گاهی افراد قوی هم از قوی ماندن و قوی نشان دادن خسته میشوند. خیلی از شبها که برای خیلیها تکیهگاهی بودهاند، تکیهگاهی نمییابند جز زانوهای خودشان! آنها در تاریکترین شبهای اطرافیان خود چراغی برای تاریکی آنان بودهاند و حالا در تاریکترین روزهایشان، سنگ صبوری ندارند!
افراد قوی، در تنهایی گریه میکنند و در تنهایی درد میکشند. آنها نمیتوانند از درد و رنجشان سخنی بگویند. نه به خاطر غرورشان بلکه به این دلیل که قلب بندهی دیگری را به درد نیاورند. قلبی که مطمئن نیستند اندازهی قلب خود، بتواند تحمل شنیدن حرفهایشان را داشته باشد.
آنها تمام زندگیشان را در بین خود و الله تعالی نگه میدارند و از سختی و مرارتهای زندگی نمینالند حتی اگر به استخوانشان برسد. آنها درد میکشند و بیشتر از ما احساس میکنند اما در ظاهر آنان را مثل صخرهای بزرگ میبینی. آنها از جنس خودمان هستند، فقط روح و قلبی بزرگ دارند...
اما این افراد (افراد قوی) گاهی گاهی همانند یک بچه، همانند یک کودک، دلشان یک آدم محکمتر از خودشان میخواهد! آنها هم یک جاهایی بالاخره کم میآورند!
کهکشان🪐داستان pinned «https://whatsapp.com/channel/0029VaaM9uc8KMqkzsWXvH0m سلام به روی ماه تان! اینجا بروید و متن ادبی شماره نهم(9) را کلی لایک باران کنید؛ به حمایت های گرم تان در این هوای سرد نیاز دارم😍❤️»
داستاننویسی در شب پرستاره| یازدهمین کارگاه نویسندگی ⏳•• یک ماه (کوتاه مدت) 🌐•• غیرحضوری (آنلاین) 📍•• ویژهی بانوان 📃•• سی جلسه کاربردی و تمرینات داستاننویسساز 👩🏻🏫•• دیبا امین https://t.center/Deeba2004 🎓•• فراغت حضوری و آنلاین (سند معتبر) 🎁•• در اخیر دوره، یک تن بعد قرعهکشی، مجانی به دوره نویسندگی غیرداستانیام راه پیدا خواهد کرد.
اگر میخواهی در کوتاهترین مدت، بهترین و مهمترین مضوعات داستاننویسی را بیاموزی، به جمع داستاننویسان شب پرستاره بپیوند!
📑•• برای اطلاعات بیشتر و ثبتنام: 0749309913 @DEEBA_AMIN001
تو از اول فهمیده بودی که،به قصدی آبادی تو آمده ام ولی من دیر فهمیدم به قصدِ بربادی من آمده ای .......! تو از اول فهمیده بودی که،سوزنده ای غمت منم ولی من دیر فهمیدم سازنده ای غمم تویی.......! تو از اول فهمیده بودی که، من دل بسته ام ولی من دیر فهمیدم تو زمان بسته ای .......! تو از اول فهمیده بودی که، من نقطه ای آغازی تو ام ولی من دیر فهمیدم تو نقطه ای پایانی منی......! تواز اول فهمیده بودی که،شوینده غمت منم ولی من دیر فهمیدم،رنگ بخشِ غمم تویی .........! تو از اول فهمیده بودی که،تسکین کننده ای غمت منم ولی من دیر فهمیدم بروز دهنده ای غمم تویی.........! تو از اول فهمیده بودی که،من به تو صداقت بسته ام ولی من دیر فهمیدم تو بر من حماقت بسته ای ........! تو از اول فهمیده بودی پایانِ غمت منم ولی من دیر فهمیدم آغازِ غمم تویی ....! تو از اول فهمیده بودی که،خودم را باخته ام ولی من دیر فهمیدم از باخت من خودت را ساخته ای........! واین دیر فهمیدن ها چه چیز های راکه از من نگرفت .................. دردِ نفهمیدن هایم مراکشت ولی خوشحالی فهمیدن هایت هم روزی تورا خواهد کشت،،،،،خدا بشتر از نادانان بادانایان حساب و کتاب دارد....،،،،! خداوند بشتر از جاهلان به عالمان سختگیر است......