🟣 #بیدارزنی : ما زاییدهی فرزندان خویش هستیم
تشکلیابی مادران میدان مایو آرژانتین، ماحصل دورهی دیکتاتوری نظامیای است که در نتیجهی آن، بسیاری از فعالان سیاسی، معترضان و دانشجویان، کشته و «ناپدید» شدند، یعنی درست در حدفاصل ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳.
این مادران در ساعات و روزهایی در میدان مایو بویتسآیرس (مقابل کاخ ریاستجمهوری) جمع شدند که حق ابتدایی کوچکترین صدای اعتراضی نیز در فضای پساکودتای آرژانتین از تمامی جامعه سلب شده بود. مادرانی که ما به واسطهی تاریخ مبارزاتیشان، همواره آنان را با روسری کوچک سفیدی بر سر، بهخاطر داریم.
در واقعیت امر، سازمانیابی و اتحاد بین این مادران، به دادخواهی و پرسشِ «ناپدید شدگان کجا هستند؟» محدود نماند. آنها با شبکهسازی و پیدا کردن یکدیگر، در مرحلهی نخست، علیه سالها نقشپذیری سنتی و غیرسیاسی از زنانْ ایستادند.
آنها دیگر «تنها» سوگوار فرزندان خود نبودند و بسیاری از آنها به واسطهی تحمیل شرایط معیشتی ناشی از کشته شدن فرزندانشان، بار اقتصادی خانواده را نیز به دوش میکشیدند. این نخستین جرقه از پُر شدن حفرهی اعتراض علیه بیکاری، گرانی، چپاول دولت وقت و سرکوب حداکثری دولت نظامی بود.
دولت نظامی آسوسنا ویافلور، بنیانگذار مادران میدان مایو را همراه با تعدادی دیگر از مادران دادخواهْ ربود و آنها را زیر شکنجه به قتل رساند. خورخه رافائل ویدلا، چهل و سومین رئیسجمهور آرژانتین به همراه آلفردو آستیز از مقامات دولت نظامی وقت بودند که فرامین قتلها را صادر کرده و در سرکوب مادران و دیگر مخالفین نقش داشتند. آنها در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ به جرم جنایت علیه بشریت در دادگاهی در آرژانتین محاکمه و به حبس ابد محکوم شدند. وقایعی که در طول جنگ کثیف رخ داد.
در خلال این مبارزات، خاصه نتیجه دادگاه خونتای سال ۱۹۸۵، که به عفو و بخشش تمامی عامران و جنایتکاران منجر شده بود، این مادران اعلام کردند که بنا به ضرورت مبارزه و توقفناپذیری آن، دیگر تنها مادرانی بیولوژیک نیستند و همبستگی مادرانه، بدیل در دست آنهاست.
آنها خواهان عبور از دیکتاتوری و دولتهای یکی پس از دیگرْ «منفعتطلب» بودند، چرا که ایمان داشتند که تحقق رهایی و ایستادگی علیه چپاولها و جنایات، با خون فرزندان آنان آغاز شده است و حالا خود را مادرِ تمامی فرزندانِ مبارز میدانند.
مادران میدان مایو، موی خود را در زندانها و شکنجهگاهها سفید کردند، اما دقیقهای ساحت سیاسی خود را ترک نکردند. ایستادن و مبارزه دوشادوشِ کارگران معدنِ «سانتا کروس سیرا» در بولیوی، جنبش بیزمینها در برزیل، فرجامخواهی سرنوشت زندانیان مکزیکی و دفاع از زندانیان باسک در اسپانیا، تنها مواردی انگشتشمار از خط پیوستهی مبارزاتی آنان جهت تحقق برابری و آزادی است.
مادران میدان مایو، سالهاست که تنها نیستند. در اعتراضات سال ۲۰۱۱، بازنشستگان، معلمان، دانشآموزان، دانشجویان، فعالان LGBT و دگرباشان جنسی و فعالان سیاسی احزاب چپ، همگی در میدان مایو و درکنار مادران دادخواه قرار گرفتند. این یکی از بزرگترین دستاوردهای این مادران است، چرا که ساحت مبارزاتی دادخواهی یک فرزند به حق زیست برابر و رهایی تمامی فرزندانْ گره خورده است. فرزندانی که هر مشت گره کردهی آنان، تداوم دستهایی است که طی دهههای گذشته، کشته و ناپدید شده بودند.
🟣 طی ساعات گذشته، ویدئویی از «گوهر عشقی» مادر دادخواهِ کارگر جانباخته «ستار بهشتی» منتشر شد که در آن علیه صحبتهای علی مطهری (که به تقلیل مبارزات کارگران در قبال دریافت چند کیسه برنج پرداخته بود)، واکنش نشان داد. او کارگران را «ستارهای» خود نامید و از ضرورت حفظ شرافت و حقانیت مبارزاتی فرزند جانباخته و بدنهی کارگران گفت.
@bidarzani