هنوز پاییز از راه نرسیده من خودم را آذین خشک برگهای الوان کردم زرد ها امید دیدار قرمز ها شتاب وعشق ببین سبزی وطراوتم را نارنجی ها لمس گرمای غروب کاش دست می یافتم بیشترین آبی ها را تا صلح جا بگیرد درون مدار گیز از مرکز من و تو بنفش ها را به نجابت عشق پاک دست به دست می کنم تا سیاه نگردد نجیب بخت بودنم کاش این پاییز به تعرق بنشیند برگ برگ دفتر هستی ام ...م.ن #منوچهرافتخارزاده
دوستت دارم ها را زبان ببندید جز مرگ احساس هیچ نیست ننگ بر آنان که گل میخ عشق بر پیشانی می نشانند تا دلقکی سازند به ریش خنده دنیا ...م.ن #منوچهرـافتخارزاده @loverScarecrow
انتظار سپیده را می کشم تا طلوعی دوباره ببینم یله بر روشنی عشق نفس بکشم زیبایی تو خورشید زندگی نیست اگر من همچنان قراول تاریکی می مانم...م.ن #منوچهرـافتخارزاده «در اندیشه ببستم قلم وهم شکستم که تو زیباتر از آنی که کنم وصف و بیانت» #سعدی