من #گلگونی رخسارم را بر آینه باور دارم آنگاه که به #هلاک میرسد نقشینه های #قندیل بی بودنت در #ایوان زیست عشق عطش ناک قطره قطره فرو می ریزد #سیلاب دامن گیر شده تا بغض و تنهایی را مبدل بر زندگی سازد به باور رسیدم در آخرین سمفونی عشقمان بوسه ات آهنگی بود تا بر پارتی تور بودنم نت ماژور خواستن سرود دوستت دارم را تداوم بخشد به راست راهی #عفت که بر لبانم جاری شد تسلای انتظار به ابد بودنم هست !؟ با اتکا به قلب تپنده ام خویش را متقاعد می سازم روزی دوباره آینه خانه تنهایی میز بان چشمانت خواهد بود ...م.ن #منوچهرـافتخارزاده #خوانش#بانو فرح ناز