به احترام
#مولانا#باغ_سبز_عشق ۱:
بیگمان یکی از مهمترین راههای شناختِ درستِ متن، شناختِ آثارِ افرادی است که آن متن را درست شناساندهاند. با این منطق ناگزیریم برای شناختِ درستِ آثارِ مولانا به سراغِ مولاناپژوهان برویم و با هر سنجهای بخواهید به سراغ مولاناپژوهی بروید سر از کوچهباغ
#بدیع_الزمان_فروزانفر در میآورید.
مرحوم استاد فروزانفر نماد تام و تمام یک استادِ ادبیاتِ فارسی است. او در حوزههای گوناگونِ تحقیق از سرآمدانِ اقران و اعصار است، اما مهمترین حوزهٔ تخصصیِ او عرفان و تصوفِ ایرانی و در آن میان مهمترین تخصصش مولاناپژوهی است.
در حوزهٔ شناخت مولانا آثارِ درخشانی در این هشت قرن نگاشته شده است. از همان روزگارِ مولانا و کتاب "ابتدانامه" از "سلطانولد" فرزند مولانا و "رسالهٔ سپهسالار" از "فریدون بن احمد سپهسالار" و "مناقبالعارفین" از "شمسالدین احمد افلاکی" گرفته تا "
شرح مثنوی مولوی" از "ولی محمد اکبرآبادی" در قرن دوازدهم.
اینها را گفتم که بگویم کتاب گرانسنگِ
#شرح_مثنوی_شریف از علامه فروزانفر را هم باید در شمارِ آن کتابهای عزیز گذاشت. این کتابِ بیبدیل شاید یکی از غنیترین شروحی باشد که تا به حال بر حاشیهٔ
مثنوی معنوی نوشته شده است. فروزانفر پس از نیم قرن غور در محتوا و صورت
مثنوی در سال هزار و سیصد و چهل و شش شروع به نگارش این کتاب کرد و دورهٔ سهجلدی آن را در خرداد چهل و هشت به پایان رساند. این مجموعه که بیش از هزار و دویست صفحه است، شامل هفتاد و پنج درصد از دفترِ اولِ
مثنوی است، یعنی چیزی کمتر از پانزده درصدِ کل
مثنوی! هم در کمیت و هم در کیفیت یگانه است. آنان که این کتاب را خواندهاند بیگمان از جامعیتِ فروزانفر در
شرحِ اندیشهٔ مولوی حیران ماندهاند و به فرمایشِ مولانا "حیرتِ تو ره دهد در حضرتت". فروزانفر قصد داشت که
شرح مثنوی را ادامه دهد، اما دریغا اجل امانش نداد. این دریغ برای تمامِ فرهنگِ ایرانی است تا روزی که ایران باشد که الهی که همیشه باشد.
به گمانِ من که سالهاست این بختیاری را داشتم که جرعهنوشِ مولانا باشم، یکی از دقیقترین راههای شناختِ مولانا تأمل در همین کتاب
شرح مثنوی شریف است. امیدوارم استاد فروزانفر بر این شاگردِ بسیار کوچکش ببخشاید که میگوید روحِ کلیِ حاکم بر
شرح مثنوی شریف شاید از جنس اندیشهٔ مولانا نباشد، همانگونه که این نقد را بر
شرحِ اکبرآبادی هم وارد میداند. آنان که فصوص و فتوحات را خواندهاند ردّ پای اندیشهٔ بلند
#ابن_عربی را در این شروح مییابند و من جهانِ مولانا را از جنس و رنگی دیگر میبینم. هشت سالِ پیش در شبِ خاندانِ مولانا از استاد
#محمد_علی_موحد شنیدم که گفت بهترین راهِ شناخت و تفسیرِ مولانا پنجرهٔ
#شمس_تبریزی است و آنان که مولانا را از دریچهٔ ابنعربی شناختهاند، مولانا را نشناختهاند. ناگفته نماند که شاید دلیلش این باشد که در اواخر عمرِ تحقیقی فروزانفر بود که به تلاشِ محققانِ ترک، یک نسخهٔ عکسی از مقالات شمس حاصل آمد که اگر زودتر حاصل میشد شاید بدیعالزمان در
شرح مولانا راهِ دیگری میپیمود. اما با این حال فروزانفر نخستین محقق ایرانی بود که به ارتباط عجیب مطالب مقالات شمس با
مثنوی مولانا توجه کرد و راه را برای دیگران روشن ساخت، راهی که نیمقرن پس از آن به دستِ توانای موحد به فرجام رسید.
فروزانفر فقط
شرح مثنوی شریف نیست، کوشش ارجمند او در پیدا کردنِ متون پنهان
مثنوی بیمانند است؛ حاصل این کوششها دو کتاب ارجمند "مأخذ قصص و تمثیلات
مثنوی" و "احادیث
مثنوی" است که نشان میدهد آن دریا از چه رودخانههایی نوشیده است. تصحیح و حواشی فروزانفر از "فیه ما فیه" یکی دیگر از یادگاریهای ارجمند مولاناپژوهی فروزانفر است. تصحیح کتاب سترگ "دیوان شمس" هم یادگارِ بزرگِ دیگرِ اوست که هنوز هم چندان از کارِ او جلوتر نرفتهاند. باز لازم به ذکر است که شاید بخش قابل توجهی از آن غزلها از مولانا نباشد که نیست و باز هم رد پای اندیشهٔ فربه ابنعربی در آن غزلها و ابیات مجعول آشکار است، لیکن فروزانفر سنگِ بنا را نهاده است، دیگران اگر توانستند که روزی خواهند توانست، آن سنگ را پیراسته خواهند کرد و آن منسوباتِ مجعول را پاک خواهند کرد.
نیم قرن از درگذشت فروزانفر گذشته است و کتابِ او هنوز گشوده است. از کجا معلوم، شاید در آن عالم هم، در هر جایی که هست، هنوز غرقِ در تحقیق در احوالِ مولانا باشد. شاید چیزی از مولانا را یافته باشد که برای مولانا جلالالدین هم جالب باشد. سماعشان خوش باد و خاکشان سیراب.
#جویا_معروفی@jooyamaroofi1