درود شهر آرمانی شاعر برای خودش مشخص است، در باره آن شهر آرمانی با زبان شعر و آرایه های ادبی باید به گونه بسراید که مخاطب را را مجاب کند و همدلی مخاطب را برانگیزد، در بعضی ابیات این اتفاق افتاده و در بعض نه. ببینید دوستان: شاعر در این شهر آرمانی حتما اندیشه و شعر نابی از شاعرانی که یاد می کند دیده و شنیده و در ذهن ملکه ذهن خود نموده است، پس او هم باید همدل افکار الگوهای خود حرکت کند. مثال: خیام را آورده باید شاد زیست و در حال زیستن وتفکر خیامی در همان چند رباعی موجود را درباره با زبان شعری خود رنگ و بویی تازه داده تا من مخاطب امروزی به آرمان شهر شاعر و اندیشه الگویی شاعر و نیز هنر شعری شاعر مورد نظرش دست پیداکنم.، یعنی بگوید: خیام چنین تفکری داشته من شاعر امروزی این اندازه با این تفکر خیام همراهم و این اندازه این تفکر را نقد می کنم و البته همین بیان باید بیانی شاعرانه و خلاقانه در حوزه غزل باشد. یعنی واژگان را طوری بیاورد و آرایه های ادبی را طوری به خدمت بگیرد که خلاقانه حرف و سخن نو و جدیدی را مطرح نماید و جذب مخاطب کند کاش شاعر ارجمند یک مطلب مشترک عمده از سه شاعر خیام و عطار وحافظ و سعدی را مد نظر قرار می داد و در قالب همین ۸بیت آن مطلب را برجسته می نمود. مخاطب با خوانش این ۸بیت نمی داند که کدام جریان الگویی این چهار شاعر و به چه اندازه در شعر و اندیشه شاعر ما تاثیر داشته است. به هر حال این ۴ الگوی برتر ادبیات ایران
مشترکاتی برای ذهن شاعر ما داشته اند که شاعر ما را شیفته شهر آرمانی خود نموده اند و آنان را الگو قرار داداچه است
نکته بعد: آنجا که آسمانِ بلندش کبوتری است کبوتری است رسا نیست
خیام کوزه میشکند، مست میشویم عطار میگزد لب خود را وبال ماست
کوزه وخیام ارتباط دارد اما ما چه جریان کوزه خیام وو از چه لطافت اندیشه خیامی و کدام مهارت خیامی مست می شویم مشخص نیست. و وبال ما با لب گزیدن عطار چه مناسبتی دارد.
سعدی حدیث چشم تو را شعر میکند حافظ مدام درصدد بسط فال ماست این بیت ارتباط معنایی بهتری با شاعران یاد شده در محور عمودی برای مخاطب دارد.
با خود ببر مرا به حوالی دورها این عالم عبوس و مزخرف محال ماست
کدام حوالی حوالی که شاعران مطلوب من گفته اند حوالی که در آرمان شهر من آمده،
محال ماست هم خیلی شاعرانه و غزل گونه نیست.
باران و باد یاد تو را داد میکشند پاییز و بیقراری آن شرح حال ماست داد کشیدن را دوست ارجمندم توضیح دادند پاییز شرح حال ماست ، خوب است اما ارتباط محور عمودی با آرنان شهر شاعر و الگوهای او ندارد.
هر زخمهای که خورده دل از ابتلا به عشق شد روزنی به نور و...مسیر کمال ماست
بیت بسیار خوبی است به فهم آرمان شهر شاعر کمک می کند
شب ها برس به خواب من و آتشم بزن رویا هنوز در تب و تاب وصال ماست بیت خوب است اما در مقطع غزل بازهم کمکی به برای مطلع نیست در مطلع شاعر از آرمان شهری می گوید که جهان رویایی اندیشه اوست.