شکل بیرونی اثر: سروده ای است در قالب غزل ، هشت بیت در بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن حروف اصلی قافیه: مصوت بلند الف + صامت لام و دارای ردیف : ماست ( ضمیر + فعل)
شکل درونی اثر : می پندارم شاعر ، درپی اتوپیای افلاطونی است شاید این شهر آرمانی اشاره ای دارد به اینکه وصالی در گذشته با معشوقه اش داشته . اینک در حسرت بازگشت آن روزها و لحظات است
نیز بیان اندیشه های عاشقانه ی سعدی ، شعر رازورزانه ی حافظ ، خوش باشی خیام و تفکر عارفانه ی خدا باور ِ عطار ، شعر را خواندنی کرده ، لیکن عمیق و پرشور نه.
زبان ، تازگی ندارد ،یعنی شورشی علیه زبان خودکار نیست در بیت ششم ترکیب " داد می کشد" تعبیر عامیانه است [ نفیر می کشد] دربیت دوم ، حرف اضافه ی "در " به قرینه ی معنا محذوف است
تصویر : در بیت اول آینه را به خیال مانند کرده از جهت روشنی ، زلال بودن در بیت دوم: بام ابد : استعاره/زیر بال کسی بودن=کنایه بیت سوم : لب گزیدن : کنایه اما نخ نما بیت پنجم: عالم عبوس : استعاره بیت ششم: مصراع دوم به معنی تمام شاعرانه است(حال خود را به پاییز مانند کرده) بیت هفتم: زخمه با توجه به ابتلا، کلمهی زخم را فرا خوان می کند ( ایهام تبادر) زخمه ، روزن شد : تعبیری نا کار آمد است بیت هشتم : آتش زدن : کنایه از انبساط روحی است. رویا در رویای وصال ماست( استعاره) این مصرع هم ، بسیار درخشان است