کارگاه دیالکتیک

#شیوه‌های_سرکوب
Канал
Образование
Блоги
Психология
Политика
Персидский
Логотип телеграм канала کارگاه دیالکتیک
@kdialecticПродвигать
1,2 тыс.
подписчиков
516
фото
98
видео
574
ссылки
در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود. درباره ی ما: https://kaargaah.net/?page_id=2 نشانی تماس کارگاه: [email protected] ارتباط با ادمین: @Nimmous
مبارزه‌ی ناتمام و پای‌کوبی حاکمان بر پیکر کُشتگان
(ادامه)

چهار.
دولت با تدارک قبلی، پیروزی تیم «ملیِ» فوتبال را به اعلام پیروزی زودهنگامِ خویش بر مخالفان و معترضان بدل کرده است و همزمان چشمی هم بر بازنمایی‌های خارجیِ آن دارد. این حربهْ توامان هم متضمن نمایش اقتدار و در راستای مرعوب‌سازی‌ست، و هم بیان‌گر ترس و تزلزل. چون دولت پیروزمند و واقعا مقتدر نیازی به نمایش اقتدار دارد (همچنان که به کشتار معترضان - ازجمله کودک‌کشی-، دزدیدن پیکر کشتگان، تهدید خانواده‌های داغدار، دستگیری مجروحان و غیره هم نیازی ندارد).
پس، دولت با این شیوه‌ی موحشِ اعلامِ پیروزی زودهنگام‌اش، به‌واقع ترس‌اش از ادامه‌ی «بازی» و نتیجه‌ی نهایی آن را آشکار می‌سازد؛ ولی همچنان امید دارد که با نمایشی از سرمستی مقتدرانه در جشن «پیروزی»، دست‌کم بخشی از مخالفان را مرعوب و مجاب سازد که «بازیِ» خیزش پایان یافته و امیدی به پیروزیِ ستمدیدگان نیست.

پنج.
حاکمان خود بیش از همگان واقف‌اند که «بازیِ» خیزش نه‌فقط به‌پایان نرسیده، بلکه تازه آغاز شده است. از همین‌روست که - برای مثال - همزمان با نمایش دستوریِ جشن پیروزی توسط بخشی از نیروهای سرکوب‌گر، دولت بخش دیگری از نیروهای سرکوب (از نیروی زمینی سپاه پاسدارن) را راهی مناطق کوردنشین کرده است؛ و باز در همان روزِ اجرای آن نمایش کذاییِ اقتدار و پیروزمندی، برای چندمین بار پهنه‌ی اعتراضات بلوچستان (دست‌کم‌ در زاهدان و خاش) را به خون کشید. در سوی دیگر، در همین روزها و شب‌های گذشته هم معترضان در بسیاری از شهرها خیابان‌ها را تسخیر کردند و نیز شاهد اشکال مختلفی از بیان همبستگی با مردم کوردستان و اعلام خشم نسبت به تهاجم نظامی به کوردستان بوده‌ایم.

شش.
امید دولت برای تاثیرگذاری این سناریوی موحش و رسوا البته تاحدی از پایه‌های علمی و مادی برخوردار است. چون بنا به تجارب متعدد تاریخی، ازجمله در تاریخچه‌ی ننگین دولت اسلامی ایران، توسل به پروپاگاندای گوبلزی کارکردهای ملموسی در روان جامعه دارد. این نوع پروپاگاندا، یعنی دروغ‌گوییِ حداکثری از موضع اقتدار و مطلق‌نمایی، بیش از آنکه بخواهد در باورهای مخاطبان/مخالفان شک و تردید ایجاد کند، تخریب نیروی روانی آنها را هدف قرار می‌دهد. بدین‌معنا که عامدانه از روال معمول انتقال پیام بر معنای فاکت‌ها و استدلال‌ها فاصله می‌گیرد و خود پیام را به عرصه‌ی تجلی و نمایش زور عریان بدل می‌سازد. بدین ترتیب، مرجع خبر/پیام، خود را به‌منزله‌ی یگانه معیار و سنجه‌ی حقیقت برمی‌نشاند.

هفت.
با این همه، آنتاگونیسمی که میان دولت و انبوه ستمدیدگان جغرافیای ایران شکل گرفته، این رویاروییِ سرنوشت‌ساز را همچنان به پیش خواهد راند. دولت در جایگاهی نیست که زمان پایانِ این «بازی» را اعلام کند؛ و اگر هم چنین چیزی قابل‌تصور باشد، تنها با اعلام فروپاشی نهایی و تسلیم نهاییِ دولت شدنی‌ست، نه با اعلام یک‌جانبه‌ی پیروزی. بی‌گمان ستمدیدگان هم‌ روزی جشنِ پیروزی خواهند گرفت؛ اما جشنی واقعی، که نوید و نوای آزادی و رهایی خواهد داد. تا آن روز، همان‌طور که رفیقی به‌زیبایی بیان کرده: «هیچ سرود مشترکی وجود ندارد که ستم‌بَران را با ستم‌گران هم‌آوا سازد».

هشت.
برخلاف سراسیمگی هراس‌آمیز حاکمان برای اعلام پایان بازی، ستمدیدگان صبورانه مسیر انقلاب را نقب می‌زنند. چون آنان در پروسه‌ی مبارزه، هرچه بیشتر به ریشه‌های ژرف و دیرینه‌ی ستم آگاه شده‌اند و می‌شوند. آن‌ها خودشان را برای پیروزی واقعی (نه پیروزی جعلی و زودهنگام) مهیا می‌سازند و واقفند که سرنوشت نهاییِ این هماوردی در خیابان‌ها رقم خواهد خورد؛ در کارخانه‌ها و محیط‌های کار؛ در دانشگاه‌ها و مدارس؛ در محلات و دیگر عرصه‌های زیست عمومی؛ در مقاومت‌‌های روزمره و پیکارهایی که رو به سازمان‌یابی می‌روند و ... در همه‌ی ابتکارات مبارزاتیِ ستمدیدگان برای پیروزی و رهایی.

ما بسیاریم!

پنج آذر ۱۴۰۱

----------

نسخه‌ی کامل این متن:

http://pdf.kaargaah.net/TeleKar-155b_Feast_of_Oppressors_and_unfinished_Struggle.pdf

نسخه‌ی ورد

-----------

#خیزش_انقلابی_ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#شیوه‌های_سرکوب
#تداوم_خیزش_انقلابی
#همبستگی_ستمدیدگان
#فوتبال_از_پایین
#ملت‌سازی_دولتی
#ناسیونالیسم_شیعی_فارسی
#ناسیونالیسم_دولت‌محور

---------
کارگاه دیالکتیک:

@kdialectic
مبارزه‌ی ناتمام و پای‌کوبی حاکمان بر پیکر کُشتگان


نویسنده: کارگاه دیالکتیک
پنج آذر ۱۴۰۱


تصاویر جشن دستوریِ نیروهای سرکوب در میادین و خیابان‌های شهرها - به‌ بهانه‌ی پیروزی تیم فوتبال ایران - به‌راستی هم موحش بودند و هم سورئال. همه می‌دانستند که تبلیغ فوتبال از سوی حاکمان در میانه‌ی خیزش انقلابی چه دلالت‌هایی دارد؛ و دمیدن رقت‌انگیز مزدوران رسانه‌ایِ دولت بر شیپور تیم «ملی»، معطوف به چه اهدافی‌ست. و کاملا قابل پیش‌بینی بود که هر پیروزی احتمالیِ تیم «ملی» در این «جام جهانی دولت‌ها»، یک جشن فرمایشیِ دولتی در پی خواهد داشت. روشن بود که دولت بار دیگر، با کاربست مُسکِنِ ملی‌گرایی (بر زخم تحقیر سالیان)، وقیحانه خواهد کوشید فضای ملتهب موجود را نرمالیزه کند تا شکاف عمیق و خونین میان خود و ملت را پنهان سازد‌. اما کمتر کسی این حد از رذالت و بی‌شرمی را در شکل پیاده‌سازی این راهکار کهنه تصور می‌کرد. اینکه این جشن فرمایشی توسط همان نیروهای مسلح و با همان ادوات سرکوب و یونیفورم‌هایی انجام گیرد که رد خون کشتگان روزها و هفته‌های گذشته هنوز از روی آنها پاک نشده است؛ اینکه نیروهای ضدشورش این جشن فرمایشی را همچون سکانسی از وظایف سرکوب‌گری‌شان اجرا کنند و داغداران و ابژه‌های بالقوه‌ی سرکوب را به تماشا فرا خوانند.
بر این اساس، این تصاویر سورئال بی‌گمان همچون یکی دیگر از خودویژگی‌های بی‌نظیر دولت جمهوری اسلامی در فهرست مستندات تاریخ سیاسی جهان ثبت خواهند شد. اگر این رویداد را برخلاف بازنمایی مورد نظر دستگاه تبلیغاتی دولت، نه همچون ظفرمندی دولت، بلکه همچون حرکتی اجباری در پهنه‌ی شطرنج رویارویی آنتاگونیستی دولت و ستمدیدگان ببینیم، بی‌گمان مازادهایی ناخواسته و افشاگرانه هم دارد. ازجمله اینکه این رویداد بر نحوه‌ی خویش‌فهمیِ حاکمان (نحوه‌ی درک‌شان از جایگاه کنونی‌شان) و نیز درک آنان از چگونگی موازنه‌ی قوا در رویارویی با خیزش ستمدیدگان روشنایی می‌اندازد. در پرتو این روشنایی، همچنین می‌توان به فهم انضمامی‌تری از استراتژی کنونیِ دولتِ اسلامی ایران برای رویارویی با مردمان شورشی رسید. در این یادداشت، بی‌آنکه داعیه‌ی پردازش تحلیلی این بحث را داشته باشیم، صرفاً چند نکته‌ی مرتبط را برمی‌شماریم:

یک.
دولت به‌رغم آگاهی از رسوابودن این حرکت و آگاهی از تاثیرات دفعیِ آن، عامدانه این شکل معین از جشن فرمایشی پیروزی فوتبال را تدارک دید. طراحان دولتی به‌خوبی واقف بودند که این نمایش ویژه‌ی ظفرمندی، واکنش‌های منفیِ زیادی را برخواهد انگیخت. اما اهمیت هدفی که دولت در این نمایش تعقیب می‌کند، فراتر از این هزینه‌هاست؛ هدفی که حتی فراتر از ایجاد یا ترمیم یک همبستگی کاذبِ ملی‌ست.

دو.
دولت نه‌فقط به شکاف عظیم میان خود و جامعه واقف است، بلکه برخلاف تصورات و اِنذارهای ناصحان ابدی، برای بازسازی این رابطه و حتی بازیابی مشروعیت بر باد رفته‌اش تره هم خُرد نمی‌کند. دولت ایران، به‌عنوان یک پیکره‌ی سیاسی-اجرایی تماما سازمان‌یافته و خودآگاه، سال‌هاست که به‌خوبی می‌داند، این شکاف (به‌دلیل شالوده‌های کارکردی دولت و تاریخچه‌‌ و پیامدهای بحرانی‌اش) ترمیم‌شدنی نیست. به‌همین‌خاطر است که حاکمان در همه‌ی این مدت هرچه بیشتر به تجهیز و فربه‌سازی دستگاه سرکوب برای مهار و مدیریت این شکاف پرداخته‌اند. دولت به‌واقع سال‌هاست که در برابر ستمدیدگان، در وضعیتِ آماده‌باش جنگی به‌سر می‌برد.

سه.
مسلماً دولت می‌توانست این جشن نمایشی را با بخش‌های دیگری از وابستگان و مزدورانش و به‌نحو دیگری به اجرا بگذارد. اما اجرای عامدانه‌ی آن توسط نیروهای سرکوب، و خصوصا در همان شمایل انجام‌ وظایف شغلی (سرکوب)، اساسا معطوف به ارسال پیامی «مقتدرانه» به معترضان (بالفعل و بالقوه) و مخالفان بوده است: اینکه «شما باخته‌اید» و «ما باکی نداریم که از هم‌اینک پیروزی بر خیزش توده‌ایِ شما را با پای‌کوبی بر خیابان‌هایی جشن بگیریم که هنوز از خون‌های‌ یاران و همراهان‌تان تَر است». رقص جلادان تبر به‌دست بر صحنه‌ی جنایت حامل این ییغام برای ستمدیدگانِ شورشی‌ست که «شما نه‌فقط شانسی برای پیروزی ندارید، بلکه اجازه‌ی سوگواری هم به شما نمی‌دهیم».


----------

نسخه‌ی کامل این متن:

http://pdf.kaargaah.net/TeleKar-155b_Feast_of_Oppressors_and_unfinished_Struggle.pdf

نسخه‌ی ورد

-----------

#خیزش_انقلابی_ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#شیوه‌های_سرکوب
#تداوم_خیزش_انقلابی
#همبستگی_ستمدیدگان
#فوتبال_از_پایین
#ملت‌سازی_دولتی
#ناسیونالیسم_شیعی_فارسی
#ناسیونالیسم_دولت‌محور

---------
کارگاه دیالکتیک:

@kdialectic