هیچ کدام از بیتهایی که این آقایان میخوانند (آن هم با خوانشهای غلط اندر غلط) برای فردوسی نیست. در هیچ نسخهی معتبری از شاهنامه چنین ابیاتی وجود ندارد. اینها شعرهایی مجعول است که متاسفانه فرهنگِ شفاهی جامعهی ایرانی و عدمِ دقت در نسخِ مکتوبِ معتبر، باعث شده به نامِ فردوسی دهان به دهان بچرخد و جعل شود. چنانکه هیچ اهل کتابی نتوانسته تا امروز به این قوم بفهماند که شما با جعلِ آنچه دوست داشتهاید فردوسی سروده باشد، او را که نیازی به هوراکش و اعتبار ندارد، معتبر نمیکنید، بلکه درازمدت، اعتبارِ ادبیات را مخدوش خواهید کرد
چگونه میتوان بیتی با قافیهی غلط چون: «بسی رنج بردم در این سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی» را به فردوسی نسبت داد؟ و ندانست که نوشتن شاهنامه، یعنی به نظم شدنِ اولیه آن فقط چهارده سال طول کشیده و حتا ویرایش آن، نه سی سال بلکه بیش از سیوپنج سال به طول انجامیده است، چه آنکه فردوسی ویرایشِ دوم کتاب را فقط، در اواخر سال ۴۰۰ و اوایل سال ۴۰۱ به انجام میرساند. چگونه او میتواند بیتی بسراید، که در آن از زنده کردن زبان پارسی (که البته اشارهاش به زنده کردن عجم است) سخن گفته باشد و در همان بیت از واژهی عجم استفاده کند
البته پاسخ به این پرسشها آسان است، آسان است که بدانیم چرا جامعهی ما به هر کس که بر منبری پرتاب شد و هر سخنی بر دهان آورد و پراکند، بیهیچ پرسش یا تحقیقی، سخنش را قبول میکند. همین آسیبِ بزرگ است که اکنون مواجهیم با جعلِ گستردهای از شعرهای بیمایه به نامِ شاعرانِ حتا معاصرِ ما. به هر روی بیتِ بالا در هیچ یک از نسخههای خطی مانند لندن، بیروت و فلورانس نیامده و پیرو اینها در تصحیحهای مهمِ مسکو و ژول مول نیز یافت نمیشود همهی تصحیحهای داری اهمیت و نامدارِ معاصر نیز، چنین بیتی ندارند
از همین دست است بیتِ: «به روز نبرد آن یل ارجمند/ به شمشیر و خنجر به گرز و کمند…» که بازیگرِ طرفدارِ قدرت، به آن میبالد که نام پسرش را از این بیت برداشته؛ او که مدعی شاهنامه دوستیست، نمیدانسته و نمیداند که بر گور خالی مویه کرده است. چه این ابیات نوشتهی انجوی شیرازی (۱۳۰۰-۱۳۷۲) است در کتاب سه جلدی «فردوسینامه» که مجموعهایست از قصه های عامیانه دربارهی مردم و سرایندهی شاهنامه. (نک. انجویشیرازی، ابوالقاسم. فردوسینامه ۱۳۶۹. ۱ و۲. پهلوانان و نبردها. ۲۶۰-۵۷)
نویسنده روایتها و نقالیهایی را جمع آوری کرده و داستانهای شاهنامه را با این نقل قولهای شفاهی کتابت نموده است. این نشانگر است که پسر داریوش ارجمند هرگز یکبار به سراغ بیتی که پدرش میگوید نامش را از آن انتخاب کرده نرفته، چه آنکه اگر رفته بود با جای خالی آن ابیات، جعل را شاید متوجه میشد. این ابیات هم در هیچ نسخهی خطی از جمله شاهنامههای بایسنقری، تهماسبی، لندن، فلورانس و… وجود ندارد. جالب آن است که بسیاری از این ابیات به عنوان شاهکار لف و نشر مرتب هم یاد میکنند.
اما دربارهی بیتِ :«رد مورچه بر پلاس سیاه/ شب تیره دیدی دو فرسنگ راه» از مغلوط خواندنِ بیت که بگذرم، مغلوطتر این است که شعر متعلق به «اسدی توسی» آن هم در گرشاسبنامه است. (ن.ک. اسدی طوسی. ابونصر علی بن احمد. گرشاسب نامه. باهتمام:یغمایی. حبیب ۱۳۵۴. نامه اثرط به گرشاسپ. ص ۲۶۵، ۲۶۶.) ابیات نیز چنین است: «پی مورچه بر پلاس سیاه/ بدیدی شب تیره صد میل راه/ بپای آن کجا دیده بگماشتی/سبک تر ز دیدار بگذاشتی/تنش ابر بد برق دندان تیز/خوی اش قطره باران وکف ریز»
در خصوص بیت: «ز گرد سواران در آن پهن دشت/زمین شش شد و آسمان گشت هشت» نیز باید گفت، بر خلاف آنکه برخی نسخ امروزی این بیت را در بخش «کیقباد» آوردهاند اما هنوز مشخص نیست این بیت که در قدیمیترین نسخهی خطی از شاهنامه موجود نیست، کی و چه زمان به درون آن راه پیدا کرده است. اما آنچه پیداست بیشک این بیت نیز به نام فردوسی جعل شده، چنانکه زنده یاد ایرج افشار روزی به من در این خصوص توضیحاتی دادند که در این گستره نمیگنجد
بیگمان باید مبارزه کرد، با جعل کلمهها و ابیات غلط به نام فرهنگ و ادبیات ملی ما، باید مبارزه کرد با فرهنگ شفاهیگری که از منابر بر ملت تحمیل شده است. چه آنکه سخن، روایت و منبع مجعول نخستین و بزرگترین عامل مخدوش کننده هویت یک ملت است
حامد داراب
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
متن کامل در اینستاگرام
www.hameddarab.com