انجمن آنتیتئیستهای ایران
° چگونه
#توسلبهعلم برای اثبات وجود خدا ناخواسته باعث بیمعنائی وجود خدا، در نتیجه
#مرگخدا میشود
(در این نوشتار علم معادل Science است)
سال ۱۸۰۲ کاخ الیزه در نزدیکی پاریس، گفتگو میان ناپلئون و پیر سیمونلاپلاس بعد از انتشار جلد دوم کتاب رساله مکانیک آسمانی توسط لاپلاس: ناپلئون: آقای لاپلاس شما در کتاب خود هنگام توضیح و پیشبینی حرکات سیارات منظومهخورشیدی نامی از خدا چنانکه نیوتن در کتابش برده بود، نبردهاید؟ لاپلاس: جناب امپراطور، برای توضیح و پیشبینی حرکات سیارات منظومهخورشیدی احتیاج به چنین فرضیهای نداشتم
۱۳۰ سال قبل از این واقعه، نیوتن که بیشک نابغهای در فیزیک و ریاضی بود چون قادر به توضیح و حل معادلات پیچیده اثرات متقابل نیروهایگرانش سیارات روی یک دیگر نشده بود و نیز باور به این داشت که این اثراتمتقابل گرانشی باعث سقوط سیارات به داخل خورشید خواهد شد،
#مشیت و
#اراده خدا را به میان آورد و گفت که
این خواست خداوند است که باعث ایجاد نظم در منظومه خورشیدی و عدم سقوط سیارات به داخل خورشید میشود.نیوتن که دینداری بسیار معتقد بود نمیدانست که ۱۳۰ سال بعد، این معادلات به وسیله روشهای ریاضی حل میشوند و با اعلام
#مشیتالهی در ایجاد نظم، ناخواسته باعث
#مرگخدا خواهد شد.
مثال ها از این نوع در تاریخ فراوان هستند. نسبت دادن تندر و آذرخش به خشم خدایان - نسبت دادن زمین لرزه و سیل و بلایای طبیعی به انتقام گرفتن خدایان از بشریتی که گناه کرده - نسبت دادن طاعون به اینکه بشر باعث مصلوب شدن عیسی گشته و .... تمامی این باورها که در زمان خود به نوعی عقلانی بودند در انتها چون به وسیله
#علم توضیح داده شدند، نسبت دادنشان به خدا(یان)، باعث
بی
مورد شدن خدا(یان) و در نتیجه مرگ آنها شدهاند. متاسفانه انسانها از این وقایع تاریخی درسی نمیگیرند و همچنان چون قادر به توضیح و تبیین پدیدهای به علت
#نارسائیعلم در حال حاضر نیستند، پای خدا را به میان میآورند و خدا برای آنها تبدیل به خدای حفرهها (godOfTheGaps#) در علم شده است.
چون علم نمیتواند این پدیده را توضیح دهد پس کار، کار خداست
از این موضوع در اثبات وجود خدا به علت موفقیتهایی نظریه مهبانگ نیز استفاده شده است. ژرژ لامتر که یک کشیشکاتولیک بلژیکی و دارنده دکترایریاضی از دانشگاه آکسفورد بود، بصورت مستقل با دادههای مشاهداتی
#هابل در مورد انبساط جهان، حل معادلات میدان نسبیتعام انیشین و نیز دوسیتر، مدل مهبانگ را پیشنهاد داد. اینکه جهان از نقطهای بینهایت کوچک و بینهایت چگال در ۱۳.۷ میلیارد سال پیش در نتیجه انفجاری بوجود آمده است، و به خاطر این انفجار در حال انبساط است. لامتر به کلیسای کاتولیک این اخطار را داد که از این نظریه برداشتهای تئولوژیکی و داگماتیسم، به این ترتیب که این عمل بوسیله خداوند انجام شده است را، نکنند چون این نظریه ممکن است در آینده از طرف کیهانشناسان ابطال شود. منتها کلیسا توجهی به این اخطار نکرد.
نمونه دیگر، تنظیم دقیق ثابتهای فیزیکی و تناسب دقیق آنها به یکدیگر (Fine Tuned Universe) که به اصل آنتروپیک (Anthropic Principle) نیز معروف است بیان شده است. این اصل اشاره به آن دارد که شرایطی که باعث بوجود آمدن حیات در جهان شده است فقط هنگامی میسر است که ثابت های فیزیکی (مانند ثابت گرانشی، ثابت پلانک، نسبت جرم الکترون به پروتن، بار الکتریکی الکترون ....) آن چنان دقیق باشند که امکان شکلگیری جهان به ترتیبی که آنرا مشاهده میکنیم وجود داشته باشد و اگر این ثابت ها هر کدام اندکی تغییر کنند امکان شکلگیری جهان به این شکل و لاجرم امکان بوجود آمدن حیات در آن امکانپذیر نیست. این اصل در دو نوع ضعیف Weak Anthropic Principle و نیز قوی Strong Anthropic Principle بیان شده است. نوع قوی این اصل به این ترتیب است که جهان اجبار به این را داشته است که در زمانی موجودات زنده را در خود به وجود آورد. این نوع از اصل مورد انتقادات زیادی قرار گرفته و طرفداران خود را از دست داده است. استنباط تئولوژیکی از نوع قوی این اصل اینست که این خداست که این ثابتها را بدین گونه قرار داده است تا حیات بوجو آید
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists