View in Telegram
گاه‌نقد آیینه
با خود ببر مرا به جهانی که مال ماست آنجا که رنگ آینه، رنگ خیال ماست آنجا که آسمانِ بلندش کبوتری است باغ بهشت و بام ابد زیر بال ماست خیام کوزه می‌شکند، مست می‌شویم عطار می‌گزد لب خود را وبال ماست سعدی حدیث چشم تو را شعر می‌کند حافظ مدام درصدد بسط فال ماست…
#■~ اتوپیا

با درود به شاعر خلیق ، مدیر فهیم و دوستان ادیب

شکل بیرونی اثر:
سروده ای است در قالب غزل ، هشت بیت
در بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
حروف اصلی قافیه: مصوت بلند الف + صامت
لام
و دارای ردیف : ماست ( ضمیر + فعل)

شکل درونی اثر :
می پندارم شاعر ، درپی اتوپیای افلاطونی است
شاید این شهر آرمانی اشاره ای دارد به اینکه
وصالی در گذشته با معشوقه اش داشته . اینک
در حسرت بازگشت آن روزها و لحظات است

نیز بیان اندیشه های عاشقانه ی سعدی ، شعر
رازورزانه ی حافظ ، خوش باشی خیام و
تفکر عارفانه ی خدا باور ِ عطار ، شعر را
خواندنی کرده ، لیکن عمیق و پرشور نه.

زبان ، تازگی ندارد ،یعنی شورشی علیه
زبان خودکار نیست
در بیت ششم ترکیب " داد می کشد" تعبیر
عامیانه است [ نفیر می کشد]
دربیت دوم ، حرف اضافه ی "در " به قرینه ی
معنا محذوف است

تصویر : در بیت اول آینه را به خیال مانند
کرده از جهت روشنی ، زلال بودن
در بیت دوم: بام ابد : استعاره/زیر بال کسی بودن=کنایه
بیت سوم : لب گزیدن : کنایه اما نخ نما
بیت پنجم: عالم عبوس : استعاره
بیت ششم: مصراع دوم به معنی تمام
شاعرانه است(حال خود را به پاییز مانند کرده)
بیت هفتم: زخمه با توجه به ابتلا، کلمه‌ی زخم را فرا خوان می کند ( ایهام تبادر)
زخمه ، روزن شد : تعبیری نا کار آمد است
بیت هشتم : آتش زدن : کنایه از انبساط روحی
است.
رویا در رویای وصال ماست( استعاره)
این مصرع هم ، بسیار درخشان است

برای شاعر بالندگی آرزومندم

#باقرپسند_محمود ( نوزدهم آبان ماه ۱۴۰۳)
Telegram Center
Telegram Center
Channel