تمامی من یک هجا بیشتر نیست آن هم توای
کاش دنیا تو را، جور دیگر
به شماره می نشست برمن
مثلا تو یک دفتر خالی
من هزار بیت و غزل
تو یک ندای از کور سو
من غریو هزار برگشت کوهستان
تو یک رود جاری
من دریای الوان به خواستن ها
تو دانه گندم در دست مهر
من گندم زار دما دم پاییز
تو پلک چشمی بر مژه گان محبت
من پرداز نور تا انحنای ابدیت
حالا این منم کنج خزیده
در مانده ،دریوزگی عشقی بر باد رفته
صبح به روشنی دگر
تاریک تر از شبی مغموم
خوب می دانم باز نخواهم گرفت
خوانش دوباره چشمانت را
سکوتت معنا به معنا نشسته
بر الفبای هستیم
با همه وجود نامت را بر خانه تنهایی
صدا میزنم ((صبح بخیر عزیزم ))
قاب دیوار هم می خندد ...م.ن
صبح یعنی تابش منیر رخسار یار
#منوچهرـافتخارزاده @loverScarecrow2باورت باشد یا که نه ابد بودنم حریص عشقت خواهم ماند
#صبحتان_دلربا_روزتان_آذین_به_مهر_دلبرفیلم پاییز زیبای ونکور بانو فرزانه