View in Telegram
گاه‌نقد آیینه
 شب ِمست گسسته بودم و دستی مرا به‌هم پیوست شکسته‌های دلم را به یکدگر می‌بست مرا نسیم چو دودی به هر طرف می‌برد روان خسته‌ام از جذْبه زمین می‌رست وجود ِمنبسطِ من میان ِبود و نبود گهی جدا و رها بود و گاه می‌پیوست نوای ِنغمهٔ گنگی درون ِمن چرخید: «در این…
با سلام و روز به خیر
شاعر هم به وزن مسلط است و هم واژگان را خوب می شناسد. مفهوم شعر را درک کرده و اصطلاحا در تمام غزل، نظم عمودی شعر را حفظ کرده است اما چیزی که در این شعر مرا به خود کشاند، تناسب وزن با محتوا بود. از دید فرمالیستی و دقیق تر فرمالیسم ارگانیک، تمام اجزای یک اثر هنری باید متناسب با هم باشند تا تشکیل یک ارگان واحد و هماهنگ بدهد. وزن انتخابی، مفهوم که حول وصال است و شادی؛ واژگان و البته تصاویر ناب در بعضی ابیات. مثلا در بیت پنجم (ترانه خون شد و از ...) اگر از ناروانی وزن در انتهای بیت بگذریم (که شاید اشتباه از خوانش من باشد) یا تصاویر بیت هفتم و هشتم که ای کاش در ابیات بیشتری این تصاویر زیبا را می دیدیم. در کل شعری است جاندار که از خواندن آن لذت بردم.

حامد نقدی
Telegram Center
Telegram Center
Channel