🔻 (هنگامی که حضرت علی علیه السلام فاطمه زهرا را دفن نمود) ... وقتی دست مبارك از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشك را بر گونه هایش جارى ساخت، سپس رو به جانب قبر رسول خدا (ص) گرداند و گفت: «اى رسول خدا از من بر تو سلام باد، و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبه ات و نور ديده ات و زائرت و كسى كه در آرامگاه تو در ميان خاك آرمیده است. همان كسی كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول اللَّه صبرم در فراق دختر برگزيده ات كم شده، و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستى گرائيده. به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد. ... و به زودى دختر تو از همدستى امّتت عليه من و غصب حقّ خودش به تو گزارش میدهد، پس احوال را از او جويا شو، كه بسى غمهاى سوزانى كه در سينه داشت و راهى براى پخش آن نمی يافت، اما به زودى بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داورى میكند و او بهترين داوران است.
🔴از سليم بن قيس نقل شده است كه: عمر بن خطاب در يك سال نصب حقوق همه كارگزارانش را به عنوان غرامت (و كمبود بودجه و ماليات) برداشت، ولى حقوق قنفذ را به طور كامل پرداخت كرد
▪️سليم می گويد: به مسجد رسول خدا رفتم گروهى نشسته بودند، كه اكثر آنها از بنى هاشم بودند و برخی از یاران خاص امام علی(ع) مانند: سلمان ، ابوذر، مقداد ، محمدبن ابی بکر و... نیز در انجا حاضر بودند، در اين جلسه عباس عموى پيامبر به على گفت: چرا عمر مانند كارگزارانش از حقوق قنفذ كم نكرد؟ حضرت على عليه السلام به اطراف خود نگاه كرد و سپس قطرات اشك از چشمانش سرازيز شد، آنگاه در پاسخ عباس فرمود:
🔺حقوق قنذ را كم نكرد، تا از او تشكر نمايد به خاطر ضربت تازيانه اى كه او بر فاطمه نواخته بود كه وقتى فاطمه از دنيا رفت، اثر آن تازيان در بازوى او وجود داشت و همانند بازو بند، نمايان بود.
📖 سلیم بن قیس ص 223 و 224 📖 بحار الانوار ج 30 ص 302 📖 کلبه احزان ص 173