#آداب #دعا #آداب_دعا #بدعت⚠️ آیا میتوان در عبادات دخل و تصرّف، یا جعل نمود؟
پیشتر هم مطالب فراوانی ارائه شد دالّ بر اینکه عبادات "
توقیفی" است، یعنی متوقّف بر دستور شارع و صاحب دين میباشد. سلیقه و تجربه شخصی و عقل انسان، در تعیین و کمّ و کِیف عبادات جایگاهی ندارد. عبادت باید مورد رضایت شارع باشد، لذا باید دید شارع مقدّس از ما چه خواسته؟ برخی گمان میکنند چون عبادات مطلوب است، لذا مرز و حدودی هم ندارد، و به هر شکل و برای هر اثری، میتوانند خودشان تعیین کنند چگونه و چه مقدار عبادت شود! مثلا بارها دیده شده که یک سوره را با یک زمان و شرایط خاص، برای فلان حاجت توصیه میکنند، بعد میگويند: "قرآن است، چه إشکالی دارد؟" همچنین ذکر و نماز؛ بله قرائت و اُنس با قرآن فینفسه مطلوب و بلکه دستور شارع است، ولی تعیین جزئیاتش که از شارع نرسیده! مطلوب بودن، دلیل بر دخل و تصرّف نمیباشد.
🔻استاد سیّد قاسم علیاحمدی:
«عقل نیز بر ممنوعیت بدعت دلالت دارد؛ چرا که عقلای عالم اتّفاق دارند بر مذمّت و توبیخ کردن بندهای که نمیداند فلان عمل، واجب است یا مستحب؟ و از پیش خود آن را واجب یا مستحب میکند و آن را به مولای خود نسبت میدهد. زیرا این کار را دور شدن از وظیفۀ عبودیّت و بندگی، و تصرّف کردن در شئؤن مولای حقیقی میدانند.
پوشیده نماند که قاعده و اصل اوّلی در باب عبادات تا زمانی که از جانب شارع دلیلی برای جواز و تشریع آن عبادات نرسیده، حرام بودن و باطل بودن آن است؛ زیرا به اتّفاق علماء، عبادات توقیفی است؛ یعنی جواز آن متوقّف بر تجویز و تشریع آن از جانب شارع مقدّس است. عبادات و اذکار و اوراد را باید صاحب شرع معيّن کند و اجازه دهد و در غیر این صورت، تشریع و بدعت است.» (شرح رساله اعتقاداتِ علّامه مجلسی رحمه الله، ص ۹۴)
➖شیخ يوسف بحرانی رحمه الله، در کتاب "الحدائق الناضرة" حدوداً چهل موضع ذیل مباحث مختلف به "
توقیفی بودن عبادات" إشاره کرده است. بعنوان نمونه:
«و لا ریب ان الأحکام الفقهیة من عبادات و غیرها کلّها توقیفیة تحتاج الی السماع من حافظ الشريعة.» (ج ١ ص ١٣١)
یعنی: شکّی نیست که احکام فقهی از عبادات و غیر عبادات، کاملا توقیفی است که باید از شارع مقدّس وارد شده باشد.
🔹علّامه مجلسی رحمه الله نیز در آثارش مکرّر به این مسئله اشاره کرده (که برخیش گذشت)، و نمونه دیگر، کلام ایشان ذیل یک روایت است:
«يحتمل أن يكون الكلام الذي ردد عليه السّلام الحال فيه بين الأمرين الكلام في
الفروع من الفقه و الفرائض، لأنه لا مدخل العقل فيها، و لا بد من استنادها إلى الوحي، فمن حكم فيها برأيه يكون شريكا للرسول في تشريع الأحكام، و التعميم أظهر.» (مرآة العقول، ج ٢ ص ٢۶٩)
کلمات فراوان دیگری نیز از فقهاء و علماء در اینباره موجود است که به همین مقدار إکتفا میکنیم.
@herz_asemani