💝مشاوره خانواده بهشتی 💝

#سوختنی
Channel
Logo of the Telegram channel 💝مشاوره خانواده بهشتی 💝
@hamsardarryPromote
4.44K
subscribers
14.8K
photos
1.25K
videos
9.94K
links
✨﷽✨ ✍آشنایی با مسائل زناشویی در اسلام ویژه متاهلین و مجردین ✍️هدف ما آرامش و ثبات زن وشوهرها در زندگی مشترک و انتخاب شایسته مجردهاست😊 💑 @hamsardarry ✍نوبت مشاوره *تبلیغات @hamsardarry #کپی_مطالب ‼️
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر
#قسمت_سی_چهارم

سهیل گفت: یک.... دو..... سه.... حرکت
یکهو سهیل و علی و ریحانه هر سه حمله کردند به سمت فاطمه و پرتش کردند روی مبل و صورتش رو با رژ لبهایی
که توی دستشون بود سرخ سرخ کردند، سهیل که دستای فاطمه رو گرفته بود و مدام داد میزد: زود باشید، دیگه
نمی تونم تحمل کنم، الانه که دستاش ول بشه، اون دو تا هم که روی شکم فاطمه نشسته بودند تند و تند روی
صورت فاطمه رو قرمز کردند و بعدشم هر سه تاییشون با هم فرار کردند.
فاطمه که گیج بود یکهو فهمید که این نقشه از قبل تعیین شده شون بود برای همین بلند شد و پارچ آبی که روی اپن
بود رو برداشت و با سرعت تمام نصفشو خالی کرد رو سر سهیل بقیشم می خواست خالی کنه رو سر علی و ریحانه
که در رفتند و همه آب ریخت روی #تلویزیون، #صدای_انفجار و بوی #سوختنی بلند شد و #یکهو کل #برق خونه رفت.
بچه ها که به #شدت ترسیده بودند #ساکت شده بودند.
فاطمه فوری رفت و #بغلشون کرد، تازه فهمید که چه گندی بالا آورده، #سهیل که چند لحظه داشت فکر میکرد، یکهو
چنان زد زیر #خنده که ناخود آگاه #خنده رو به لبهای ترسیده همسر و بچه هاش نشوند، بعدم گفت:
- #همسر_گرامی می خوای اذیت کنی مثل ما راههای #کم۴خرج رو انتخاب کن، الان باید بریم یک #تلویزیون_جدید
بخریم...
صدای #خنده اونا از درهای خونشون عبور میکرد و به گوش زنی میرسید که هر لحظه #حسادت توی وجودش
بیشتر و بیشتر #شعله میکشید، شاید اون زن فکر میکرد #عشق_عمیقی توی اون #خونه موج میزنه، اما نمی دونست که
اون #خنده_ها و #شادی_ها
نه به خاطر یک عشق
بلکه به خاطر #بردباری زنیه که با وجود تمام #ظرافتهای_وجودش مثل
یک #کوه_مقاوم و #استواره.
دو سالی از اون قضایا میگذشت، اونها از اون خونه کوچ کرده بودند و به محله جدیدی رفته بودند، فاطمه خیلی تلاش
کرد و با #زیرکی_خاص_خودش، کاری کرد که #دوستهای_سهیل خیلی زود #روابط_خانوادگیشونو قطع کردند، از طرفی تا
جایی که می تونست سعی کرد #بهترین_ها رو برای #همسرش فراهم کنه، #محیط_گرم و #آرومی که فاطمه براش آماده
کرده بود باعث شده بود #رفتار_سهیل به شکل #چشم_گیری #تغییر پیدا کنه، #فاطمه با کمک #حس_زنانه خودش می
تونست بفهمه که اون روابط همچنان ادامه داره، اما امیدوار بود که حداقل سهیل روی اون #دو_شرطش پای بند میمونه.
مرداد ماه بود و تولد ریحانه، همه چیز آماده بود، ریحانه که از خوشحالی یک جا بند نمیشد، سهیل و علی با کمک هم
بادکنکها رو باد میکردند و به در و دیوار وصل میکردند فاطمه هم توی آشپزخونه خوردنی های تولد رو آماده
میکرد، که ....
ادامه دارد...


@hamsardarry 💕💕💕