■~دره ی تردید[خوانش متن]
درود به شاعر خوش قریحه ، مدیر ادیب ودوستان فاضل
غزلی است متوسط ،قافیه ها گاه اسمند گاه صفت و گاه فعل
در بخش فعلی با حدف "ید" ماضی
قافیه از اعتبار ساقط می شود
می توان گفت شعر سمت و سوی اجتماعی دارد
ورنه در سنت ادبی ، بزدل خواندن یکی از عرایس معمول نیست
گاه متمایل است به حوزه ی دین و عرفان.
و نسبت شیر به خود ، در حوزه ی عرفان باز
سابقه ندارد الا خطاب مولانا به خدا و شمس .
بحث "راز داری" در حوزه ی عرفان هست و نیز
داعیه عاشقی داشتن با عقل محاسبه گر ناسازگارند .
یا آن چه که دل بپسندد نیازی به امضای عقل نیست
عبارت بت شکنی باز در حوزه ی دین ، بسامد
دارد و آوردن تلمیح به آتش و.....
بیت پایانی ، محتوای اجتماعی بودنش را
تقویت می کند : اگر مردی به اعراض از
ظلم است من که زنم ، مردترینم در این بادیه
●~ استدراک : بر من دانسته نیست که چرا مخاطب خود را تنک مایه می شمرد[تو نه پرواز بلدی ، نه دیدن ِ پرواز دیگران را]
به نظر میرسد بیت ششم تعقید معنایی دارد
و بیت نهم تعقید لفظی
●~در قلمرو زبان کلمه ی میعان بیرون زدگی
از متن دارد.اگرچه در کاربرد واژه های عربی
کمی ره افراط سپرده است
شاید این امر را قافیه دیکته کرده باشد
●~در حوزه ی تخیل هم بارد نیست : دره ی تردید
دشت جسارت ، لرزش تن چو بید در باد و....
برای شاعر بالندگی آرزومندم
#باقرپسند_محمود۲۴/۶/۱۴۰۳