📌عاشق مکتوبات غیر الکلی از بچگی اینجور بودم. هر کلمهای را روی هر کاغذپارهای میدیدم با شوق میخواندم، درست مثل خواندن یک کتاب خوب و تمیز.
برای بقیه عجیب بود؟ خب باشد.
هیچکس اینجور نبود؟ خب نباشد.
دیگران چه فکری میکنند ؟ هرچی.
دیگران چطور زندگی میکنند؟ هر طور.
زندگی آنها به من چه؟
زندگی من هم به آنها چه؟
از هفت دولت آزاد بودم و عاشق خواندن و نوشتن. عاشقها کمتر به حواشی مسأله میاندیشند.
بعد از ازدواج معمولن مناسبات عوض میشود. کمتر میتوانی «به من چه» و «به تو چه» حوالهٔ افراد جدید خانواده کنی. مخصوصاً اگر از آن دسته افرادی باشند که همهاش سرشان توی ک...کار دیگران است.
گذشت. بالاخره همه چیز گذشتنی است و من باز شدهام همان دختری که هر تکهپارهای را میخوانَد و حتا به نوشتهٔ روی سنگ قبرها هم به چشم خریدار مینگرد.
پیش آمده که بعضی روزها از این همه عشق پشیمان شده باشم و فکر کنم کاش یکی از دیگران بودم، کاش به چیز دیگری اعتیاد داشتم؛ اما خوشحالم که لااقل حالا از آن روزها نیست.
حالا من شیفتهٔ همان دختر خورهٔ کتابی هستم که درونم میزید و دست از خواندن دیوانهوار نمیکشد.
دوست دارم همینجور بماند و قول میدهم قدرش را بیشتر بدانم؛ با بیشتر نوشتن.
فاطمه ایمانی
#عشق_نوشتن@imanism_ir