🔹 به بهانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ـ بخش پنجم و پایانی: انتخاب اصلح
وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا (اسراء، ۳۶)
و پیروی مکن از آن چه بدان آگاهی نداری، همانا گوش و چشم و دل، همگی آنها باید در باره آن پاسخگو باشند.
تا ساعاتی دیگر زمان تعیین شده برای تبلیغات انتخاباتی به پایان میرسد و تا دو روز آینده رئیس جمهور جدید نیز از سوی مردم نیز برگزیده خواهد شد. در این میان، انتخاب ما همچون همه دیگر کنشهایمان رفتاری است که بر پایه انبوهی از گزارههای دینی باید نسبت به آن در پیشگاه خداوند و در آن سرا پاسخگو باشیم. از همین رو قرآن به صراحت ما را از پیروی کردن از چیزی که بدان آگاهی نداریم برحذر داشته است. ولی از سوی دیگر، اگر هر یک از ما برای شناخت اصلح صادقانه کوشیده باشد و بدون حب و بغض و پیشداوری و منفعتخواهیهای ناحق به یک انتخاب رسیده باشد، با آرامش خاطر و بدون واهمه از طعنهها و سرزنشها و القای گناه از سوی طرفداران نامزد رقیب میتواند رأی خود را به صندوق بیاندازد و امید پاداش الهی هم داشته باشد.
بر پایه چهار یادداشتی که پیش از این در همین باره منتشر شد، به باور بنده انتخاب آقای دکتر مسعود پزشکیان در برابر نامزد رقیب وی، انتخاب اصلح است. اصلح دانستن آقای پزشکیان به هیچ روی به معنای نبود نقطه ضعف در او و اندیشه و سلوک او و اطرافیان او نیست همان گونه که قطعا به معنی نبود نقطه قوت در اندیشه و سلوک نامزد رقیب و اطرافیان او هم نیست، همانگونه که در یادداشت نخست ذکر شد، هیچ یک از دو نامزد خیر مطلق و یا شر مطلق نیست، از این رو اصلح شمردن آقای پزشکیان به این معناست که اگر مجموع نقاط ضعف و قوت و دستاوردها و تهدیدها این دو نامزد را در کفه ترازوی سنجش شایستگی بگذاریم، در نگاهی کلی و در معدل کلی کفه ترازو به سود آقای پزشکیان سنگینی میکند.
منطق دفاع بنده از آقای دکتر پزشکیان دقیقا همان منطق دفاع از آقای مهندس میرحسین موسوی در برابر نامزد رقیب او در سال ۱۳۸۸ است، که بیش از آن که رأی به یک نامزد باشد رأی "نه به نامزد رقیب" بود. همان گونه که شناخت و تحلیل از نامزد رقیب آقای مهندس موسوی در آن دوره، برخاسته از شیندهها از این و آن نبود بلکه ریشه در شناخت مستقیم داشت، اکنون هم صرفنظر از همه آن چه در رسانههای گفته میشود تحلیل من از نامزد رقیب آقای دکتر پزشکیان ریشه در شناخت مستقیم دارد. همان گونه که استدلال اصلی بنده در آن دوره این بود که این فرد، فرد نظام نیست و نمیتوان به او امید بست، اکنون هم روح استدلال و استنتاج بنده بی کم و کاست همان است. همان گونه که آن زمان تحلیل بنده این بود که کژیهای احتمالی آقای میرحسین را میتوان فریاد زد ولی کژیهای طرف مقابل را که پوشش ارزشهای دینی و انقلابی دارد، نمیشود فریاد زد، اکنون هم دقیقا به همان ترتیب بر این باورم اگر کاستیها و کژیهایی در دولت آقای پزشکیان به چشم آید میتوان آن را فریاد کشید ولی برعکس در برابر کاستیهای و کژیهای دولت رقیب تنها میتوان خون دل خورد. همان گونه که آن زمان بارها و بارها گفته شد که یکی از اصلیترین اشکالهای این جریان مدعی ولایتپذیری، غیرباورمندی به ولایت فقیه به عنوان جوهره نظام اسلامی است، اکنون نیز همین احساس خطر وجود دارد؛ طرفه آن که این بار، حتی ارجاع ظاهری به منویات رهبری و شعار به سود ایشان در سخنان و گردهماییهای این مدعیان ولایتپذیری به چشم نمیخورد.
یادداشتی که در سال ۱۳۹۲ با اطلاع و اذن مرحوم آیتالله مهدوی کنی اعلی الله مقامه در نقد نوع تفکر آقای جلیلی و برخی از اطرافیان ایشان با نام "متدینان بی دین و چند خاطره از آیتالله مهدوی کنی" نوشته بودم و در خبر آنلاین منتشر شده بود (هنوز هم در دسترس است)، ادامه همان نگرانیها بود.
طبعا در صورت انتخاب آقای پزشکیان از سوی مردم، نگرانیهایی پدید خواهد آمد، مانند هنجارشکنیهای احتمالی برآمده از شکفتن بغض فروخفته کسانی که در پانزده سال گذشته احساس ستم داشتهاند، تداوم عدم پایبندی به ظواهر شریعت که در دولت سیزدهم در بدترین حالت پس از پیروزی انقلاب اسلامی درآمده است، افزایش طمعورزی دشمنان قسمخورده ما به کشور عزیزمان و دیگر نگرانیهایی از این دست، ولی همان گونه که ذکر شد اگر مجموعه این نگرانیها با مجموعه نگرانیهای برآمده از رأی آوردن نامزد رقیب سنجیده شود، به حکم خرد باید آقای پزشکیان را برتر نهاد.
انتخاب ما هر چه که باشد، بین خوب و خوبتر، بین بد و بدتر و یا بین خوب و بد، یک انتخاب در بین گزینههایی است که شورای نگهبان برایمان مشخص ساخته است و طبعا اعضای محترم آن شورا هم در عقاب و ثواب تصمیم ما شریک هستند.
۱۴ تیر ۱۴۰۳
@MohsenAlviri