🌷مدح و مرثیه🌷

#حضرت_زینب_شهادت
Channel
Logo of the Telegram channel 🌷مدح و مرثیه🌷
@ganjine5Promote
4.31K
subscribers
1.5K
photos
278
videos
5.56K
links
هدف مجموعه کانالهای (مدح و مرثیه) دسترسی آسان مادحین و ذاکرین محترم به متن نوحه هاست. @davodTahmorasi
#حضرت_زینب_شهادت



یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش
کشم آهی که فتد در دل گردون، شررش

کام نادیده ز ایّام که در اوّل عمر
سوخت از داغِ غمِ مادر و جدّ و پدرش

بود در ماتم جدّ و پدر و مادر خویش
که شد از بهر حسن، معجر نیلی به سرش

پاره‌های جگر ‌زار حسن را در طشت
چون نظر کرد ز غم، پاره شد از غم، جگرش

چشم او بود هنوز از غم دوران، خونین
که سوی کوفه کشانید، قضا و قدرش

خیمه‌اش گشت به پا، چون به لب شطّ فرات
جاری آمد شط دیگر ز دو چشمان ترش

چاک زد پیرهن و خاک به سر کرد، چو دید
بی‌‌سر افتاده تن پاک دو نورس‌ پسرش

شش برادر به یکی روز همه بی‌‌سر دید
که ز بار غم هر یک، چو کمان شد، کمرش

اکبر و قاسم و عبّاس و حسین کشته و شد
خولی و حرمله و شمر و سنان، هم‌سفرش

روزِ وارد شدن شام، شب از گریه نخفت
بس که بارید به سر، سنگ ز هر بام و درش

«جودیا»! اشک تو و آه تو، بی‌حاصل نیست
این نهالی است که در حشر، بیابی ثمرش


#جودی_خراسانی
#حضرت_زینب_شهادت



یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش
کشم آهی که فتد در دل گردون، شررش

کام نادیده ز ایّام که در اوّل عمر
سوخت از داغِ غمِ مادر و جدّ و پدرش

بود در ماتم جدّ و پدر و مادر خویش
که شد از بهر حسن، معجر نیلی به سرش

پاره‌های جگر ‌زار حسن را در طشت
چون نظر کرد ز غم، پاره شد از غم، جگرش

چشم او بود هنوز از غم دوران، خونین
که سوی کوفه کشانید، قضا و قدرش

خیمه‌اش گشت به پا، چون به لب شطّ فرات
جاری آمد شط دیگر ز دو چشمان ترش

چاک زد پیرهن و خاک به سر کرد، چو دید
بی‌‌سر افتاده تن پاک دو نورس‌ پسرش

شش برادر به یکی روز همه بی‌‌سر دید
که ز بار غم هر یک، چو کمان شد، کمرش

اکبر و قاسم و عبّاس و حسین کشته و شد
خولی و حرمله و شمر و سنان، هم‌سفرش

روزِ وارد شدن شام، شب از گریه نخفت
بس که بارید به سر، سنگ ز هر بام و درش

«جودیا»! اشک تو و آه تو، بی‌حاصل نیست
این نهالی است که در حشر، بیابی ثمرش


#جودی_خراسانی
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_زینب_شهادت



شاکله‌ی اِنَّما ، قابِ دعا زینب است
گنج نهان جهان ، سِرِّ خدا زینب است
اُسوه‌ی ایوب‌ها ، وقت بلا زینب است
بر لب ما بهترین ، زمزمه "یا زینب" است

ما همگی نوکریم ، سرور ما زینب است

دُرِّ گران‌سنگ حِلم ، بین صدف دیده شد
در دل دریای صبر ، موج شعف دیده شد
دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد
پای ضریح دمشق ، شاه نجف دیده شد

زائر هر روزِ آن ، شخصِ اَبازینب است

از برکات علی ، هیچ فقیری نماند
پای همین سفره ها ، فاطمه ما را کشاند
دست گدا را گرفت ، پیش حسن‌جان رساند
سائل این خانه را ، نزد حسینش نشاند

کارِ پذیرایی از ، این همه با زینب است

محور عرش است او ، اهل جنان شاهدند
ساحت صبر است او ، مُلک و مکان شاهدند
راوی فتح است او ، نُطق و بیان شاهدند
مادر اشک است او ، گریه‌کنان شاهدند

اهل بکا واقفند ، اُمِّ بُکا زینب است

مایه ی آرامشش ، بوده صدای حسین
سایه ی امنیتش ، بوده عبای حسین
زندگی‌اش وقف شد ، وقف برای حسین
هرچه که در چَنته داشت ، کرد فدای حسین

قُلّه ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است

واژه ی مظلوم را ، اول غربت نوشت
هرچه بلا دیده بود ، وقت اسارت..، نوشت
قصه‌ی اندوه را ، با چه شهامت نوشت
با قلم گریه اش ، شعر مصیبت نوشت

روضه‌ی منظوم در ، کرببلا زینب است

اهل و عیال حسین ، در دل آزار بود
کوفه و شامات بود ، کوچه و بازار بود
در دل نامحرمان ، کارِ حرم زار بود
تا خودِ بزم یزید..، شمر جلودار بود

همسفر خولی و ، حرمله ها ، زینب است

در وسط بزم کُفر ، ساحت ایمان شکست
حرف کنیزی که شد ، قلب یتیمان شکست
با لگد خیزران ، حُرمت قرآن شکست
ضربه چنان سخت بود ، آن همه دندان ..،شکست

دغدغه‌ی قاریِ تشتِ طلا..،زینب است


#بردیا_محمدی
#حضرت_زینب_شهادت
#دوبیتی

میان قبر بُرد این آرزو را
که بوسد باز هم زیر گلو را

دوسالی بود هرشب روضه میخواند
«گلی گم کرده ام میجویم او را»

#محمدعلی_انصاری
🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀

#فهرست_عناوین_اشعار

#در_مدح_حضرت_زینب_س

#زبانحال_حضرت_زینب_س_در_حال_احتضار

#حضرت_زینب_شهادت

#حضرت_زینب_س

کیلک کنید👆
یاد آوری👇

بعد از کلیک به مدت چند ثانیه صبر کنید تا اشعار موجود به طور کامل load شوند.
و سپس با علامت فلش 👈 ^ که زیر صفحه گوشی مشاهده خواهید کرد جستجو کنید

🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀
🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀

#فهرست_عناوین_اشعار

#در_مدح_حضرت_زینب_س

#زبانحال_حضرت_زینب_س_در_حال_احتضار

#حضرت_زینب_شهادت

کیلک کنید👆
یاد آوری👇

بعد از کلیک به مدت چند ثانیه صبر کنید تا اشعار موجود به طور کامل load شوند.
و سپس با علامت فلش 👈 ^ که زیر صفحه گوشی مشاهده خواهید کرد جستجو کنید

🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀
🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀

#فهرست_عناوین_اشعار

#در_مدح_حضرت_زینب_س

#زبانحال_حضرت_زینب_س_در_حال_احتضار

#حضرت_زینب_شهادت

کیلک کنید👆
یاد آوری👇

بعد از کلیک به مدت چند ثانیه صبر کنید تا اشعار موجود به طور کامل load شوند.
و سپس با علامت فلش 👈 ^ که زیر صفحه گوشی مشاهده خواهید کرد جستجو کنید

🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_مدح


ای پیام آور خون شهدا یا زینب
با پیامت همه جا کرب و بلا یا زینب

ای نماز شب تو برده دل از چار امام
ای همه فاطمه هنگام دعا یا زینب

خطبۀ تو، سخن خون خدا بر سر نی
یک پیام است ولی با دو صدا یا زینب

چه بیارم چه بگویم چه بخوانم به ثنات
که خدا زینت اَب خوانده تو را یا زینب

اگر از اشک شود ملک جهان دریائی
نشود حق تو یک قطره ادا یا زینب

تا قیامت همه مردان جهان می گیرند
از تو درس شرف و صبر و رضا یا زینب

گوهر اشک تو و خون حسین ابن علی
هر دو بخشید به اسلام بقا یا زینب

سر آن سرّ خدا گرچه جدا از تن شد
نگهش از تو نگردید جدا یا زینب

از قفا چشم تو در مقتل و پیش نگهت
شد جدا رأس حسینت ز قفا یا زینب

از تو زیبنده بود ذکر تقبّل منّا
بر سر نعش امام شهدا یا زینب

مظهر صبر خدا خواست دهد جان از دست
تو شدی از دل او عقده گشا یا زینب

سعی تو با سر خونین برادر رفتن
مروه گودال و صفا طشت طلا یا زینب

در دل محمل خود چون دل خورشید بسوز
که هلالت شده انگشت نما یا زینب

خطبه هایت همه یادآور زهرای بتول
سخنانت چو علی روح فزا یا زینب

پور مرجانه به تو خنده زد و گفت: گرفت
قلبم از قتل حسین تو شفا یا زینب

آن ستم پیشه پی پاسخ دندان شکنت
شادی اش گشت مبدّل به عزا یا زینب

دختر وحی کجا كوچه و بازار کجا؟
آیت نور کجا شام کجا یا زینب

از تو زیبد که بکوبی به دهان دشمن
مشت، با غرّش "یابن الطلّقا" یا زینب

پیش چشم تو به لب های عزیز زهرا
به خدا، چوب زدن نیست روا یا زینب

جز تو کی خوانده نماز شب خود بنشسته
دل شب گوشۀ ویرانه سرا یا زینب

ماه روی تو چو از جور فلک نیلی شد
روی خورشید نشد تیره چرا یا زینب

خصم بر اشک تو خندید ولی بر سرِ نی
گریه کردند برایت شهدا یا زینب...

#غلامرضاسازگار
#حضرت_زینب_شهادت


بود آخرین لحظه عمر من
الاشام غم با تو گویم سخن

چه خوش بود آیین غمخواریت
ز آل علی میهمان داریت

دگر جانم از غصه بر لب رسید
گذشت آنچه از تو به زینب رسید

خداحافظ ای شهر آزارها
خداحافظ ای کوی و بازارها

خداحافظ ای شاهد جنگ ها
خداحافظ ای بارش سنگ ها

خداحافظ ای شهر رنج و بلا
خداحافظ ای چوب و طشت طلا

خداحافظ ای قصه بزم می
خداحافظ ای رأس بالای نی

خداحافظ ای اشک جمّازه ها
خداحافظ ای زیب دروازه ها

خداحافظ ای شهر دشنام ها
خداحافظ ای کوچه ها، بام ها

خداحافظ ای سنگ خون و جبین
خداحافظ ای سیدالساجدین

خداحافظ ای رنج ها، دردها
خداحافظ ای خاک ها، گردها

خداحافظ ای ناقة بی جهاز
خداحافظ ای اختران حجاز

خداحافظ ای خاک ویران سرا
خداحافظ ای آل خیرالورا

خداحافظ ای خردسال اسیر
خداحافظ ای چار ساله صغیر

خداحافظ ای یاس نیلی شده
یتیم نوازش به سیلی شده

همین جا خودم دیدم از خون خضاب
سر نیزه ها هجده آفتاب

همین جا کنارم نی و دف زدند
به دیدار هیجده گلم صف زدند

همین جا دلم شد ز غم چاک چاک
که خورشیدم افتاده بر روی خاک

همین جا به زخمم نمک می زدند
عزیز دلم را کتک می زدند

همین جا به فرقم عدو خاک ریخت
به روی گلم خاک و خاشاک ریخت

همین جا ز غم جان من خسته بود
که ده تن به یک ریسمان بسته بود

همین جا ز غم بود جان بر لبم
که بنشسته طی شد نماز شبم

همین جا به ما خصم دشنام داد
حسین مرا خارجی نام داد

همین جا دو چشمم ز خون تر شده
که یاسم به ویرانه پرپر شده

همین جا به ویرانه بلبل گریست
غریبانه بر غربت گل گریست

همین جا ز غم جانم آمد به لب
که در گِل گُلم دفن شد نیمه شب

دریغا که آن گوهر پاک رفت
چو زهرا غریبانه در خاک رفت

الا ای همه نسل ها بعد من
بگویید از قول من این سخن

که زینب بدین کوه اندوه و درد
به موج بلا چون علی صبر کرد

خدا داند و غصه های دلش
که داغ حسینش بود قاتلش

مرا یک جهان درد و داغ و غم است
که توصیف آن بر لب میثم است


#غلامرضا_سازگار

https://telegram.me/ganjine5
#حضرت_زینب_شهادت


بود آخرین لحظه عمر من
الاشام غم با تو گویم سخن

چه خوش بود آیین غمخواریت
ز آل علی میهمان داریت

دگر جانم از غصه بر لب رسید
گذشت آنچه از تو به زینب رسید

خداحافظ ای شهر آزارها
خداحافظ ای کوی و بازارها

خداحافظ ای شاهد جنگ ها
خداحافظ ای بارش سنگ ها

خداحافظ ای شهر رنج و بلا
خداحافظ ای چوب و طشت طلا

خداحافظ ای قصه بزم می
خداحافظ ای رأس بالای نی

خداحافظ ای اشک جمّازه ها
خداحافظ ای زیب دروازه ها

خداحافظ ای شهر دشنام ها
خداحافظ ای کوچه ها، بام ها

خداحافظ ای سنگ خون و جبین
خداحافظ ای سیدالساجدین

خداحافظ ای رنج ها، دردها
خداحافظ ای خاک ها، گردها

خداحافظ ای ناقة بی جهاز
خداحافظ ای اختران حجاز

خداحافظ ای خاک ویران سرا
خداحافظ ای آل خیرالورا

خداحافظ ای خردسال اسیر
خداحافظ ای چار ساله صغیر

خداحافظ ای یاس نیلی شده
یتیم نوازش به سیلی شده

همین جا خودم دیدم از خون خضاب
سر نیزه ها هجده آفتاب

همین جا کنارم نی و دف زدند
به دیدار هیجده گلم صف زدند

همین جا دلم شد ز غم چاک چاک
که خورشیدم افتاده بر روی خاک

همین جا به زخمم نمک می زدند
عزیز دلم را کتک می زدند

همین جا به فرقم عدو خاک ریخت
به روی گلم خاک و خاشاک ریخت

همین جا ز غم جان من خسته بود
که ده تن به یک ریسمان بسته بود

همین جا ز غم بود جان بر لبم
که بنشسته طی شد نماز شبم

همین جا به ما خصم دشنام داد
حسین مرا خارجی نام داد

همین جا دو چشمم ز خون تر شده
که یاسم به ویرانه پرپر شده

همین جا به ویرانه بلبل گریست
غریبانه بر غربت گل گریست

همین جا ز غم جانم آمد به لب
که در گِل گُلم دفن شد نیمه شب

دریغا که آن گوهر پاک رفت
چو زهرا غریبانه در خاک رفت

الا ای همه نسل ها بعد من
بگویید از قول من این سخن

که زینب بدین کوه اندوه و درد
به موج بلا چون علی صبر کرد

خدا داند و غصه های دلش
که داغ حسینش بود قاتلش

مرا یک جهان درد و داغ و غم است
که توصیف آن بر لب میثم است


#غلامرضا_سازگار
#حضرت_زینب_شهادت


نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که می آمد صدای ناله های پنج تن از من

از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو جدا کردند تن از من

میان معرکه هم زخم هم جان باختن از تو
میان خیمه ها هم سوختن هم ساختن از من

تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من
گلوی زیر خنجر از تو دست و پا زدن از من

دلم خوش بود با پیراهنت آن هم به غارت رفت
پس از تو رخت بر بسته است شوق زیستن از من

غریبم آنچنان در سرزمین مادری بی تو
که می پرسد نشانی های زینب را وطن از من

(ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق)
کسی نشنید جز توصیف زیبایی سخن از من

از آن بتخانه ها چیزی نماند آنجا که بر می خاست
طنین تیشهء پیغمبران بت شکن از من

منم حسن ختام باشکوه داستان تو
پس از این اسوه می سازند اساطیر کهن  از من

#حمیدرضا_برقعی
#حضرت_زینب_شهادت


دریای دردهای دلش بی کرانه بود
از کودکی به تیر مصیبت نشانه بود

از لحظه ای که چشم به چشم حسین دوخت
زینب حدیث زندگی اش عاشقانه بود

هر جا حسین رفت چنان سایه بی قرار
منزل به منزل از پی مولا روانه بود

انسان ولی فرشته تر از هر فرشته ای
دلخسته از جفای زمین و زمانه بود

آوار شد حماسه ی او بر سر یزید
هر چند کوه غصه و داغش به شانه بود

در خطبه اش حقیقت اسلام جلوه کرد
ویران گر بنای فریب و فسانه بود

آن روز در هیاهوی بازار شام شوم
در ازدحام مطرب و چنگ و چغانه بود

از مادر شهیده ی خود ارث برده بود
جسمش کبود از اثر تازیانه بود

شعر " کمیل" قابل خاتون صبر نیست
تنها برای عرض ارادت بهانه بود

#کمیل_کاشانی
#حضرت_زینب_شهادت


بر خشك ريگ هاى زمين خوابگاه داشت
شهزاده اى كه سلطنت و بارگاه داشت

ان يوسفى كه بر سر بازار رفته بود
چون مرتضى چه خاطره هايى ز چاه داشت

موى سپيد و رخت سيه داشت چون حسين
بختش سپيد بود، غلامى سياه داشت

معصوم تَر از اين؟ كه به مركب پس از حسين
يك تن نگفت خواهر زارش گناه داشت

يا سنگ هاى كوفى و يا حرف شاميان
زينب پس از حسين كماكان دو راه داشت

ان بيرقى كه شه به علمدار داده بود
تا زنده بود حضرت زينب نگاه داشت

دنيا نديده ست و دنيا نداشته ست
ان خواهر شكسته دلى را كه شاه داشت

در نصفه روز لشكريانش تباه شد
يادش بخير اين كه زمانى سپاه داشت

زينب پس از حسين دگر بى پناه شد
تا بود ليك دين محمد پناه داشت

#پيمان_طالبى
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_مدح


کعبه بی نام ونشان میمانداگرزینب نبود
بی امان دارالامان میمانداگرزینب نبود

گرچه دادندانبیاهریک نشان ازکربلا
کربلاهم بی نشان میمانداگرزینب نبود

مکتب سرخ تشیع کزغدیرآغاز شد
تاابدبی پاسبان میمانداگرزینب نبود

مکتب قرآن که ازخون شهیدان جان گرفت
بی تحرّک هم چنان میمانداگرزینب نبود

مجری احکام قرآن اوبُوَدباصبرخویش
دین حق بی حکمران میمانداگرزینب نبود

کرداسلام حسینی از یزیدی را جدا
حق وباطل توأمان میمانداگرزینب نبود

درشناسای مسیرحق وباطل فکرها
بی گمان اندرگمان میمانداگرزینب نبود

شدگلستان کربلاازلاله های احمدی
وین گلستان درخزان میمانداگرزینب نبود

شعله عالم فروزنهضت سرخ حسین
زیرخاکسترنهان میمانداگرزینب نبود

ناله مظلومی لب تشنگان دشت خون
درگلوگاه زمان میمانداگرزینب نبود

فارسان صحنه هیهات منّا الذّله را
داغ ناکامی به جان میمانداگرزینب نبود

ای«مؤید»هرچه هست اززینب وایثاراوست
جان هستی ناتوان میمانداگرزینب نبود

#سید_رضا_موید
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_مدح


کعبه بی نام ونشان میمانداگرزینب نبود
بی امان دارالامان میمانداگرزینب نبود

گرچه دادندانبیاهریک نشان ازکربلا
کربلاهم بی نشان میمانداگرزینب نبود

مکتب سرخ تشیع کزغدیرآغاز شد
تاابدبی پاسبان میمانداگرزینب نبود

مکتب قرآن که ازخون شهیدان جان گرفت
بی تحرّک هم چنان میمانداگرزینب نبود

مجری احکام قرآن اوبُوَدباصبرخویش
دین حق بی حکمران میمانداگرزینب نبود

کرداسلام حسینی از یزیدی را جدا
حق وباطل توأمان میمانداگرزینب نبود

درشناسای مسیرحق وباطل فکرها
بی گمان اندرگمان میمانداگرزینب نبود

شدگلستان کربلاازلاله های احمدی
وین گلستان درخزان میمانداگرزینب نبود

شعله عالم فروزنهضت سرخ حسین
زیرخاکسترنهان میمانداگرزینب نبود

ناله مظلومی لب تشنگان دشت خون
درگلوگاه زمان میمانداگرزینب نبود

فارسان صحنه هیهات منّا الذّله را
داغ ناکامی به جان میمانداگرزینب نبود

ای«مؤید»هرچه هست اززینب وایثاراوست
جان هستی ناتوان میمانداگرزینب نبود

#سید_رضا_موید
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_مدح


ای پیام آور خون شهدا یا زینب
با پیامت همه جا کرب و بلا یا زینب

ای نماز شب تو برده دل از چار امام
ای همه فاطمه هنگام دعا یا زینب

خطبۀ تو، سخن خون خدا بر سر نی
یک پیام است ولی با دو صدا یا زینب

چه بیارم چه بگویم چه بخوانم به ثنات
که خدا زینت اَب خوانده تو را یا زینب

اگر از اشک شود ملک جهان دریائی
نشود حق تو یک قطره ادا یا زینب

تا قیامت همه مردان جهان می گیرند
از تو درس شرف و صبر و رضا یا زینب

گوهر اشک تو و خون حسین ابن علی
هر دو بخشید به اسلام بقا یا زینب

سر آن سرّ خدا گرچه جدا از تن شد
نگهش از تو نگردید جدا یا زینب

از قفا چشم تو در مقتل و پیش نگهت
شد جدا رأس حسینت ز قفا یا زینب

از تو زیبنده بود ذکر تقبّل منّا
بر سر نعش امام شهدا یا زینب

مظهر صبر خدا خواست دهد جان از دست
تو شدی از دل او عقده گشا یا زینب

سعی تو با سر خونین برادر رفتن
مروه گودال و صفا طشت طلا یا زینب

در دل محمل خود چون دل خورشید بسوز
که هلالت شده انگشت نما یا زینب

خطبه هایت همه یادآور زهرای بتول
سخنانت چو علی روح فزا یا زینب

پور مرجانه به تو خنده زد و گفت: گرفت
قلبم از قتل حسین تو شفا یا زینب

آن ستم پیشه پی پاسخ دندان شکنت
شادی اش گشت مبدّل به عزا یا زینب

دختر وحی کجا كوچه و بازار کجا؟
آیت نور کجا شام کجا یا زینب

از تو زیبد که بکوبی به دهان دشمن
مشت، با غرّش "یابن الطلّقا" یا زینب

پیش چشم تو به لب های عزیز زهرا
به خدا، چوب زدن نیست روا یا زینب

جز تو کی خوانده نماز شب خود بنشسته
دل شب گوشۀ ویرانه سرا یا زینب

ماه روی تو چو از جور فلک نیلی شد
روی خورشید نشد تیره چرا یا زینب

خصم بر اشک تو خندید ولی بر سرِ نی
گریه کردند برایت شهدا یا زینب...

#غلامرضاسازگار
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_مدح
#دوبیتی


بــر اشـک جگـرگـداز زینب صلوات
بر صبر حماسه ساز زینب صلوات

فــرمـود حسین در نمـازم کن یاد
بـر ذکـر شـب و نماز زینب صلوات


 
#حضرت_زینب_شهادت


چو روی خاک، رویش را نهادند
به یاد عصر عاشورا فتادند

هنوز از قبر می‌آمد نوایی:
«اگر کشتند چرا آبت ندادند»...


@ganjine5
#حضرت_زینب_شهادت


خیزران آمد و بر مهبط یارب زده شد
تازیانه عوض گفتن یا اَب زده شد

اُسکتوا ضربه شد و بر دهن دشمن خورد
مثل آن ضربه که یک روز به مِرحب زده شد

روز و شب زینب کبری به اسیری چون رفت
روز از روز بدش آمد و شب،شب زده شد

جای لیلا و رباب و همه‌ی اهل حرم
دم به دم عمه ی سادات مرتب زده شد

صاف بود آینه اش آه ولی در کوفه
سنگ بر آینه از جنس مُحدَّب زده شد

شد کبودی اثراتش دوبرابر زیرا؛
ضربه ها بیشترش در وسط شب زده شد

زینب آن لحظه به پا خاست و از پا افتاد
خیزران چونکه به پاخاست و بر لب زده شد

آسمان بار غم روضه ی سر را نکشید
قرعه ی فال به نام منِ زینب زده شد

#مهدی_رحیمی_زمستان

@ganjine5
#حضرت_زینب_شهادت


کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند

تمام شهر ز احوال من خبر دارند
قرار نیست دلی بشکند صدا نکند

به زنده ماندن شمع و عروج پروانه
که آشنای کسی ترک آشنا نکند

فراق بعد تو با هیچ عاشقی دیگر
چنان‌که با دل من کرده است تا نکند

به روی شانۀ هر کس جنازه‌ای بردند،
نشد که خواهر تو یاد بوریا نکند

قسم به دست امامت که خواهرت آن شب
محال بود برای تو جان فدا نکند...

به زیر تابش خورشید بستری دارم
چگونه یار به محبوب اقتدا نکند

به پشت‌گرمی پیراهن تو می‌میرم
کسی ز سینه‌ام این هدیه را جدا نکند

#حسین_رستمی

#ganjine5
More