کارگاه دیالکتیک

#بیدارزنی
Канал
Образование
Блоги
Психология
Политика
Персидский
Логотип телеграм канала کارگاه دیالکتیک
@kdialecticПродвигать
1,2 тыс.
подписчиков
516
фото
98
видео
574
ссылки
در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود. درباره ی ما: https://kaargaah.net/?page_id=2 نشانی تماس کارگاه: [email protected] ارتباط با ادمین: @Nimmous
Forwarded from بيدارزنى
🟣‌ دومین نامه‌ی وریشه مرادی از زندان اوین: «به افکار عمومی، به نام زندگی، به نام انسانیت، به نام زیبایی»، جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است. متن کامل نامه به شرح زیر است:


از متن: «من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شده و در بازداشتگاه اطلاعات سنندج و بند ۲۰۹ زندان اوین تهران، دوره‌ای از بازداشت و شکنجه را گذراندم، در روز ۵ دی‌ ۱۴۰۳ به بند زنان زندان اوین تهران منتقل شدم. من به‌عنوان زنی که خود درد زن بودن در جامعه‌ای ناعادلانه را چشیده و آشنا به محنت‌های زنان دیگر نیز بودم، در طول زندانی بودن در میان زنان، با افراد بسیاری هم‌بند گشتم و هم‌بند هستم که سرگذشت هر یک از آنان روایت محنتی است که زنان در نظامی زن‌ستیز دارند. نظامی که شاخه‌های اجتماعی، سنتی، تاریخی دارد. نظامی که «بهشت زیر پای مادران» را به گونه‌ای متفاوت و دل‌بخواهی ترسیم و تعریف کرده و تنها در چارچوب خدمتگزاری زنان به این چرخه‌ی مردسالارانه اجازه‌ی استفاده از «بهشت»شان را می‌دهند! با زنان هم‌بند هستم و هر لحظه را با کسانی می‌زیم که هرکدام به نوعی قربانی این نظام مردسالارانه هستند. و ما نیز آنانی هستیم که در مقابل این ستم سر بلند کرده و چشم در چشم موضع قدرت، علم مخالفت با زن‌ستیزی و زن‌کشی را برافراشته‌ایم. 
زندگی ما در اینجا یکی است. پیر فرزانه‌مان گفته که «زنان اولین ملت مستعمره شده هستند» و ما افراد این ملت مستعمره‌گشته، فارغ از زبان و تعلق ملیتی و اعتقادی خویش همچون یک روح در چندین جسم هستیم…»

▪️متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:


https://shorturl.at/xdUsa



#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣‌ نامه و دفاعیه‌ی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»


⚪️ داعش سر می‌بُرد،‌ جمهوری اسلامی نیز سر به دار می‌کِشد
 

▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.

وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیه‌ای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.


▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانه‌ی اعدام فعالین زن (شریفه‌ محمدی و پخشان عزیزی) در فاصله‌ی کمتر از یک ماه،‌ اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسی‌اش است. تظاهر به قدرت‌مند بودن دولت جدید،‌ ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانه‌ی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن،‌ کورد بودن و جست‌جوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شده‌ام. هم‌اکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار  برای برگزاری دومین جلسه‌ی دادگاه، در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی ‌به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد،‌ قرار دارم. اگر چه می‌دانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد،‌ اما به نشانه‌ی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی،‌ به دادگاه نخواهم رفت و چنین دادگاهی را که حکم عادلانه‌ای در آن صادر نمی‌گردد، به رسمیت نمی‌شناسم. بارها در شرایط دشوار بازجویی‌ها و بازپرسی‌ها‌ دفاعیاتم را ارائه داده‌ام، اما این بار این نامه‌ی دفاعیه‌‌ی من است که خطاب به مردم و جامعه‌ی همیشه هشیار و آگاه و آزادیخواه به نگارش درمی‌آورم. از آنان می‌خواهم مرا و فعالیت‌هایم را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
زیستن در قرن بیست‌ویکم در خاورمیانه‌ای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت‌-ملت‌های دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزش‌ها و فرهنگ‌ها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزه‌ی نسل‌کشی، همگون‌سازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، ‌آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بی‌کاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته‌ شدن کولبرها (شهدای نان)!….»


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://shorturl.at/nOo1z



#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣متن کامل نامەی سرگشادەی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم بە اعدام


هفتەی گذشتە بخش‌هایی از نامه سرگشادەی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم بە اعدام، تحت عنوان «کتمان حقیقت و آلترناتیو آن» در شبکەهای اجتماعی منتشر شدە بود. متن پیش‌رو نسخەی کامل این نامە است کە برای انتشار در اختیار #بیدارزنی گذاشتە شدە است. این زندانی سیاسی در نامەی خود بە روایت نحوەی بازداشت خشونت‌آمیز خود و خانوادەاش از سوی نیروهای امنیتی، شکنجەهای اعمال شدە در دوران بازداشت و همچنین مواضع و فعالیت‌های سیاسی خود پرداختە است.


⚪️ متن کامل این نامە را در ادامە بخوانید:


▪️کتمان حقیقت و آلترناتیو آن


«دستانش را بە دیوارەی رحم‌اش چسباندە بود تا نیافتد، در برابر داروهای سقط مقاومت می‌کرد. از همان کودکی برای ماندن و با صدای مادری زجرکشیدە کە درس مقاومت و زندگی می‌داد، چگونە بودن را قد می‌کشید:
«بۆیەت دەبەستم تا خووی پێ بگری، نەک تا من ماوم لە بەندا بمری».

میبندمت تا عادت کنی، تا زندە هستم در بند نمیری.

بین زندگی و زمان جنگی در حال وقوع است!
دستانش را بە دیوار سلول گرفتە بود تا نیافتد. مدت‌ها بود کە برای ماندن و یافتن راهی برای بودن و فراتر چگونە بودن، شب و روز نمی‌شناخت. با شیوەی ارعاب دولتی و بیست سلاح بالای سرشان کە بە زعم خود تروریست گرفتەاند (همان تروریسمی کە ارعاب در ملاء عام یکی از مبادی آن است!).
پسر نوجوان ١٧ سالەای کە خالەاش را بعد از سال‌ها دوری می‌دید، بە همراە پدر، خواهر و دامادش بە زمین خواباندە می‌شوند. دست از پشت بستە، سلاح بر سر، یک خانوادەی مقدس را (همان خانوادەی مقدسی کە بنیان‌های مقدس جمهوری اسلامی بر پایەی آن شکل گرفتە) با سوار شدن بر پشت‌شان بە زنجیر می‌کشند. لبخندی کە نشانەی اقتدار و پیروزی «دولت خانوادە» است؛ عملیات با موفقیت انجام شد.
بە سمت بالا حرکت می‌کنند و بالاتر...
صحنەهای کشتار و ازهم پاشیدن هزاران خانوادە در جلوی چشمانش بە مانند فیلمی تراژیک می‌گذرد. در ضعف شدید جسمانی دستانش را بە دیوار سلول ٣٣ اوین (بالا) کلید می‌کند. همان سلولی کە ٨٨ نیز با همان اتهام «کورد بودن» و «زن بودن» و تلاش برای «خود بودن»، بستە بودندش. صدای سرفەهای پدر را کە سە بار سکتە کردە، بە دلیل سرطان، تازە جراحی داشتە و تنش هنوز آثار گلولەهای دهەی ٦٠ را یدک می‌کشد، از بند ٤ می‌شنود. و از بندهای دیگر صدای فریاد خواهری کە بارها تقاضای دیدن تنها فرزند وحشت‌زده‌اش را دارد.
در همان روز اول بازجویی، پیشنهاد قضایی نشدن پرونده و فیصله‌ی همه چیز بی‌سروصدا، داده می‌شود! پیشنهادی کە بە سرانجام نمی‌رسد….»

#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


⚪️ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://shorturl.at/lv3PO



@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی : نقد بیدارزنی بر منشور مطالبات حداقلی بیست تشکل صنفی


بیدارزنی: ۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۱، منشور مطالبات حداقلی با امضا ۲۰ تشکل مستقل منتشر شد که حمایت و در عین حال نقدهای زیادی را با خود به همراه داشت. شمار زیادی از نقدهای وارد به منشور از طرف افراد یا نهادهای مستقلی بود که قصد اصلاح و همراهی با آن را داشتند و می‌توانستند موجب بهبود آن شوند. نقدهایی که هم به فرایند نوشتن منشور و هم به محتوای آن وارد شد.

▪️ارائه منشور در یک روند غیردموکراتیک

آیا نویسندگان منشور مطالبات حداقلی قائل به تغییر آن هستند؟ چگونه می‌توان منشوری جامع نوشت که دربرگیرنده مطالبات شمار بیشتری از افراد جامعه یا جنبش‌های اجتماعی باشد؟ برای نوشتن منشوری جامع هر نهاد یا گروه پیشرو باید در ابتدا بتواند مشارکت گروه‌های دیگر از اقشار و طبقات مختلف را جلب کرده و منشور در روندی دموکراتیک و براساس بحث و گفتگوی جمعی گروه‌ها نوشته شود که متاسفانه این امر در فرآیند نوشتن منشور مطالبات حداقلی میسر نشد. روندی که به انتقاد برخی از گروه‌ها نیز منجر شد. معدودی از تشکل‌های امضا کننده، این منشور را تنظیم کرده و برای امضا به دیگران ارائه دادند و در این روند نه فرصت پیشنهادهای اصلاحی و تکمیلی داده شده و نه چنین تقاضایی از جانب ارائه‌دهندگان صورت گرفت. این نقصان می‌تواند ارزش و اعتبار مطالبات این منشور را پایین بیاورد چون طبیعتا فعالان جنبش‌های مختلف از گروه‌های فمنیستی-حقوق زنان، حقوق ملیت‌ها/قومیت‌ها، حقوق کودکان، حقوق معلولان، فعالان کارگری و کارگرانی که در اعتصاب‌ها شرکت داشتند، خانواده‌های دادخواهان، فعالان محیط زیستی، و باقی گروه‌ها از جنبش‌های دیگر می‌توانند جنبه‌هایی از حقوق مردم را پوشش دهند و انجام  این مهم، از عهده یک گروه خارج است.

اگر در شرایط فعلی نوشتن چنین منشوری امکان‌پذیر نیست، حداقل نویسندگان منشور می‌توانستند پس از نوشتار اولیه، آن را نهایی نکنند و با مجموعه نقدهایی که پس از انتشار آن در فضای مجازی دریافت کردند، آن را بازنویسی کرده و منشور جامع‌تری ارائه دهند. ضمن آن‌که همیشه راه را برای نقد و بازبینی باز بگذارند. پیش از این نیز چنین منشورهایی در ایران از دل بحث‌های طولانی و گفتگوهای بسیار نوشته شده است؛ هرچند با نواقصی ولی حداقل روندی دموکرات‌تر را طی کرده‌ است.

اما پس از گذشت بیش از ۲ ماه به مناسبت اول می، روز جهانی کارگر، ۲۰ تشکلی که انتظار می‌رفت مشارکت تشکل‌های دیگر را نیز جلب کرده و تعداد بیشتری از تشکل‌ها را  با منشورشان همراه کنند به ۱۵ تشکل کاسته شد و متنی را تحت عنوان قطعنامه تشکل‌ها، با تاکید و اصرار بر همان ۱۲ بند منشور مطالبات حداقلی بدون یک کلمه تغییر امضا کردند. در حقیقت ۱۵ تشکل امضا کننده قطعنامه تشخیص دادند که تمامی نقدهای وارد بر منشور اشتباه بوده و متن منتشر شده در تاریخ ۲۶ بهمن منشوری است برای همه مردم جامعه و نقدها و نظرات دیگران نیز چیزی از اعتبار آن کم نخواهد کرد. این دقیقا برخلاف وعده‌ای بود که هنگام انتشار منشور مبنی بر مشارکت برای تکمیل و بازنویسی آن عنوان شده بود....

⚪️ ما در بیدارزنی با وجود تمام حاشیه‌های پس از انتشار منشور، خود را در نقطه‌ای می‌بینیم که نقدهای‌مان را بر ۱۲ بند منشور بنویسیم و مانند رفقای منتقد دیگر تاکید کنیم که اگرچه ما در قطعنامه مشترک با ۱۵ تشکل همراه نبودیم اما برای انجام هر اقدام دیگری در این زمینه -که به شیوه‌ای مشارکتی و دموکراتیک و دربرگیرنده‌ی حقوق و خواسته‌های گروه‌های مردمی بیشتری باشد- در کنارگروه‌های مستقل در ایران ایستاده‌ایم.


ادامه‌ی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/45232


#منشور_مطالبات
#ژن_ژیان_ئازادی

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی: نوروز امسال به‌یاد جان‌باختگان #قیام_ژینا و‌ در کنار هم، به امید پیروزی مبارزات زنان مبارز خواهیم بود

شش ماه از شروع قیام ژینا می‌گذرد، از شروع خیزشی که خواهرانمان، از کردستان تا زاهدان، از رشت تا بوشهر، در هزاران محله و صد‌ها شهر، در صف نخست آن قرار داشتند.

قیام ژینا با شعار محوری #زن_زندگی_آزادی زایشگر رشادت‌ها، مقاومت‌ها و پیوند زنجیروار سال‌ها مبارزه‌ی مردمی برای «تعیین حق سرنوشت به دستان خود» است.

ما با یاد «نیکا»ها و «سارینا»ها، همچنین «مجیدرضا رهنورد»، «محسن شکاری»، «محمد کرمی» و «سید محمد حسینی» و دیگر جان‌های شریفی که با حکم ارتجاعی اعدام، حق زندگی‌شان ستانده شد، به پیشواز سال جدید می‌رویم. سالی که مبارزه‌ی برای «زندگی»، یکی از ارکان اصلی #ژن_ژیان_ئازادی در آن است.



@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌 درس‌هایی از جنبش معلمان

✍🏽 کاوه مظفری


#بیدارزنی: یکی از جنبش‌های اجتماعی مترقی کشور ما که در چند سال اخیر رشد و شکوفایی قابل توجهی داشته، جنبش معلمان است. گستردگی جغرافیایی و کیفیت متمایز مبارزه و استقامت کنشگران این جنبش، تجاربی متنوع و بدیع را رقم زده است. تجاربی که می‌تواند درس‌هایی ارزنده برای سایر کنشگران اجتماعی و مدنی به دنبال داشته باشد. تجاربی که در آفرینش مناسبات بدیل برای آینده جامعه ما نقش به‌سزایی خواهد داشت. در این یادداشت سعی دارم با نگاهی به این تجارب و ابتکارات، برخی از درس‌های آموختنی از مبارزات معلمان را برجسته کنم.


۱- تشکل‌یابی در مقام استراتژی

تاکید بر ضرورت تشکل‌یابی، شعار مشترک بسیاری از فعالین مدنی و کنشگران جنبش‌های اجتماعی است. اما در عرصه عمل، با توجه به محدودیت‌ها و سرکوب‌ها، ایجاد و حفظ تشکل‌های اجتماعی و مدنی فرایندی بسیار دشوار است. هرچند تلاش‌هایی در این زمینه انجام می‌شود اما در بسیاری موارد گذرا و ناپایدار است. به نوعی متشکل شدن تنها به صورت مقطعی و ابزاری رخ می‌دهد و پس از مدتی خیلی از حرکت‌های جمعی به سمت هویت‌یابی فردی و رسانه‌ای سوق پیدا می‌کند. با این وجود، جنبش معلمان توانسته تجاربی ارزشمند از نظر تقویت هویت‌های جمعی و تشکلیابی به دست آورد. به طور خاص در یک سال اخیر، فعالیت‌های اعتراضی کانون‌های صنفی معلمان در بیش از ۲۰۰ شهر کشور نشانه‌ای جدی از عملیاتی شدنِ شعار تشکل‌یابی محسوب می‌شود. به‌طوری‌که پیگیری و تدارک برای تشکل‌یابی به خط‌مشی محوری جنبش معلمان تبدیل شده است. اگر در گذشته، پیگیری مطالبات صنفی و معیشتی، مسئله اصلی فعالیت‌های جمعی معلمان بود و متشکل شدن در قالب کانون‌های صنفی و کنش‌های اعتراضی به عنوان ابزار و تاکتیکی برای پیگیری این مطالبات مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ امروز شاهد آن هستیم که تشکل‌یابی نه صرفا در جایگاه ابزاری موقت و تاکتیکی بلکه در مقام راهبرد و خط‌مشی برای جنبش معلمان اهمیت پیدا کرده است.

برخلاف رویکرد مطالبه‌محور که در جستجوی یافتن راه‌حل مشکلات در سطوح بالایی است؛ نقطه عزیمت تشکل‌یابی، تقویت و همبستگی پایینی‌هاست. وقتی تاکید بر تشکل‌یابی به عنوان استراتژی اصلی است، این مطالبات و کنش‌های اعتراضی هستند که در مقام تاکتیک قرار می‌گیرند. تشکل‌یابی، فرصتِ تمرین کارگروهی و دموکراسی از پایین را فراهم می‌کند. بدین ترتیب، تجارب تشکل‌یابی می‌توانند نطفه‌هایی مولد برای پیدایش مناسبات بدیل باشند. به عنوان نمونه «اداره شورایی» که در چند سال اخیر بسیار مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته، نه از درون نظریات کتابخانه‌ای یا تبلیغات رسانه‌ای، بلکه از دل مبارزات و تجارب تشکل‌ها بیرون آمده است.


#جنبش_معلمان #تشکل‌یابی
#شورا #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی
#تشکل‌یابی_پایدار


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43920


@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : سرود برابری

زمزمه‌ی این سرود، نه مختص تاریخی تقویمی که به‌موازات ایستادگی و مبارزه‌ی مستمر زنان، در تمامی روزهای سال در جریان است. رهایی، تحقق برابری، رفع تبعیض و ملغی‌سازی تمامی آپارتایدهای جنسیتی، اقتصادی، سیاسی و نژادی، جز با ایستادن علیه هر نوعی از «ارتجاع» و ایمان به حق تعیین سرنوشت، میسر نمی‌شود.

#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#هشت_مارس


@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی : ما زاییده‌ی فرزندان خویش هستیم


تشکل‌یابی مادران میدان مایو آرژانتین، ماحصل دوره‌ی دیکتاتوری نظامی‌ای است که در نتیجه‌ی آن، بسیاری از فعالان سیاسی، معترضان و دانشجویان، کشته و «ناپدید» شدند، یعنی درست در حدفاصل ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳.
این مادران در ساعات و روزهایی در میدان مایو بویتس‌آیرس (مقابل کاخ ریاست‌جمهوری) جمع شدند که حق ابتدایی کوچکترین صدای اعتراضی نیز در فضای پساکودتای آرژانتین از تمامی جامعه سلب شده بود. مادرانی که ما به واسطه‌ی تاریخ مبارزاتی‌شان، همواره آنان را با روسری کوچک سفیدی بر سر، به‌خاطر داریم.
در واقعیت امر، سازمان‌یابی و اتحاد بین این مادران، به دادخواهی و پرسشِ «ناپدید شدگان کجا هستند؟» محدود نماند. آنها با شبکه‌سازی و پیدا کردن یکدیگر، در مرحله‌ی نخست، علیه سال‌ها نقش‌پذیری سنتی و غیرسیاسی از زنانْ ایستادند.

آنها دیگر «تنها» سوگوار فرزندان خود نبودند و بسیاری از آن‌ها به واسطه‌ی تحمیل شرایط معیشتی ناشی از کشته شدن فرزندان‌شان، بار اقتصادی خانواده را نیز به دوش می‌کشیدند. این نخستین جرقه از پُر شدن حفره‌ی اعتراض علیه بیکاری، گرانی، چپاول دولت وقت و سرکوب حداکثری دولت نظامی بود.
دولت نظامی آسوسنا ویافلور، بنیانگذار مادران میدان مایو را همراه با تعدادی دیگر از مادران دادخواهْ ربود و آنها را زیر شکنجه به قتل رساند. خورخه رافائل ویدلا، چهل و سومین رئیس‌جمهور آرژانتین به همراه آلفردو آستیز از مقامات دولت نظامی وقت بودند که فرامین قتل‌ها را صادر کرده و در سرکوب مادران و دیگر مخالفین نقش داشتند. آنها در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ به جرم جنایت علیه بشریت در دادگاهی در آرژانتین محاکمه و به حبس ابد محکوم شدند. وقایعی که در طول جنگ کثیف رخ داد.

در خلال این مبارزات، خاصه نتیجه دادگاه خونتای سال ۱۹۸۵، که به عفو و بخشش تمامی عامران و جنایتکاران منجر شده بود، این مادران اعلام کردند که بنا به ضرورت مبارزه و توقف‌ناپذیری آن، دیگر تنها مادرانی بیولوژیک نیستند و همبستگی مادرانه، بدیل در دست آن‌هاست.

آن‌ها خواهان عبور از دیکتاتوری و دولت‌های یکی پس از دیگرْ «منفعت‌طلب» بودند، چرا که ایمان داشتند که تحقق رهایی و ایستادگی علیه چپاول‌ها و جنایات، با خون فرزندان آنان آغاز شده است و حالا خود را مادرِ تمامی فرزندانِ مبارز می‌دانند.
مادران میدان مایو، موی خود را در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها سفید کردند، اما دقیقه‌ای ساحت سیاسی خود را ترک نکردند. ایستادن و مبارزه دوشادوشِ کارگران معدن­ِ «سانتا کروس سیرا» در بولیوی، جنبش بی‌زمین‌ها در برزیل، فرجام‌خواهی سرنوشت زندانیان مکزیکی و دفاع از زندانیان باسک در اسپانیا، تنها مواردی انگشت‌شمار از خط پیوسته‌ی مبارزاتی آنان جهت تحقق برابری و آزادی است.

مادران میدان مایو، سال‌هاست که تنها نیستند‌. در اعتراضات سال ۲۰۱۱، بازنشستگان، معلمان، دانش‌آموزان، دانشجویان، فعالان LGBT و دگرباشان جنسی و فعالان سیاسی احزاب چپ، همگی در میدان مایو و درکنار مادران دادخواه قرار گرفتند. این یکی از بزرگترین دستاوردهای این مادران است، چرا که ساحت مبارزاتی دادخواهی یک فرزند به حق زیست برابر و رهایی تمامی فرزندانْ گره خورده است. فرزندانی که هر مشت گره کرده‌ی آنان، تداوم دست‌هایی است که طی دهه‌های گذشته، کشته و ناپدید شده بودند.

🟣 طی ساعات گذشته، ویدئویی از «گوهر عشقی» مادر دادخواهِ کارگر جان‌باخته «ستار بهشتی» منتشر شد که در آن علیه صحبت‌های علی مطهری (که به تقلیل مبارزات کارگران در قبال دریافت چند کیسه برنج پرداخته بود)، واکنش نشان داد. او کارگران را «ستارهای» خود نامید و از ضرورت حفظ شرافت و حقانیت مبارزاتی فرزند جان‌باخته و بدنه‌ی کارگران گفت.

@bidarzani