انجمن آنتیتئیستهای ایران
مبنای
#اصولاخلاقی چیست؟ ۲۱)
اما این ایده هم خالیاز اشکال نیست و مهمتریناشکالآن اینست که نمیتواند بگوید چه عملی اخلاقی هست یا نیست بلکه تنها میتواند بگوید
یک عمل آیا شرایط لازم برای اخلاقی شدن را داراست یا خیر؟ (یعنی با خودش، یا با اخلاقیات دیگر متناقض است یا خیر)
★ اما هر دو ایده در یک مورد مشترک هستند:
اگر افراد بر اساس لذتفردی و یا ارادهفردی عمل کنند، نمیتوان انتظار داشت که این اخلاقیاتفردی، موجب کاهششرارت رفتار انسانها با یکدیگر شود، چرا که
هم لذت و منفعت افراد با یکدیگر در تضاد است و هم اراده و اصولی که آنها برای عقلعملی دارند (حتی اگر این اصول شالودهمنطقی را ایجاد کنند!)
✭
بنابراین اخلاقیات باید به یک اصل تبدیل شوند و تمامی افراد آنرا رعایت کنند
نمیتوان انتظار داشت که عملی برای یک نفر اخلاقی باشد و برای دیگری خیر. بنابراین از هر دو نظریه این ایده را میتوان استنتاج کرد که
اخلاقیات باید توسط کلیت رعایت شوند و تمامی افراد ملزم به رعایت آن باشند.
✭
به بیان دیگر با رعایت اصول اخلاقی به صورت فردی و تجویزهایمذهبی نمیتوان انتظار داشت که شرارت در جامعه تقلیل یابد
اخلاقگرایان معتقدند که جامعه یعنی تمامیافراد جامعه بدوناستثنا باید اصولاخلاقی را رعایت کنند. اخلاق نمیتواند با لذت یا ارادهفرد تعیین شود،
این منفعت و اراده کلیتجامعه است که باید فرد را مقید به انجام عملی کند یا او را از انجام عملی منع کند
اجازه دهید به منهیات یا دستوراتی که کلیت برای تمامی افراد در نظر میگیرد،
#حق بگوییم. پس همه ما معتقدیم که
#حق برای کلیتافراد است. اما طرفداران جامعهسنتی یا مذهبی معتقدند که جامعه باید براساس اصولاخلاقی خود، قوانین را تنظیم کند. درحالیکه طرفداران جامعهمدرن و مدنی معتقدند که حق باید براساس
#آزادیمنفی تعیین شود و نه اخلاقیات و عرف. به همین خاطر در ابتدای مقاله گفتیم که این تصور غلط است که اخلاقیات منجر به اصلاح رفتار افراد و یا کاهش شرارت در جامعه میشود
تفاوت جامعهسنتی و مذهبی با جامعهمدرن و مدنی، در اصولیست که براساس آن حقوق و قوانین در جامعه تنظیم میشوند
در پس اخلاقیات و عرف و یا تعالیممذهبی، منافع وعلایقشخصی و جمعی وجود دارد که به مردم تحمیل میشود. برای مثال هزارانسال، اخلاقیات و عرف جوامعپدرشاهی، مردم را از روابطنامشروع و زنا، بازداشته و آنها را به مرگ و عقوبتهای سخت محکوم کردهاند. بنابراین جوامعسنتی، کاملا مغرضانه قوانین و حقوق را تعیین میکنند چراکه مبنای حقمردم و اختیارعمل آنان وابسته به عرف، سنت، عقاید خاصمذهبی و یا اختیارات پیشوایانمذهبی و مستبدین میشود.
چه دلیلی وجود دارد که تصور کنیم این نحوه تنظیمحقوق به جای کاهششرارت میان افرد، شرارتی بدتر را جایگزین آن نمیکند؟
یعنی شرارت حکام به مردم که جایگزین شرارت مردم بین یکدیگر میشود؟
فیلسوفاناخلاق تصور میکنند که باید زمینهاخلاقی را که مبنای قوانین و حقوقانسانها در جامعه است را عقلانیتر ساخته و یا حتی
#سکولاریزه کنند.
اما چنین روشی غلط است. بهتر این است که زمینهحقوقی براساس اصولیاخلاقی تعیین نشوند. به همین خاطر میگوییم که ایجاد اصولاخلاقی، تجویز آن به هیچوجه باعث کاهششرارت و اصلاحرفتار انسانها نمیشود
جوامعمذهبی، اصولا یا براساس
تجویزهایفردی، که بُعد مذهبیدین است سعی میکنند رفتار مردم را جهت بدهند و یا براساس
شریعت و قوانینمذهبی که بُعد شریعتی دین است، تلاش میکنند قوانینجامعه را تنظیم کنند
★ هر دو ایده همانطور که گفتیم غلط است
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists