به دوستم میگه پستم خوب ویو گرفت خوشم اومد میگه آره چون فصل امتحاناته و اینا میگم آره میدونم! تو میدونی این ریلز رو از کِی ساخته بودیم و منتظر بودیم تو اوج فصل امتحانات بذاریم؟😂🚶🏻♀
این قسمت اکنون رو حتماً ببینید. من کم و بیش بعضی از کتابهای مصطفی مستور رو خوندم. اصلا تصور نمیکردم خالق اونهمه قصهی عجیب و غریب و سخت همچین آدم بهقول سروش صحت "رهایی" باشه. اون تلخی و گسی قلمش رو میشد تو حرفاش خیلی راحتتر و سادهتر درک کرد و شگفتزده شد ! اون تیکهی آخر منم نشستم با سروش صحت و مستور گریه کردم. خیلی عجیب بود :))))
مستور جزو نویسندههای مورد علاقمه وقتی رو مود کتاب خوندن و کتاب خریدن باشم علاقه به کتابهای ایشون در من موج میزنه. ولی تا حالا هیچوقت درباره شخصیت و زندگی شخصیش و حتی تصویرش کنجکاو نبودم! تا اینکه قسمتی از برنامه " اکنون " که مهمونش " مصطفی مستور " بود رو پلی کردم و الان که این پست رو مینویسم فقط نیم ساعت اولشو دیدم ولی یه جور عجیبی خوبه! قبلا هم برنامه کتاب باز رو با نویسنده و شخصیتهای موردعلاقهام دیده بودم ولی شخصیت هیچ کسی در این حد برام جالب نبوده. و با اینکه خیلی وقته رویای نویسندگی رو کنار گذاشتم اما با تفاسیری که داشت خیلی دلم خواست کلاسهای داستاننویسیش رو شرکت کنم.
یکم پادکست " رختکن بازندهها " گوش دادم و بعدش که کاملا دچار فروپاشی روانی شدم هیبتم رو جمع کردم و چایی خوردم! و چایی خوردم! و چایی خوردم! با بچهها گپ زدم جناغم از استرس تیر کشید و دردش هنوز هست تکلیف امتحان بعدی مشخص شد و حالم کمی بهتر شد و زندگی هنوز در جریانه..
حتی هم قبلنا هم الان اگه مثلا تاکسی مسیر همیشگی رو با زرنگ بازی ازم بیشتر کرایه میگرفت بهش میگفتم! احساس میکردم حقم داره خورده میشه! ولی گاها اطرافیانم اینطوری نبودن و نیستن نمیدونم من زیادی پول دوست و حساسم یا زیادی حق طلبم یا نمیدونم زیادی همه چیزو جدی میگیرم یا از زرنگ بازی این شکلی خوشم نمیاد یا چی! پس چرا بقیه زیاد این شکلی شبیه من نیستن..؟