#چله_نشینی #صوفیه💢چلّهنشینیِ فرزند مولوی (صاحب مثنوی)
✴️ افلاکی نقل کرده:
«احرار گزين و انصار راه يقين چنان روايت كردند كه حضرت سلطانولد در سنّ بيست سالگى روزى از حضرت مولانا التماس نمود كه البتّه به خلوت درآيد و چلّه بر آرد؛ فرمود كه فرزندم
، محمّدیان (مسلمانان) را خلوت و چلّه نيست و در دين ما #بدعت است، امّا در شريعت موسى و عيسى عليهما السّلام ايشان را بوده است، و اين همه مجاهدات ما براى آسايش فرزندان و يارانست، هيچ خلوت محتاج نيست؛ زحمتى مكش و وجود مبارك خود را مرنجان؛ همانا كه حضرت ولد به جِدّ گرفت و الحاح (اصرار) نمود كه البتّه مىخواهم كه چهل روز در خلوت بنشينم، امّا از حضرت خداوندگار همّتى و قوّتى دريوزه مىكنم، اجازه فرموده اشاره كرد تا براى او خلوتى ترتيب كردند؛ چون به خلوت درآمد، فرمود كه درب صومعه را به كاهگِل برآوردند و در سه روز بارى حضرت شيخ صلاح الدين و مولانا گِرد آن خلوت برمىآمدند و مراقبت مىفرمودند و در وی تصرّفها مىكردند؛ چون چهل روز تمام شد، كافّهٔ ياران و اكابرِ محبّان با گويندگان حاضر گشته به احترام تمام و اعزاز تامّ هرچه عظيمتر درب خلوت را گشادند؛ والد معظّم ديد كه حضرت ولد غرق نور گشته بود و صورتى عجب بسته؛ چون روى مبارك حضرت والد را ديد سر نهاد و پاى پدر را در كنار گرفت و تا ديرگاه مىبوسيد و مىليسيد؛ گويند چه عنايت بىنهايت كه آن روز فرمودند و از غايت شادی ياران به سماع شروع كرده بسى فرجيها كه به قوّالان بخشيدند، آخرِ سماع چون خلوت شد و در حريم حرم جز ياران مَحرم نماند، حضرت مولانا فرمود كه بهاءالدين در حضور شيخ صلاح الدينِ ما از مكاشفات خلوت خود رمزى واگوی كه ارباب خلوت را از جلوت حال ناگزيرست؛ حضرت ولد سر نهاد و گفت: چون سى روز خلوت بگذشت، ديدم كه چون كوههاى بلند الوانِ انوار از پيش نظر من عبور مىكرد و لا ينقطع فوج فوج مىگذشت و از ميان آن انوار آوازى مىشنيدم محسوس كه "إِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً" و متواتراً اين آواز بگوش هوشم مىرسيد و از مزۀ آن آواز بىهوش مىشدم و باز مىديدم كه الواح سرخ و سبز و سپيدفام برابر بصر من مىداشتند و در آنجا اين كلمات مسطور بود كه "كلّ ذَنب لك مغفور سوى الإعراض عنى" همانا كه حضرت مولانا نعرهزنان بچرخ درآمد و از شور ياران قيامتى برخاست؛ فرمود كه بهاءالدين آنچنانست كه ديدى و شنيدى و صد هزار چندانست؛ امّا براى ناموس شرع و متابعت شارع، اسرار را پوشيدهدار و به كسى مگوی؛ چه اين مردم خر دم، بىدف مىرقصند، و اگر برين اسرار حقايق، اشرار خلايق وقوفى يابند، خرابيها كنند و ضعيفدلان امّت را طاقت سرّ قدر نيست، و از حكمت الهى بىخبرند و در صورت بشر خرند.»
📘 مناقب العارفين، ط_تهران، ج٢ ص٧٩٣
✅ پینوشت:
الف) مولوی که خود از بزرگان صوفیه است، تصریح میکند که چلّه و خلوتنشینی در شرع مقدّس اسلام وارد نشده و بدعت است. یعنی مستند شرعی ندارد. و این مطلب از واضحات است
ب) با وجود اعترافِ مولوی به عدم مستند شرعی برای چلّه و خلوت، ولی باز وی دستور به انجام این عمل میدهد
‼️ که دلیلش واضح است، این همان طریقت است که مقابل شریعت قرار میگیرد و بارها پیرامونش سخن گفته شدهست
ج) مولوی که از ادب چندان بهرهای ندارد، اینجا نیز کسانی که تاب تحمّلِ بدعتها و کرامات دروغین و ساختگی را ندارند، خر مینامد!
@herz_asemani