🌷مدح و مرثیه🌷

#غلامرضاسازگار
Канал
Логотип телеграм канала 🌷مدح و مرثیه🌷
@ganjine5Продвигать
4,31 тыс.
подписчиков
1,5 тыс.
фото
278
видео
5,56 тыс.
ссылок
هدف مجموعه کانالهای (مدح و مرثیه) دسترسی آسان مادحین و ذاکرین محترم به متن نوحه هاست. @davodTahmorasi
#امیرالمومنین_مدح
#غدیری‌ام


نفس نفیس مصطفی یا علی 
کعبه گرفت از تو صفا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

تو در زمین و آسمان رهبری 
عقده گشای دل پیغمبری 
تو شهر علم نبوی را دری 
پشت نبی روی خدا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

یاد تو ذکر لب خاموش من 
مدح تو هنگام سخن نوش من 
لحمک لحمی است دُر گوش من 
از لب ختم الانبیا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

وجه خداوند تعالی تویی 
غیر نبی بر همه اولا تویی 
شیر خدا علی اعلا تویی 
یار نبی در همه جا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

ای حرم از مقدم تو محترم 
مادر تو زاده تو را در حرم 
مکه ز میلاد تو رشگ ارم 
جان جهانت به فدا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

ما زترابیم و تویی بو تراب 
ما همگان ذره و تو آفتاب 
آیه ی مدح تو بود در کتاب 
نص صریح انما یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

بعد نبی حضرت خیرالانام 
فاطمه را کیست بجز تو امام 
ای بتو از قادر منان سلام 
تویی تویی تو مقتدا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

گاه سخن نوش محمد تویی 
یار و هم آغوش محمد تویی 
بت شکن دوش محمد تویی 
به بیت ذات کبریا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

با که نبی همدم و همراز بود؟ 
بیت که بر بیت خدا باز بود؟ 
دین زنبرد که سر افراز بود؟ 
نبی که را گفته ثنا یا علی؟ 

یا علی و یا علی و یا علی 

کی به احد جان نبی را خرید؟ 
کی به احد جز تو نود زخم دید؟ 
بدر به شمشیر که فتح آفرید؟ 
جز تو که بد شیر خدا یا علی؟ 

یا علی و یا علی و یا علی 

جز تو خدا را که ید و عین بود؟ 
مهر که غیر از تو بما دین بود؟ 
بازوی کی، بازوی ثقلین بود؟ 
در صف پیکار و غزا یا علی؟ 

یا علی و یا علی و یا علی 

ای که خرد گشته بوصف تو گم 
آیه اکملت لکم دینکم 
مدح چه کس بوده به صحرای خم؟ 
از تو نمی شوم جدا یا علی 


یاعلی و یاعلی و یاعلی

#غلامرضاسازگار

https://t.me/+2tozhR4lwaU3MTY0
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیری‌ام

امروز روز عید خدا روز یا علی است
فریاد جنّ و انس و ملک یکصدا علی است
نزدیک و دور شیعه به هرجاست با علی است
شور و دعا و زمزمه و ذکر ما علی است
ای جبرئیل مدحت مولا علی بگو
پرواز کن به دور علی یا علی بگو

عید بزرگ خالق و خلقت خجسته باد
جشن سرور احمد و امّت خجسته باد
آوای وحی و مژدۀ رحمت خجسته باد
اکمال دین، تمامی نعمت خجسته باد
این قول احمد است چه نیکو روایتی
یوم الغدیر افضل اعیاد امّتی

عید غدیر عید خدا و پیمبر است
عید غدیر عید تولّای حیدر است
عید غدیر عید امامان سراسر است
عید غدیر از همه اعیاد برتر است
عیدی شیعه، آیۀ اکمال دین شده
مولا علی امام همه مسلمین شده

ما دل به مهر حیدر کرّار باختیم
با نای جان نوای ولایت نواختیم
چون شمع در شرار محبّت گداختیم
با خطبۀ غدیر علی را شناختیم
تا شیعه ایم بار ولایت به دوش ماست
این خطبه تا قیام قیامت به گوش ماست...

تنها تویی به ختم رسل جان و جانشین
تنها تو را رسول خدا خوانده کلِّ دین
تنها تویی تو دست الهی در آستین
تنها تویی امیر تمامیّ مؤمنین
بر منبر رسول، سلونی تو گفته ای
در بستر رسول، به جایش تو خفته ای

قرآن کتاب م دح و خدا مدح خوان توست
قرآن نیازمند به نطق و بیان توست
هم تو زبان حقیّ و هم حق زبان توست
جاویدی و هماره زمان ها زمان توست
قرآن به وصف توست که تکمیل می‌شود 
كى غير تو معلم جبریل می‌شود؟

حج و زکوة و صوم و صلوة و قیام، تو
حمد و رکوع و سجده، تشهد، سلام، تو
سعی و صفا و مروه تو، ركن و مقام، تو
تکبیر تو، طواف تو، بیت الحرام، تو
ای در تمام ملک خدا ذکر خیر تو
مولود کعبه، رکن حرم کیست غیر تو؟

دنیا هزار چهره بیاراست یاعلی
با صد کرشمه وصل تو را خواست یاعلی
کی در دلت محبت دنیاست یاعلی
از کفش وصله‌دار تو پیداست یاعلی
دیدم همه حکومت دنیات در نظر
حتـی ز آب بینـی بز بود پست‌تر...

مولای اولیای خدا کیست جز علی
دست گره گشای خدا کیست جز علی
مصداق "هل اتا"یِ خدا کیست جز علی
ممدوح "انّما"ی خدا کیست جز علی
انصاف کو مروّت و مردانگی کجاست؟!
آیا لباس کعبه بر اندام بت رواست؟!

غیر از علی که جان پیمبر خطاب شد؟
غیر از علی که صاحب "علم الکتاب" شد؟
غیر از علی که هم سخن آفتاب شد؟
غیر از علی که روی زمین بوتراب شد؟
غیر از علی که مادرش او را به کعبه زاد؟
غیر از علی که قاتل خود را پناه داد؟

غیر از علی که خوانده محمّد برادرش؟
غیر از علی که حضرت زهراست همسرش؟
غیر از علی که زینب کبری است دخترش؟
غیر از علی که داده خدا فتح خیبرش؟
مرد نبرد خیبر و ننگ اُحد کجا؟!
حیدر کجا فراری جنگ اُحد کجا؟!

آن مدعی که چون بز کوهی فرارکرد
ننگ فرار را به جهاد اختیار کرد
ترک نبی به معرکهء کارزار کرد
خود را نهان به پیچ و خم کوهسار کرد
می دید رزم تو به یسار و یمین علی
می گفت بر شجاعت تو آفرین علی
 
وقتی که او به جنگ احد گفت الفرار
آورد جبرییـــل بــرای تــو ذوالفقــار
بر لیلة المبیت تو حق کرده افتخار
تو یار یار بودی از اول نه یار غار
تو بر دفاع ختم رسل پا فشرده ای
دور رسول گشته نود زخم خورده ای...

ممدوح جبرئیل به ارض و سما علی است
در ذوالفقار زمزمهء لافتی علی است
قرآن، نماز، ذکر، عبادت، دعا علی است
دنیا بدان که رهبر و مولای ما علی است
مرد غدیر پیرو خطّ سقیفه نیست
با غصب منبر نبوی کس خلیفه نیست

مرد فرار فاتح خیبر نمیشود
بیگانه با رسول، برادر نمیشود
جز تو كسى كه نفس پیمبر نمیشود
جز تو به شهر علم نبی، در نمیشود
بگذار تا رود به سر دارها سرم
من خاک پای "میثم" تمار حیدرم

#غلامرضاسازگار
#امام_صادق_مدح


ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن

دریای معارف و معانی
استاد کتاب آسمانی

ای در نفس تو جان قرآن
وی در دهنت زبان قرآن

با نطق تو زنده تا قیامت
توحید و نبوت و امامت

بر هر سخنت ارادت علم
در هر نفست ولادت علم

میلاد تو ای ولی سرمد
شد روز ولادت محمد (ص)

در هفدهم ربیع الاول
شد نور تو بر زمین محول

با هر سخنت کلیم خیزد
از هر نفست مسیح ریزد

قرآن که دُر کلام سفته
با نطق تو حرف خویش گفته

هر آیه که جبریل آرد
بی نطق شما زبان ندارد

او راه و شما چراغ راهید
ناگفته و گفته را گواهید

نطق تو به علم ارتقا داد
بر نهضت کربلا بقا داد

تو بر تن پاک علم جانی
استاد "مفضل و امانی"

عرفان و طریقت و بصیرت
دلباختهء " ابو بصیرت"

غیر از تو که پرورد به دوران؟
شاگرد چو "جابر ابن حیان"

حاکم به زمان اشاره تو
استاد جهان "زراره" تو

در محفل بحث "مؤمن الطاق"
شد طاقت هر منافقی طاق

هارون تو در تنور آتش
گل سبز کند ز نور آتش

تو نور به هر کلام داری
شمشیر چنان "هشام" داری

پروردهء تو دوصد معلم
مانند "محمد بن مسلم"

دارند ز مکتب تو عرفان
"حمران و فضیل و فضل و صفوان"...

#غلامرضاسازگار
#امام_صادق_شهادت

عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است
خونِ جگر به دیده ي آلِ پیمبر است

شهر مدینه گشته عزاخانه ي وجود
رخت سیاه بر تن زهرا  و حیدر است
 
گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت
امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است

گِریَند بر امام ششم هفت آسمان
در نُه فلک قیامتِ عظمای دیگر است

جسمی که آب شد از جفا زیر خاک رفت
در قلب آب و خاک از این داغ آذر است

خواهی اگر که بوسه زنی بر مزار او
قبرش کنار تربت زهرای اطهر است

آتش زدند خانه او را حرامیان
این اجر خوبی پدر و ارث مادر است

جز تل خاک نیست نشانی از آن مزار
الحق که ننگ آل سعودِ ستمگر است

قامت خمیده،تن شده مانند شمع آب
این شاهد جنایت منصور کافر است

بر او بریز اشک که این گریه نزد حق
با گریه بر حسین ثوابش برابر است

با آنکه بسته است به رویش در بقیع
"میثم" هماره چشم امیدش به این در است

#غلامرضاسازگار
#امیر_المومنین_شهادت
#شب_نوزدهم

وجودم نخل از غم بارور بود
تمام حاصلم خون جگر بود

ز هر شاخه هزاران ميوه دادم
همانا پاسخم نيش تبر بود

دلم از طفل بر پستان مادر
به ديدار اجل مشتاقتر بود

اگر چه شاخههايم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود

چه باک از تيغ زهرآلود دشمن
علي يک عمر در کام خطر بود

هزاران زخم در دل داشتم من
که بس کاريترِ اين زخم سر بود

به جان فاطمه آنکه مرا کشت
نه تيغ ابن ملجم، ميخ در بود

هزاران استخوان بودم گلوگير
هزاران نيش خارم در بصر بود

به هر آهم هزاران زخم فرياد
به هر زخمم هزارن نيشتر بود

تو اي قاتل مرا کشتي نگفتي
علي يک عمر غمخوار بشر بود

زدي شمشير بر فرق امامي
که حتي مهربانتر از پدر بود

به اشک و خون دل بنويس "ميثم"
علي از فاطمه مظلومتر بود

#غلامرضاسازگار
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#تشییع

شكسته بال و پری ز آشیانه می بردند
تنی ضعیف، غریبان به شانه می بردند

جنازه ای كه همه انبیاء به قربانش
چه شد؟ كه هفت نفر مخفیانه می بردند

مدینه! فاطمه را روز روشن آزردند
چرا جنازۀ او را شبانه می بردند؟

ز غربت علی و قصه‏ی در و دیوار
به دادگاه پیمبر، نشانه می‏بردند

به جای گل که گذارند روی قبر رسول
برای او، اثر تازیانه می‏بردند!

سزای آن همه احسان مصطفی، این بود!
هنوز هم کفن آن شهیده خونین بود!


#غلامرضاسازگار
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#شام_غریبان

پرستوی مهاجرم ، چرا ز لانه می روی
اگر ز لانه میروی ،چرا شبانه می روی

قرار من شکیب من ، مهاجر غریب من
فدای غربتت شوم ، که مخفیانه می روی

حیات جان امید دل ، علی بود ز تو خجل
که با کبودی بدن ، ز تازیانه می روی

کبوتر شکسته پر ، مرا به همرهت ببر
چرا بدون همسرت ، ز آشیانه می روی

چهار طفل خون جگر ، زنند در غمت به سر
تو بر زیارت پدر ، چه عاشقانه می روی

الا به رخ نشانه ات ، مگر شکسته شانه ات
که موی زینبین خود ، نکرده شانه می روی

همای بی ترانه ام ، چرا ز آشیانه ام
به کوی بی نشان خود ، پر از نشانه می روی

فتاده بر دلم شرر ، که تو در این دلِ سحر
ز همسرت غریب تر ، برون ز خانه می روی

«میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه
به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی

#غلامرضاسازگار
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه


اگر چه هر شب و هر روز گریـه شـد کارم
خـدا گـواست علــی بـر تـو اشک می‌بارم

هــزار بــار اگــر بشکننــد دســت مـرا
دمــی ز یــاری تــو دســت بر نمی‌دارم

حدیث سینه و مسمار اگر چه مخفی ماند
هـزار زخــم نگفتــه بــه سینــه‌ام دارم

بـه ناله‌هــای شب و اشـک غربتم سوگند
مـن آن نیــم کــه علـی را غریب بگذارم

علی به چاه برَد درد خویش و من هر شب
کنــم نگـاه بــه مــاه و، سرشک می‌بارم

مــرا بــه جـای حمایت، جواب رد دادند
خــدا گــواست ز اهــل مدینــه بیزارم

حقیقتی است که چون می‌روم به نزد پدر
بــوَد نشانــۀ غــصب فـدک به رخسارم

مـرا نـه داغ پـسر، غصه‌هـای مولا کشت
اگــر چــه بــر در خانــه زدنـد بسیارم

میـان آن همـه دشمن کسی نشد «میثم»
بـه غیــر مـحسن ششماهـه‌ام دگر یارم

#غلامرضاسازگار
#حضرت_زهرا_شهادت
#شام_غریبان #تشییع
#فاطمیه
#دوبیتی


گل من چون تو را در گل بپوشم؟!!!
ز هجران تو خون دل بنوشم؟!!!

در ایام جوانی قسمتم شد...
که تابوت تو را گیرم به دوشم!...
____

دعایی زیر لب دارم شبانه ...
تو آمین گوی ای ماه یگانه !

الهی هیچ مظلومی نبیند ...
عزیزش را به زیر تازیانه !!!
______

بیا با هم نماز شب بخوانیم ...
دعای دل به تاب و تب بخوانیم ...

کتاب قصّه‌ی غم های خود را ...
نهان از دیده‌ی زینب بخوانیم !!!...
_____

به خاک افتاده جسم اطهرش بود ...
به روی دامن فضّه سرش بود ...

میان آن همه رنج و غم و درد ...
به فکر غصّه‌های شوهرش بود !
_____

غمت برده ز دل تاب و توانم
تو رفتی من چرا بـاید بمانم !

گلویم آنچنان از گریه بسته ...
که نتوان بهر تو قرآن بخوانم !!!
__

چرا بال و پر ما را شکستی ؟
نهال بی بر ما را شکستی

الهی بشکند قنفذ دو دستت
که دست مادر ما را شکستی ...!!!
___

نگاه نور عینت آتشم زد
تماشای حسینت آتشم زد

تنت را در کفن پیچیدم آن شب
سکوت زینبینت آتشم زد
__

فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد ؟!!!
به طفلی رخت ماتم در برم کرد!

الهی بشکند دست مغیره ...
که در این آستان بی‌مادرم کرد !!!

#غلامرضاسازگار
#حضرت_معصومه


تو کیستی؟ سلاله ی زهرای اطهری
معصومه ای، کریمه ی آل پیمبری

ممدوحه ی ائمّه و محبوبه ی خدا
احمد خصایل استی و صدّیقه منظری

باب الکرم سلاله ی باب الحوائجی
امّ العفاف دختر موسی بن جعفری

امروز قبله ی دل خوبان روزگار
فردا همان شفیعه ی فردای محشری

تو سوّمین ملیکه ی اسلام فاطمه
آیینه دار زینب و زهرای اطهری

یک مام تو خدیجه دگر مام فاطمه
پاکیزه تر زمریم و حوّا و هاجری

مریم پی زیارتت آید اگر به قم
اقرار می کند که همانا تو برتری

بر نُه سپهرِ عصمت و تقوی ستاره ای
در هفت بحر نور فروزنده ی گوهری

هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری
هم هشتمین ولیّ خدا را تو خواهری

مصباح علم و دانش و توحید و معرفت
مصداق هل اتی ثمر نور و کوثری

عمر کم تو خاطره ی عمر فاطمه است
یادآور مقاومت و صبر مادری

گویند باز می شود از قم در بهشت
تو خود بهشت قرب خداوند اکبری

مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی
شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری

بانو ولی چه بانو، بانوی نه سپهر
دختر ولی چه دختر، اسلام پروری

بر هشت آفتاب ولایت ستاره ای
در نه سپهر نور مه نور گستری

پیراهن تو عصمت، تقوی ست چادرت
زهد مجسمّی و عفاف مصوّری

در بحر بی کرانه ی ایمان دُرِ کمال
در آسمان زهد فروزنده اختری

باب المراد دختر باب الحوایجی
اخت الوقار دخت بتول مطهری

زهرا بهشتِ روح لطیفِ محمّد است
اولاد او همه شجر نور و تو بری

گویند سایه ی حرمت بر سر قم است
قم را نه، بلکه مُلک جهان را تو محوری

زانو زنند خیل فقیهان به محضرت
آری تو شهر فقه و احادیث را دری

روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش
باور کنند خلق که در نطق حیدری

اسلام را به منطق گرمت مروّجی
توحید را به نیروی علمت بیانگری

عطر تو بر مشام محمّد اگر رسد
با خنده بوسدت که بهشت مکرّری

از نخل های سبز فدک می رسد ندا
این باغ از آن توست که زهرای دیگری

«میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست
زیرا تو در قصیده سراییش رهبری

#غلامرضاسازگار
#حضرت_معصومه



ای بـه قـم آفتـــاب قلـب جهـان
دخـت مـــوسی سـلالـۀ قــــرآن

عمه و دخت و خواهر سه امام
مـــــادر کـــــل عــــالـم امکــــان

تــو بــه چشـــم ائمـه زهـــرایی
بعـد زهـرا بـه قدر و عزت و شان

زینـــب دوم بنــــــی الــــــزهـــرا
عمـــۀ چــــــار حجــــت یـــــزدان

هـــم وجـــودت کـــریمـۀ عتــرت
هـــــم ولایـــت حقیـقت ایمــــان

فیـض فیضیـه از کــرامت تـوست
شهـر قـم از تو گشته مهد امان

حـــــــرم یـــــــازده ولــــی خـدا
حــرم تــوست ای سپهــر مکـان

مـــدح تـــو ای ملیکـــۀ هستـی
وصـــف تــــــو ای یگـــــانـۀ دوران

نـه تـوان بـا هـزار دسـت نوشت
نــه تـــوان گفت بــــا هــزار زبـان

صحـن تـو مسجـد الرسول همه
حـــرم امـن تــوست کعبــۀ جـان

پـــدر و مـــــــادرم بـــــه قـربانت
نـه، همــه جـــان عــالمت قربان

کــــوثـر کــــوثـر رســـــول خـــدا
عصــمـت عصــمـت الله منّــــــان

قـــم جـــلال مدینـــه پیــدا کـرد
تـــا نهـــــادی قــدم بـه دیـدۀ آن

گشــت روز ورود تـــــــو در قـــم
روز عیــــد کــــرامت و احســــان

روز عیــد نـــــــزول رحمــت هـــا
روز عفــــو و عنــــایـت و غفـــران

اهـــل قـــم از بـــرای استقبــال
همـه بـا دستـه گـل شدند روان

مــرد و زن دور محملـت گشتنـد
اشــک شوق همـه ز دیـده روان

قـم دل از گلشن بهشت گرفت
محملت بس که گشت گل باران

همـه گفتنـد فــاطمه در حشــر
پــای بنهــــاده ای گنـــه کــاران

حــرمت شیعیـــان قـم ز تـو کرد
ستــم اهــــل شــــام را جبــران

کاش زینب به قم سفر می کرد
تــا نمی دیــد آن همـــه طغیــان

اهــل قــم کـی بـــرند مهمان را
گـه بـه بـــزم شـراب و گه زندان

جــای تــو بیـت مـــوسی خـزرج
جــای زینـب بـــه گـوشۀ ویـــران

دور تــو عـــالمان فقــه و اصــول
دور او ابن سعد و شمر و سنان

دور تو دسته های گل در دست
دور او سنـگ بـــود و زخــم زبان

#غلامرضاسازگار
https://t.me/+2tozhR4lwaU3MTY0

#امام_هادی_ولادت
#امام_هادی_مدح


بهشت اهل ولا را ثمر مبارک باد
طلوع عید بزرگ دگر مبارک باد
بر آسمـان ولایت قمر مبارک باد     
محمدبن‌علی را پسر مبارک باد

خدای عـزّوجـلّ را ولـی تمـاشایـی است
به روی دست محمّد، علی تماشایی است

سلام باد بـه ابن‌الرضـا و فـرزندش     
شفای روح مسیحا ز فیض لبخندش
ندیده چشم بشر جز ائمه مانندش     
 سزد که مدح بگوید فقط خداوندش

جمــال او همــه آیینــۀ امــام جـواد
علی است این، پدر و مادرم فدایش باد

سخن‌وران جهان مست یک عبارت او
جحیم بـاغ چنــان گــردد از اشارت او
سر سـران همـه در حلقـۀ اسـارت او
 دعــای «جامعـه» زیباتـرین زیـارت او

زیارتی که سزد وحی سرمدش خوانند
شنـاسنـامــۀ آل محمّــدش خواننـد

مهی که مهر هم از ماه عارضش خجل است   
چـو آفتاب بـه دل‌های پاک مشتعل است
گـل محبـت او زینــت بهشــت دل است
عدو هم از کرمش شرمگین و منفعل است

جهانیان همه مرهون لطف او من هم
نه من گای در او شـدم که دشمن هم

الا حـرم حرمِ سـامرات را زائر     
بهشت، زائر صحن و سرات را زائر
فرشتگان حرم باصفات را زائر
جــواد مـاه رخ دلـربـات را زائـر

عجب نه گر به قفس شیر وحشی‌ات شد رام
مطیــع سلسلـۀ تـو اســـت گــردن ایــام

تو چارمین علی از عتـرت پیامبری
تو خـود امـام و امام جواد را پسری
تو بـر امــام رضا نیــز پارۀ جگری       
تو چون حسین چراغ هدایت بشری

ائمه هادی و تو خود به کنیه‌ هادیشان
بـه شـاه راه هـدایت شـدی منادیشان

اگر چه بــر حرم حضـرتت جسارت شد
حـریم محترمت در جهان زیارت شد
نصیب شیعه در این امتحان بشارت شد
نصیب دشمن تو ذلت و حقارت شد

شکست شیعه محال است چون به حصنِ ولاست
همیشه پــرچـم فتـح شمـا بـه دسـت خـداست

تمام خلقت هستی بوَد برای شما     
 نهاده سربه زمین آسمان به پای شما
سعـادت همه عالم بود ولای شما           
بـوَد «بـکُـم فَتَـح‌الله» در ثنـای شما

خدا بــرای شما خلق کرد عالم را
ز خاک پـای شمـا آفریــد آدم را

به غیر بـاب شما حق نیـافریده دری             
خدا پرست نـی‌ام گر زنـم در دگری
نبود و نیست به جز بر درِ شما خبری           
اگـر کنید بـه کـل جهانیـان نظـری

قسم به هر که گذارد قدم به راه شما
شونـد خلق، ابـوذر به یک نگاه شما

مصیبت است اگر یک نظر به ما نکنید            
مـرا ز دامـن پر مهرتان جدا نکنید
رهم دهیـد در ایـن خانه و رهـا نکنید           
مرا به دوری خود دور از خدا نکنید

من و جدا شدن از دامن شما هرگز
طریـق دوستـی دشمـن شما هرگز

حیاتِ بود و نبود از برای یک دمتان
خـدای داده شرافت به کل عالمتان
خد گواست که اوصاف ما بود کمتان           
عطا کنیـد مضامین نـو به میثمتان

که همچو «میثم» تمار مدحتان گوید
همیشـه در همه احوال راهتان پوید

#غلامرضاسازگار
#در_مدح_امیرالمومنین_علی_ع


نفس نفیس مصطفی یا علی 
کعبه گرفت از تو صفا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

تو در زمین و آسمان رهبری 
عقده گشای دل پیغمبری 
تو شهر علم نبوی را دری 
پشت نبی روی خدا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

یاد تو ذکر لب خاموش من 
مدح تو هنگام سخن نوش من 
لحمک لحمی است دُر گوش من 
از لب ختم الانبیا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

وجه خداوند تعالی تویی 
غیر نبی بر همه اولا تویی 
شیر خدا علی اعلا تویی 
یار نبی در همه جا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

ای حرم از مقدم تو محترم 
مادر تو زاده تو را در حرم 
مکه ز میلاد تو رشگ ارم 
جان جهانت به فدا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

ما زترابیم و تویی بو تراب 
ما همگان ذره و تو آفتاب 
آیه ی مدح تو بود در کتاب 
نص صریح انما یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

بعد نبی حضرت خیرالانام 
فاطمه را کیست بجز تو امام 
ای بتو از قادر منان سلام 
تویی تویی تو مقتدا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

گاه سخن نوش محمد تویی 
یار و هم آغوش محمد تویی 
بت شکن دوش محمد تویی 
به بیت ذات کبریا یا علی 

یا علی و یا علی و یا علی 

با که نبی همدم و همراز بود؟ 
بیت که بر بیت خدا باز بود؟ 
دین زنبرد که سر افراز بود؟ 
نبی که را گفته ثنا یا علی؟ 

یا علی و یا علی و یا علی 

کی به احد جان نبی را خرید؟ 
کی به احد جز تو نود زخم دید؟ 
بدر به شمشیر که فتح آفرید؟ 
جز تو که بد شیر خدا یا علی؟ 

یا علی و یا علی و یا علی 

جز تو خدا را که ید و عین بود؟ 
مهر که غیر از تو بما دین بود؟ 
بازوی کی، بازوی ثقلین بود؟ 
در صف پیکار و غزا یا علی؟ 

یا علی و یا علی و یا علی 

ای که خرد گشته بوصف تو گم 
آیه اکملت لکم دینکم 
مدح چه کس بوده به صحرای خم؟ 
از تو نمی شوم جدا یا علی 


یاعلی و یاعلی و یاعلی

#غلامرضاسازگار
#مناجات_با_خدا


باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من
با همه بی‌آبرویی آبرو دادی به من

شرم می‌کردم دگر در محضرت لب واکنم
باز می‌بینم مجال گفتگو دادی به من

قطره‌ای بودم به بحرم متصل کردی ز لطف
جرعه‌ای می‌خواستم، دیدم سبو دادی به من

خاک بودم، آدمم کردی به دست رحمتت
خار بودم، بهتر از گل رنگ و بو دادی به من

چشم خشکم بود خالی، رویم از عصیان سیاه
اشک بخشیدی و آب شستشو دادی به من

گر نشد قسمت که در خون گلو غسلی کنم
از سرشک دیدگان، آب وضو دادی به من

همچو شمعم قطره قطره آب کردی، سوختی
در دل شب گریۀ بی های و هو دادی به من

با غبار راه زوار علی شستی مرا
در حقیقت آبرو از خاک او دادی به من

#غلامرضاسازگار
#مناجات_با_خدا

بدم، مرا بـه پیمبـر ببخش یـا الله!
به اشک دیـدۀ حیدر ببخش یا الله!

تمام دار و نـدارم محبت زهراست
مرا بـه سـورۀ کوثـر ببخش یا الله!

به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن
مرا بـه این دو بـرادر ببخش یا الله!

بـه درگـه تــو گنـاه مکـرر آوردم
مرا به عفـو مکـرر ببخش یــا الله!

ببر به کرب‌ و بـلا زائر حسینـم کن
به آن ضریح مطهر ببخش یـا الله!

به دست‌های علمدار کربلا سوگند
به حرمت علـی‌اکبر ببخش یـا الله!

به بانگ العطش نازدانه‌های حسین
به خون حنجر اصغر ببخش یا الله!

به سیدالشهـدا و به خـون حنجر او
که شد بریده ز خنجر ببخش یا الله!

به لحظه‌ای که سر نیزه گشت با زینب
سـر حسین، بـرابـر، ببـخش یا الله!

به خون میثم تمّار، جرم «میثم» را
به روی او تـو نیاور؛ ببـخش یا الله!

#غلامرضاسازگار
#امام_باقر_ولادت


ﻫﻼ‌ﻝ ﻣﺎﻩ ﺭﺟﺐ! ﻧـﺎﺯ ﮐﻦ ﺑـﻪ ﻣﺎﻩ ﺗﻤﺎﻡ
ﺯ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻣـﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻼ‌ﻡ ﺳﻼ‌ﻡ

ﺳﻼ‌ﻡ ﺑﺮ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﺗـﻮ ﻣﯽ‌ﺗـﺎﺑﺪ
ﻓﺮﻭﻍ ﺣﺴﻦ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺟﻤﺎﻝ ﭼﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ

ﻭﻻ‌ﺩﺕ ﺩﻭ ﻣﺤـﻤﺪ، ﻭﻻ‌ﺩﺕ ﺩﻭ ﻋـﻠﯽ
ﮐﺪﺍﻡ ﻣﺎﻩ، ﭼﻨﯿﻨﺶ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ؟

ﭼﻪ ﻣﺎﻩ ‌ﺭﻭﺡ‌ﻓﺰﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺷﺐ
ﺍﻣـﺎﻡ ﭘﻨـﺠﻢ ﻣـﺎ ﺷـﺪ ﻭﻻ‌ﺩﺗﺶ ﺍﻋـﻼ‌ﻡ

ﺧـﺪﺍ ﺑﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﻨـﺖ ﺣﺴﻦ ﮔﻠﯽ ﺑﺨﺸـﯿﺪ
ﮐﻪ ﻋﻄﺮ ﺑﺎﻍِ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ

ﺍﻣـﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾﻌـﻨﯽ ﻣﺤـﻤﺪ ﺩﻭﻡ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﭘﻨﺠﻢ ﻭﺻﯽ ﺧﯿﺮﺍﻻ‌ﻧﺎﻡ

ﺍﻣـﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾﻌـﻨﯽ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻗـﺮﺁﻥ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾـﻌﻨﯽ ﺗـﻤﺎﻣﯽ ﺍﺳﻼ‌ﻡ

ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺸﺖ ﺑﻬﺸﺖ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻈـﺎﻡِ ﻫﻔـﺖ ﻧﻈـﺎﻡ

ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻋﻤـﻞ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﻮﻥ ﻭ ﻗﯿﺎﻡ

ﻣﮕـﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﭼـﻬﺎﺭﻡ ﻣـﺪﺩ ﮐـﻨﺪ، ﻭﺭﻧـﻪ
ﮐﻪ‌ ﺭﺍﺳﺖ ﺯﻫﺮﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺡ ﺍﻭ ﮐﻨﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ؟

ﺯﺟﺎﻥ ﻭ ﺩﻝ ﻣﻠﮏ ﻭ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺣﻮﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﻧﻔﺲ ﺑـﻪ ﺩﻭﺳـﺘﯽِ ﺍﻭ ﺑـﺮﺁﻭﺭﻧـﺪ ﻣـﺪﺍﻡ

ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺴﺘﺎﻧﻨﺪ ﺟﺎﻡ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺣﺸﺮ
ﻣﯽ ﺣﻼ‌ﻝ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑـﻪ ﺍﻧﺒﯿﺎﺳﺖ ﺣﺮﺍﻡ

ﺑﻪ ﺯﺍﺋﺮﺍﻥ ﺣﺮﯾﻤﺶ ﺩﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻘﯿﻊ
ﭘـﺮ ﻣﻼ‌ﺋﮑﻪ ﮔـﺮﺩﯾـﺪﻩ ﺣﻠّﮥ ﺍﺣـﺮﺍﻡ

ﺯ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺟﮕﺮﻡ ﺷﻌﻠﻪ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺪ ﺳﺎﻗﯽ
ﺑﯿﺎ ﺷﺮﺍﺏ ﻣﺤﺒّﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﯾـﺰ ﺑﻪ ﮐـﺎﻡ

ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺑﻐﺾ ﻋﺪﻭﯾﺶ ﺭﻩ ﻧﺠﺎﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻪ ﺟـﺰ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ‌ﺍﺵ ﺩﻝ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺁﺭﺍﻡ

ﻋﺠﯿﺐ نیست که ﺩﺭ ﺗﻤـﺎﻡ ﺣﺎﺩﺛﻪ‌ﻫﺎ
ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﻏﻼ‌ﻣﺶ ﺳﻤﻨﺪ ﮔﺮﺩﻭﻥ، ﺭﺍﻡ

ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﮤ ﺍﻭ ﻋﺎﻟﻤﯽ «ﺯﺭﺍﺭﻩ» ﺷﻮﻧﺪ
ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﻈﺎﺭﮤ ﺍﻭ ﺧﻠﻖ، ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ «ﻫﺸﺎﻡ»

ﺳﺘﺎﻧﺪﻩ ‌ﺭﻭﺡ، ﺯﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺸﺶ، ﺭﻭﺡ
ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻋﻠﻢ، ﺯﻟﺐ‌ﻫﺎﯼ ﺟﺎﻧﻔﺰﺍﯾﺶ ﮐـﺎﻡ

ﻣﮕﻮ ﺩﺭِﺣﺮﻣﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ،ﮐﻪ ﺯﻋﺮﺵ
ﭘﯽ ﺯﯾـﺎﺭﺕ ﻗﺒـﺮﺵ ﻣـﻠﮏ ﺷـﻮﻧﺪ ﺍﻋـﺰﺍﻡ

ﻧﮕﻮ ﭼـﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ، ﻣﺎﻩ
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﻣﺶ ﻧـﻮﺭ ﻣﯽ‌ﺳﺘﺎﻧﺪ ﻭﺍﻡ

ﮐﻤﺎﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﺑـﻪ ﭼﺮﺥ ﮐﻤﺎﻝ، ﺍﻭﺝ ﮐﻤﺎﻝ
ﮐﻼ‌ﻡ ﺍﻭﺳﺖ ﺑـﻪ ﮐﻞّ ﻋﻠﻮﻡ، ﺟﺎﻥ ﮐـﻼ‌ﻡ

ﭘﻨـﺎﻩ ﺑﺮﺩﻩ ﺑـﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺻﻐﯿﺮ ﻭ ﮐﺒـﯿﺮ
ﺷﻔﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺯﺧﺎﮎ ﺩﺭﺵ ‌ﺧﻮﺍﺹ‌ ﻭ ﻋﻮﺍﻡ

ﻫﻨﻮﺯ ﭘـﺎﯼ ﺑـﻪ ﻣﻠﮏ ﻭﺟـﻮﺩ ﻧﻨﻬﺎﺩﻩ
ﺳﻼ‌ﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﺤﻤﺪ ﺑـﻪ ﺁﻥ ﺍﻣـﺎﻡ ﻫﻤﺎﻡ

ﭼﻬﺎﺭﺳﺎﻟﻪ ﺧﺮﻭﺷﯿﺪ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺑـﻪ ﯾﺰﯾﺪ
ﮐﻪ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻭ «ﺷﺎﻡ»، ﺗﯿﺮﻩ‌ﺗﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﻡ

ﺑـﻪ ﺷﺎﻫﯽ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ "ﻣﯿﺜﻢ"
ﺍﮔـﺮ ﻏﻼ‌ﻡِ ﺩﺭﺵ ﺧﻮﺍﻧـﺪﺵ ﻏﻼ‌ﻡ غلام

#غلامرضاسازگار
#مجموعه_کانالهای_مدح_و_مرثیه
#حضرت_زهرا_س
#مدح
#مجموعه_کانالهای_مدح_و_مرثیه

ای همه عصمت و تقوا زقــــــــدم تا به سرت
سرمه ی چشم ملائک همه از خــاک درت

زن به شــایستگی ات دیــــده ی تاریخ ندید
ای که وصف تو به قرآن شده از دادگــرت

اولین شخص جهــانِ بشــــــــــــریت، احمد
بارهـــا گفت: به قـــــربان تـو جـــان پــــــدرت

غیر زینب که به دامــــــان تو تحصیلش بود
دیده ی چــــرخ ندیده است نظیــــر دگــــرت

چه خلوصی،چه خضوعی،چه خشوعی‌ست تو را که خـــــدا فخــــــــر نماید به نماز سحــرت؟

مجلسی را کــه تــو وارد شـــــوی از امر خدا
انبیــــا برســـــر پا پیش تو حتی پــــــــــدرت

دختــــــــــران درهمه جادست پدر می‌بوسند
توکه هستی که زندبوسه به دستت پدرت؟

تو که هستی که به فرمان خداوند مجید
قد به تعظیم برافراشته خیرالبشرت

بیشتر شیفته‌ی روی منیرت می‌شد
هرچه می‌دید نبی بیشتر از پیشترت

بخداوند دو عالم، به دو عالم نبوَد
چون تو و امّ و اَب و شوهر و دخت و پسرت

رخت بندد به دیارِ عَدَم از شرم، عذاب
گر به محشر فتد ای مظهر رحمت گذرت

در مقامی که تو فرمان دهی و نهی کنی
دو غلامند به تعظیم قضا و قدرت

با تحیر بسوی ختم رسل برگردید
تا علی یافت ز سرّ دو جهان باخبرت

صفحه صفحه چو بقرآن نظرم می‌افتد
آیه آیه است بتوصیف کتاب دگرت

زیر این چرخ کهنسال، تو در شام زفاف
جامۀ نو پی انفاق در آری ز برت

شعله‌ها لاله شود در نظر دوزخیان
فتد ای چشم خدا تا سوی دوزخ نظرت

به کتاب و به رسول و به علی داد بقا
عمر کوتاه تو و زندگی مختصرت

تو که مرآت خدایی به چه جرم و گنهی
نیلگون گشته ز سیلی رخ همچون قمرت

تو که سر تا به قــــــدم احمد مرسـل بودی
از چه خم گشت درایام جوانی کمـــــرت؟

بسته شد دست علی، تا تو ز پــــا افتـــــادی
آه از بی کسیِ همســـر خونین جگــــرت

به نگاه علّی و ناله‌ی زینب سوگند
پسرت دید در آن کوچه چه آمد بسرت

خانه‌ات نِی، که همه هستی عالم می‌سوخت
گر نمی‌ریخت بر آن شعله، سرشک بصرت

همه اوصاف تو نادیـده گــرفتم اما
فخرت این بس که بود همچوحسینی پسـرت...

#غلامرضاسازگار
#مجموعه_کانالهای_مدح_و_مرثیه
#فاطمیه_مدح_و_مرثیه



بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد


غم چون نسیم پائیز برگ و بر مرا ریخت
این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد


بگذارد تا بمیرد، زین باغ پر بگیرد
مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد


خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم
شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد


بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت
من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد


هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا
قدرش عیان نگردید قبرش نشان ندارد


شهری که در امانند حتی یهود در آن
در بین خانۀ خود زهرا امان ندارد


ای ناله ها برآئید ای لاله بریزید
گلزار وحی دیگر سرو روان ندارد


روز جزا مسلّم گیریم دست (میثم)
زیرا پناه غیر از ما خاندان ندارد


#غلامرضاسازگار
#فارسی_مدح_و_مرثیه

https://telegram.me/ganjine5
#حضرت_زهرا_شهادت
#شام_غریبان #تشییع
#فاطمیه
#دوبیتی


گل من چون تو را در گل بپوشم؟!!!
ز هجران تو خون دل بنوشم؟!!!

در ایام جوانی قسمتم شد...
که تابوت تو را گیرم به دوشم!...


د
عایی زیر لب دارم شبانه ...
تو آمین گوی ای ماه یگانه !

الهی هیچ مظلومی نبیند ...
عزیزش را به زیر تازیانه !!!


بیا با هم نماز شب بخوانیم ...
دعای دل به تاب و تب بخوانیم ...

کتاب قصّه‌ی غم های خود را ...
نهان از دیده‌ی زینب بخوانیم !!!...


به خاک افتاده جسم اطهرش بود ...
به روی دامن فضّه سرش بود ...

میان آن همه رنج و غم و درد ...
به فکر غصّه‌های شوهرش بود !


غمت برده ز دل تاب و توانم
تو رفتی من چرا بـاید بمانم !

گلویم آنچنان از گریه بسته ...
که نتوان بهر تو قرآن بخوانم !!!


چرا بال و پر ما را شکستی ؟
نهال بی بر ما را شکستی

الهی بشکند قنفذ دو دستت
که دست مادر ما را شکستی ...!!!


نگاه نور عینت آتشم زد
تماشای حسینت آتشم زد

تنت را در کفن پیچیدم آن شب
سکوت زینبینت آتشم زد


فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد ؟!!!
به طفلی رخت ماتم در برم کرد!

الهی بشکند دست مغیره ...
که در این آستان بی‌مادرم کرد !!!

#غلامرضاسازگار
#فاطمیه
#دوبیتی


ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺠﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻣﺮﺍ ﻛﺸﺖ
ﻧﻪ ﺳﻴﻠﻲ ﻧﻪ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﺮﺍ ﻛﺸﺖ

ﺑﺨﻮﻥ ﻣﺤﺴﻦ ﺷﺸﻤﺎﻫﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ
ﻏﻢ ﻣﻈﻠﻮﻣﻲ ﺣﻴﺪﺭ ﻣﺮﺍ ﻛﺸﺖ

#غلامرضاسازگار
Ещё