🖊کربن نموداری از تجربههای معنوی و پژوهشهای باطنی است
📚منادی مشرقیان جهان📥الکساندر واسیلینف/ مترجم سید امیرحسین اصغری
🖇هانری کربن به شکل ممتازی این پیشفرض را ثابت کرده است که وی همانند افلاطون، ماهیت زمان را در «حضور» ماورای الهی در «آن ازلي» درک کرده است. اما مهمتر از آن در این تحقیق ثابت کردیم که از نظر کربن، میان حضور ماوراي ازلی، «آنِ ازلی» و انسان، رابطهای ناگسستنی وجود دارد. هم چنین به روشنی دریافتیم که هدف کربن از تفسير نظرات متفکران مسلمان در حول مسألة زمان، همواره این بوده است که در هر شخص واحدی، هم زمانی همة زمانها در آگاهی اسطورهای تحقّق پیدا می-کند.
🖇در ديدگاه کربن، لحظات زمان چیزی جز حالات متوالی درونی انسان نیست. هم چنین می توان گفت که به طور واضح یکی از مهمترین نظرات کربن مطابق نظر ملاصدرا بیان شده است که تقسیم زمان به گذشته و آینده، امری ذهنی است و انسان از حیث ذات خود، برتر از زمان است و در زمان نیست، بلکه زمان در انسان است. در نتیجه، کربن از قیدهای تصورات مفروض در مورد زمان خطی خارج شده است و مطابق تفکّرات حکما و عرفای مسلمان بزرگ، در اقلیمهای صورتهای ازلی جدید وارد شده است که در آنها، اوّلویت تاریخی به اوّلویت مکانی مبدل میشود.
🖇به نظر کربن این تأویل عرفانی- اسطورهای در مورد زمان و ادراک «اکنون حقیقی»، امکان همزمانی با جامعیت واقعیت را به ما میدهد. همانطور که ملاحظه میکنیم، کربن در نزد مؤلّفان بزرگ مسلمان، اتحاد با حقایق ازلی را در خلال این هم زمانی با «اکنون» یا با «آنِ ازلی» غیر قابل تقسیم مییابد؛ امّا این همزمانی تنها وقتی امکان دارد که سالک معنوی از خلال تمامی تحولات نفس عبور نماید و مجدداً به «آن» یا ائون مبدل شود؛ یعنی به حالت اولیة ماوراي ازلی خود بازگردد که در آن با ذات الهی خویش در وحدت تام قرار داشت.
🖇آن چه از تحلیل های کربن برای ما اهمیت دارد این است که هنگامی که وی از تأخر یک زمان بر زمان دیگر سخن میگوید، در حقیقت مراد وی این است که تنها باید به زمان در تمامی انواع خود، به عنوان حالتی از نفس نگریست. وی مشابه این استنتاج را در مورد تاریخ، چه ارضی و چه آسمانی نیز مطرح کرده است و آنها را حالات نفس دانسته است. تحلیل عمیقی که کربن در مورد درجات هفتگانة دور نبوت بیان کرده است نیز برای ما ارزش خاصّـی دارد. این درجات، تاریخ قدسی یعنی تاریخ الهی و سـرّی بشر را پدیـد میآورند. کربن تأکید میکند که «زمان مندی» را نمیتوان به هیچ وجه مترادف مفهوم متداول «تاریخمندی» به شمار آورد. وی برای اثبات این دیدگاه خود از معنویت اسلام ایرانی استفاده کرده و نشان داده است که چگونه در معنویّت اسلام ایرانی این دوگانگی از طریق زمان حقیقی و قدسی حوادثِ عالم غیب، حل گردیده است. لازم به ذکر است که «مکان» این حوادث، همان نفس است.
🖇وجود «عالم مثال» در نظر کربن اهمیت ویژهای دارد؛ یعنی عالمی که در آن تمامی تحوّلات در مقامات طولی وجود رخ میدهند. البته مشاهده کردیم که تمامی حکما و عرفای مسلمان، وجود این عالم میانی را نپذیرفتهاند، اما بر اساس نظر کربن، بدون وجود این عالم، توضیح و شرح نحوة انتقال در میان مقامات وجودی و عوالم مختلف از عالی به دانی (سفلی) و برعکس آن امکانپذیر نیست. به نظر میرسد که در پایان کار، در همزمانی کامل حقيقت با خودش و در جامعیت واقعیت؛ واقعیتی که همة اعتبارات عقلی نسبت با آن، تنها سايه هايي به شمار می آیند و تمامی مقامات وجودی، تنها کوششی فکری برای ايـجاد ساختاری از واقعيت که قابل تعریف نیست، محسوب می شوند.
🖇هانری کربن در جستجوی مفهومی برای زمان است که موافق با علم وجودی عالم مثال و جسم لطیف انسانِ باطنی باشد؛ چراکه وی کاملاً آگاه است که نفس انسان پیش از بازگشت به حالت ماوراي ازلی خود و پیش از آنکه به وحدت تام با ذات الهی برسد، به ناچار باید از تحوّلات بیشماری عبور کند که به معنای زمان ها، مکانها و تاریخهای متعدد است. نظریة قاضی سعید قمی در مورد مقدار زمان، مکان و مادة هر شخص، نزد کربن دارای اهمیت خاصّی است. همین طور بسیار لازم است به این مطلب اشاره کنیم که کربن به این دلیل اهتمام زیادی به عالم مثال دارد که این عالم، ابزار ضروری ذهن برای عبور از زمان است و چنان که بارها بیان کردیم، زمان فاصله یا تأخّر از ازلیّت به شمار میآید. اما لازم است مجدداً تکرار کنیم که هدف نهایی، خلاص نفس از وهم تنزّل از حالت ماوراي ازلی او است؛ یعنی حالتی که در وحدت تام با ذات الهی بوده است.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره سیزدهم سیاستنامه مطالعه کنید.🦉@goftemaann