستت دارم ها خواهم زد ...م.ن #منوچهرـافتخارزاده سلام روز سیزده به در خجسته باد #روزتون_بخیر☕️ #به_امید_باز_شدن_گره_های_زندگیتون #سیزده_بدر_مبارک
گمان مبر باشی و قلبم نخواهدت گمان مبر سکون ثانیه دل نخواهدت تو تافته جدا بافته محرم عشقی شدم مجنون ،روان چگونه نخواهدت هرطرفی می نگرم رخسار توست چشم پف کرده می شود آیا نخواهدت دل پر زشوق دیدارمی تپد هر دم در غربت قاب دیوار قائل نخواهدت ...م.ن
بر صندلی رویا ورق میزنم برگ برگ دفتر سفید بی تو بودن هارا من و این گلوگیر تنهایی سرا پا گوش به جفت کفش نشستیم !؟ تا باز گو کند همهمه خاطرات با تو رفته را...م.ن #منوچهرـافتخارزاده
آمد کمی دیر تر بوسیدم اش تنوره کشید تنم لحظه ای پیش تر خام گشته بود سر انگشتانم غم باد درون سینه را به تشویش وا می داشت آن غایب از نظر هم نشین مدام دل گویی هیچ گاه به شماره نزده بودم قدم هایش را تکیه بر درختی مات سردی مکان و زمان رخنه در وجودم آوند کش حسرت به شاید بود آهای شما یی که عاشق اید !!؟کسی نیست مرا بیدار کند از این رویا...م.ن
آمد کمی دیر تر بوسیدم اش تنوره کشید تنم لحظه ای پیش تر خام گشته بود سر انگشتانم غم باد درون سینه را به تشویش وا می داشت آن غایب از نظر هم نشین مدام دل گویی هیچ گاه به شماره نزده بودم قدم هایش را تکیه بر درختی مات سردی مکان و زمان رخنه در وجودم آوند کش حسرت به شاید بود آهای شما یی که عاشق اید !!؟کسی نیست مرا بیدار کند از این رویا...م.ن
آمد کمی دیر تر بوسیدم اش تنوره کشید تنم لحظه ای پیش تر خام گشته بود سر انگشتانم غم باد درون سینه را به تشویش وا می داشت آن غایب از نظر هم نشین مدام دل گویی هیچ گاه به شماره نزده بودم قدم هایش را تکیه بر درختی مات سردی مکان و زمان رخنه در وجودم آوند کش حسرت به شاید بود آهای شما یی که عاشق اید !!؟کسی نیست مرا بیدار کند از این رویا...م.ن
پژواک غم باد دیوار های خانه تنهایی به فریاد نشسته اند .! من هنوز استخاره بربود و نبود سفره آذین آمدنی به ظهر میکنم شاید چاشتی دیگر صندلی روبرو ...م.ن #منوچهرـافتخارزاده ظهر بخیر دوستان -نیمروزتون مالامال از عشق و دلدادگی
من #گلگونی رخسارم را بر آینه باور دارم آنگاه که به #هلاک میرسد نقشینه های #قندیل بی بودنت در #ایوان زیست عشق عطش ناک قطره قطره فرو می ریزد #سیلاب دامن گیر شده تا بغض و تنهایی را مبدل بر زندگی سازد به باور رسیدم در آخرین سمفونی عشقمان بوسه ات آهنگی بود تا بر پارتی تور بودنم نت ماژور خواستن سرود دوستت دارم را تداوم بخشد به راست راهی #عفت که بر لبانم جاری شد تسلای انتظار به ابد بودنم هست !؟ با اتکا به قلب تپنده ام خویش را متقاعد می سازم روزی دوباره آینه خانه تنهایی میز بان چشمانت خواهد بود ...م.ن #منوچهرـافتخارزاده #خوانش#بانو فرح ناز
گمانم همه دنیای من حواس به بیداری تو بود به وجد آمده چهار دیوار خانه صدای قه قه گوش احساس را درآنده ...م.ن تفال حافظ زدم
(((هزار جهد بکردم که یار من باشی مرادبخش دل بیقرار من باشی چراغ دیده شب زنده دار من گردی انیس خاطر امیدوار من باشی چو خسروان ملاحت به بندگان نازند تو در میانه خداوندگار من باشی )))