🔹 عاشورا و منطق تحول اجتماعی
خلاصهی سخنرانی شب عاشورا در کانون توحید:
✅ تحول اجتماعی، به معنایی تغییرات معطوف به ساختارهای اجتماعی، آرام و پیوسته، و بدون انقطاع و گسست، از ضرورتهای زندگی اجتماعی است. این تحول برای دستیابی به وضعیّتهای مطلوبتر در حوزهی عمومی است. تحولپذیری اجتماعی نشانهی سلامت جامعه است. جامعهای که به هر دلیل تحولناپذیر است و یا هزینهی تحول در آن بالاست، جامعهی سالمی نیست.
✅ تحول اجتماعی در ادبیات علوم اجتماعی، نقطهی مقابل ناامیدی و انقلاب است. به این معنا که در جامعههایی که به هر دلیل به تحول روی خوش نشان داده نشود، دو اتفاق ممکن است رخ بدهد: یک: انقلاب ، شورش، هزارهگرایی، و نافرمانی. دوم: ناامیدی اجتماعی که خود را در مهاجرت، انزواطلبی، و یا بیحسی اخلاقی نشان میدهد.
✅ در ادبیات دینی تحول اجتماعی به معنای "اصلاح" و یا "احیاء" است. قرآن کریم اصلاح و احیا را مسئولیت اصلی پیامبران میداند: "و ان ارید الا الاصلاح ماستطعت" و "استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم." اما علی علیهالسلام نیز اصلاح را در کنار دفاع از مردم، تمشیت امور مالی، و عمران و آبادانی، مسئولیّت اصلی حکومت دینی میداند. بر این اساس تحول اجتماعی که تعبیر دینی آن اصلاح و احیا است، امری ضروری دانسته شده است.
✅ در سنت اسلامی برای تحقق امر اصلاح، ابزاری تعریف شده است که مهمترین آنها امر به معروف و اجتهاد( دستکم در سنت شیعی) است. سطح عالی امر به معروف به مثابه راه گفتگو و مطالبهی شهروندانِ بیرون از قدرت از مسئولان و اصحاب قدرت است. اجتهاد نیز به معنای انعطافپذیری شریعت و مشروط بودن احکام آن به شرایط محیطی و زمانی است.
✅ امام حسین علیهالسلام نیز حرکت خود را یک حرکت اصلاحی معرفی میکند: "انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی. البته حرکت اصلاحی امام حسین از سالها قبل و از زمان حکومت معاویه آغاز شده بود. معاویه مصلحت نمیدید با امام برخوردی خشن داشته باشد ولی یزید خیرهسرانه چنین کرد. " اما پرسش اصلی این است که چرا این حرکت اصلاحی تا این اندازه پرهزینه بود و امت اسلامی را با یک جنایت بزرگ و فاجعهی انسانی روبرو کرد؟ چه وضعیّتی بر جامعهی اسلامی حاکم شده بود که یک نهضت اصلاحی توسط کسی که سرمایهی اجتماعی بالایی دارد، با این حجم از خشونت به وسیلهی حکومت، روبرو شد؟
✅ در پاسخ به این پرسش باید گفت بنی امیه و بویژه یزید با چند ترفند هزینهی اصلاحطلبی را در جامعهی اسلامی بالا برد. مهمترین این ترفندها: انحراف، تحریف، و ترساندن بود. در حقیقت یزید با بالابردن هزینهی اصلاح و یا انکار ضرورت اصلاح یک دیکتاتوری ایجاد کرده بود. دیکتاتوری صرفا به معنای انکار خواست و ارادهی مردم نیست؛ بلکه به معنای انکار ضرورت اصلاح اجتماعی است.
✅ مؤلفههای اساسی و بنیادین نهضت اصلاحی امام حسین عبارت بودند از: بازگشت به سنت پیامبر، احیای حقوق انسان، آزادی و آزادگی، نفی ظلم، و اقامهیا عدالت. هیچ کدام از این اهداف به صورت مستقیم به کنشگران خُرد جامعه معطوف نیست. امام حسین بر مضامینی تمرکز دارد که زمینهی فساد و تباهی هستند.
✅ منطق اصلاحطلبی عاشورا چند حقیقت را بر ما آشکار میکند:
📍هر جامعهی امکان امر تحول اجتماعی از طریق فرآیندهای طبیعی و پیشبینیشده را انکار کند، در معرض تکرار فاجعههایی شبیه چیزی است که در عاشورا رخ داد.
📍تحول اجتماعی باید بر مهمترین اصول مبتنی باشد و مبناییترین تغییرات را طلب کند. مفاهیمی چون عدالت، آزادی، حقوق انسان و ارزشهای متعالی دینی.
📍حرکت اصلاحی امام حسین بر پذیرش عمومی مردم و آگاهی بخشی استوار بود و نه بر اقتدار شخصی خودش. امام کسی را به تبعیّت کورکورانه از خویش دعوت نکرد و حتی در شب عاشورا تاکید کرد که هرکس که میخواهد میتواند بدون دغدغه برود.
📍آرمانهای اصلاحی امام حسین، دو ویژگی باز داشتند: اولا واضح و روشن بودند. و ثانیا تبیینپذیر بودند. راه رسیدن به آنها واضح و قابل بیان بود. تحول اجتماعی امام حسین، قدم زدن در وادی ابهام نبود.
📍حرکت اصلاحی امام حسین با خط زدن منافع شخصی خود همراه بود. امام حسین با گرفتن منافعی میتوانست از اصلاحطلبی دست بکشد، ولی چون میخواست "امام حسین" باشد، با خط زدن منافع شخصی اصلاحگری را برگزید.
📍 امر اصلاح، امری هزینهبر است و با عافیتطلبی سازگار نیست. هر جنبش اصلاحی باید به پرداخت هزینه فکر کرده و خود را آمادهی آن کند.
مهراب صادقنیا
۱۴۰۳/۴/۲۶
@sadeghniamehrab https://t.center/sadeghniamehrab